فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخوام ببرمتون مشهد زیارت
با حالو هوای دهه شصت
قربونت صفات برم از راه دوری اومدم....💔
#نوستالژی
💯ما اینجاخاطراتتونرو زندهمیکنیم/کلیککن😉
هفت بهشت زندگی !
بهشت اول:
آغوش مادریست که با تمام وجود،
بغلت کرد و شیرت داد
بهشت دوم:
دستان پدریست که برای راه رفتنت
با تو کودکی کرد
بهشت سوم:
خواهر یا برادریست که برای ندیدن
اشکهایت، تمام اسباب بازیهایش را به تو داد
بهشت چهارم:
معلمی بود که برای دانستنت
با تمام بزرگیش، هم سن تو شد
تا یاد بگیری
بهشت پنجم:
دوستی ست که روز ازدواجت،
در آغوشت کشید و چنان در
آغوشش فشرد که انگار آخرین
روز زندگیش را تجربه میکند
بهشت ششم:
همسرتوست که با تمام وجود در
کنار تو معمار زندگی مشترک تان است،
گویی دو شاخه از یک ریشه اید
بهشت هفتم :
فرزند توست که خالق زیبایی های آینده است
آری شاید هر کدام از ما تمام
هفت بهشت را نداشته باشیم
اما
بهشت همین حوالیست
یک وقت دیر نشود برای بهشت رفتنت...
بهشت را با همه قلبت حس کن،
همین نزدیکیست !
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
قشنگه...
یاد کی افتادی!؟
💯ما اینجاخاطراتتونرو زندهمیکنیم/کلیککن😉
شیر بی یال و دم !
در قدیم در شهر قزوین لوطی ها و داش ها رسم بود که با سوزن بر بدن خود نقشهایی را خالکوبی کنند، این کار معمولا توسط دلاکان حمام یا کولی ها انجام میگرفت.
دلاک، سوزن را در مُرکب زده و بعد آن را در زیر پوست وارد میکرد و تصویری میکشید که همیشه روی تن میماند.
روزی یک لوطی قزوینی پیش دلاک رفت و گفت بر شانهام عکس یک شیر را خالکوبی کن. پهلوان روی زمین دراز کشید و دلاک سوزن را در مرکب زده و شروع به نقش زدن کرد. اولین سوزن را که در شانه پهلوان فرو کرد. پهلوان از درد فریاد کشید و گفت: آی! مرا کشتی.
دلاک گفت: باید تحمل کنی. پهلوان پرسید: از کجای شیر شروع کردی؟
دلاک گفت: از دُم شیر.
پهلوان گفت:
دُم لازم نیست. دلاک دوباره سوزن را فرو برد پهلوان فریاد زد کدام عضو شیرا را میکشی؟ دلاک گفت این یال شیر است.
پهلوان گفت: یال لازم نیست. عضو دیگری را نقش بزن. باز دلاک سوزن در شانه پهلوان فرو کرد. پهلوان قزوینی فغان برآورد و دلاک گفت شکم شیر است و خلاصه هر جای شیر را ایرادی گرفت ... دست آخر دلاک عصبانی شد و سوزن را بر زمین زد و گفت:
شیر بی یال و دُم و اِشکم که دید؟
این چنین شیری خدا خود نافرید
برگرفته از تمثیل مثل
💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
مى گويند تقوا از تخصص لازم تر است!
آنرا مى پذيرم، اما مى گويم؛
آنكس كه تخصص ندارد و كارى را مى پذيرد، بى تقواست!
👤شهید مصطفى چمران
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
یه زمانی موز خیلی لاکچری بود باهاش عکس میگرفتن😂
الآنم دوباره لاکچری شده😒
💯اجتماع دهه پنجاهیا،شصتیا و هفتادی های ایتا/کلیک کن
شهیدآیتﷲدستغیب:
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ
ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﺎ ﻧﻪ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﺮﮔﻢ ﺭﺳﯿﺪ ﻣﺆﻣﻨﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ؟
ﺳﺨﻦ امامﺻﺎﺩﻕ علیهالسلام
ﻣﺤﮏ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ اینکه
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﺍﺯ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺩﺭﺟﻪ
ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺑﻬﺮﻩﺍﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﻧﻪ.
