eitaa logo
دنیاے قــــدیم...💯
81.1هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
5 فایل
﷽ 📸مجموعه ای بسیار نفیــــس و خاطره انگیز از تصاویر آرشیوی و حکایتــــ های قدیمــــی پیش ماست همراه ما بمانید 😎🤞 #همراه‌با‌کلی‌مطالب‌نوستالژی. اگه‌این‌کانال‌حالتوخوب‌کرد‌به‌بقیه‌هم‌معرفیش‌کن🪻 ‌فقط تبلیغات👇 @ham_18
مشاهده در ایتا
دانلود
هیچ جا خانه ی پدری نمی شود ... جایی که بویِ بچگی هایت را می دهد ، از درب‌ِ خاطره انگیزش که وارد می شوی صدای خنده و بازی های بچگی ات را می شنوی ، چشم هایت را می بندی و در خاطراتت جان می گیری ... صدایِ کودکی را می شنوی که در گوشه های حیاط و پشت درخت ها قایم باشک می کند ، می خندد و با خنده اش شبیه به بچگی هایت ذوق می کنی ... مگر می شود چنین جایی بود و شاد نبود ؟! مگر می شود عطر متفاوتِ غذای مادرت را استشمام کنی و خوشحال نباشی؟ اصلا مگر می شود کنار مادرت بنشینی ، چند استکان چایِ اجباری اش را بنوشی و احساسِ خوشبختی نکنی ؟! دنج ترین گوشه ی دنیا ؛ خانه ایست که کودکی هایت میان گُل های باغچه اش نفس می کشد . بهترین کاخِ دنیا را هم که برایت بسازند ؛ هیچ کجا خانه ی پدری ات نخواهد شد ... 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/oldaxs https://eitaa.com/oldaxs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجا رفته اند آدم ها ؟ از حریمِ خانه های قدیمی ؟! کجا رفته چشم هایی که هر غروب ؛ کنار پنجره ی چوبی ، انزوای دردناکِ خویش را در آغوش می کشید ؟! کجا رفته دست هایی که هر شب ، در کنج کاهگلیِ این اتاق ، عاشقانه نوازش می کرد و لب هایی که از رنج های زایشِ پروانه می سرود ؟! و معشوقه ای را تنگ به آغوشِ هوس می فشرد و می بوسید ... کجا رفته اند آدم های این خانه ؟ که در گلوگاه زمان ؛ عطر کهنه ی خاطراتِ خویش را جا گذاشته اند ، در انحنای مبهم و فرتوتِ خشت های ترک خورده ... و من دیده ام ، و من شنیده ام بغضی را که هرشب ؛ از شکاف های دیوار ، خودش را به درون می کشد و در جایِ خالیِ کسی ، گریه می شود ... 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/oldaxs https://eitaa.com/oldaxs
ما را از سادگی ترسانده اند!هیچ کس نگفت سادگی چیز خوبیست؛ هیچ کس نگفت ساده که باشی ساده میخندی، ساده شاد میشوی، ساده ذوق می کنی، ساده می بخشی و ساده تر دل می بندی! جوری ما را از سادگی ترساندند، که همه مان ناچار شدیم نقاب هایی از جنس