ﺣﻀﺮﺕ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ:«ﻫﺮﮐﺲ ﮔﻨﺎﻫﺶ
ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﮑﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺳﺎﺧﺖ،ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ.»
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﺛﻮﺍﺏ
ﻭ ﻋﻘﺎﺏ ﺭﺍ..!
#تلنگر
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
توی این شهرقشنگ یه روزی هیچی نبود
دیوارامون گلی بود تلفن هندلی بود
کارامون هردلی بود گازمون کپسولی بود
برقمون چراغ سیمی لامپ هامونم قدیمی
قفل درها خفتی بود یخچالامون نفتی بود
هرچی بود خوش بود دلا بیخیال مشکلا
زیلوهامون شد قالی همه چی دیجیتالی
کابل، فیبر نوری شد همه چی بلوری شد
حالا چشما وا شده اشکنه پیتزا شده
حالا با اون ور آب جوونا با آب و تاب
شب و روز چت میکنند یعنی صحبت میکنند
آب نباتا قند شده پیکانا سمند شده
کوره ده ها راه دارن چوپونا همراه دارن
توی این بگو بخند عصر همراه و سمند
دل خوش سیری چند!!؟
توکجایی سهراب؟آ
آب را گل کردند،
وچه با دل کردند،
زخمها بردل عاشق کردند،
خون به چشمان شقایق کردند،
درهمین نزدیکی،عشق را دار زدند،
همه جاسایه دیوار زدند،
گفته بودی قایقی خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب،
دورخواهم شدازین شهرغریب!
قایقت جا دارد؟
💯اجتماعدههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا/کلیککن
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
💢هشدار جدی برای مردان متاهل💢
✅مرجع تخصصی مشکلات آقایان👇
https://eitaa.com/joinchat/1126236963C21db4b2655
⚠️بالغ بر ۸۰درصد آقایان درگیر مشکلات
خصوصی هستند که سرطان پروستات درکمین اونهاست⚠️
‼️78 درصد طلاق ها در ایران‼️
✅ویزیت تخصصی حکیم سامان مجیدی 👇
https://formafzar.com/form/4k0lv
https://formafzar.com/form/4k0lv
توقف زمان به وقت هیروشیما!
یک ساعت مچی به جا مانده از بمباران هیروشیما و توقف عقربه لحظه انفجار! ساعت ۸:۱۵ صبح، لحظه دردناک ژاپن
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
یادش بخیر قدیما رنگ رختخوابها خودش اُمید به زندگی بود...❤️
#نوستالژی
💯اجتماعدههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا/کلیککن
در برخورد با مردم دریادل باشیم
بعضی از آدمها مثل یک آپارتمان هستند
مبله ... شیک ... راحت
اما دو روز که توش زندگی میکنی، دلت تا سرحد مرگ میگیره
بعضی آدمها مثل یه قلعه هستند،
خودت را می کُشی تا بری داخلش،
بعد می بینی اون تُو هیچی نیست
جز چند تا سنگ کهنه و رنگ و رو رفته
اما ...
بعضی ها مثل باغند
میری تُو، قدم میزنی؛ نگاه میکنی
عطرش رو بو می کشی؛ رنگ ها رو تماشا میکنی
میری و میری آخری در کار نیست
به دیوار که رسیدی بن بست نیست
میتونی دور باغ بگردی
چه آرامشی داره؛ همنفس بودن با
کسیکه دلش دریاست و تو هر روز یه
چیزی میتونی ازش یاد بگیری چون روحش بزرگه
زندگیتون پر باشه از اين آدما
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
تربچه نقلی ، نعنا پونه ، نوبربهاره
خیابان فردوسی ، تهران
اسفندماه ۱۳۵۲خورشیدی
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
هیچ جا خانه ی پدری نمی شود
جایی که بویِ بچگی هایت را می دهد ،
از دربِ رنگ و رو رفته ی کهنه اش که وارد می شوی صدای خنده و بازی های بچگی ات را می شنوی ، چشم هایت را می بندی و در خاطراتت جان می گیری ...
صدایِ کودکی را می شنوی که در گوشه هایِ حیاط و پشت درخت ها قایم باشک می کند ، می خندد و با خنده اش شبیهِ بچگی هایت ذوق می کنی ...
مگر می شود چنین جایی بود و شاد نبود ؟!
مگر می شود عطر متفاوتِ غذای مادرت را استشمام کنی و خوشحال نباشی؟
اصلا مگر می شود کنار مادرت بنشینی ، چند استکان چایِ اجباری اش را بنوشی و احساسِ خوشبختی نکنی ؟!
بهترین گوشه ی دنیا خانه ایست که کودکی هایت میان گُل هایِ باغچه اش نفس می کشد ...
بهترین کاخِ دنیا را هم که برایت بسازند ؛
هیچ کجا خانه ی پدری ات نخواهد شد ... !
💯اجتماعدههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا/کلیککن
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...
عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه... بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...
تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته... اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید... عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشتپسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند... جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم... مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...🥀💔
💯اجتماعدههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا/کلیککن
مادربزرگ هر وقت که چای میآورد
هر کدام از استکانهایش یک شکل بود
اما با تمامِ سادگیها
بهترین و خوش طعم ترین چای دنیا بود...❤
💯اجتماعدههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا/کلیککن
دلم فصل داغ تابستان حیاط خانه مادربزرگ را میخواهد
با ظرفی پر از میوههای تابستانی...
به همان شیرینی روزهای خوب کودکی...
چقدر دلتنگ آن روزها شدهام...
چقدر دلم کودکی میخواهد با دلبستگیهای کودکانه...
کاش میشد برگشت به سرخوشیها و بازیهای بی بهانه ،
به قهر و آشتیهای کودکانه...
به روز های سبکبالی بی بهانه
دلم کمی که نه زیاد ،کودکی میخواهد...
#نوستالژی
💯اجتماعدههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا/کلیککن
قبل از اختراع رادار، به کمک این وسیله هواپیماهای دشمن را از روی صدایشان شناسایی می کردند.
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
#حکایت_قدیمی
جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد. جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟... زاهد گفت: مال تو کجاست؟ جهانگرد گفت: من اینجا مسافرم. زاهد گفت: من هم!
حدیثی زیبا از امیرالمومنین:
حضرت امام علی (علیه السّلام):
«دنیا خانه ی آرزوهایی است که زود نابود می شود، و کوچ کردن از وطن حتمی است. دنیا شیرین و خوش منظر است که به سرعت به سوی خواهانش می رود، و بیننده را می فریبد، سعی کنید با بهترین زاد و توشه از آن کوچ کنید و بیش از کفاف خود از آن نخواهید و بیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید.»
نهج البلاغه، خطبه ۴۵
💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
این دارو اسمش ماء غریب یا Gripe water وقتی نوزاد بودیم برای رفع نفخ و شکم درد به ما می خوراندند.
چندسال پیش کشف کردن که محتوی نسبت زیادی الکل است و نوزاد وقتی دوتا قاشق می خورده درحالی که خواب بوده لبخند میزده .مادرش هم با خوشحالی میگفته:قربونش برم مثل فرشته ها لبخند میزنه! 😆🤦♂
💯اجتماعدههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا/کلیککن
عیسی مسیح گفت: داوری نکنید تا بر شما داوری نشود و حکم نکنید تا بر شما حکم نشود.
چه بسیار انسان هایی که با سرزنش دیگران بیماری را به سوی خود کشانیده اند.
آن چه را که انسان در دیگران سرزنش میکند، در واقع به سوی خودش جذب میکند....
📚چهار اثر از فلورانس
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید/کلیک کن
تصویری منتشرنشده از آیتالله خامنهای در حال کاشت بذر نهال در دوران ریاست جمهوری - دهه ۶۰
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید/کلیک کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای لحظاتی هم به دنیای کودکی خود سفر کنید و خاطرات را مرور...
#نوستالژی
💯ما اینجاخاطراتتونرو زندهمیکنیم/کلیککن😉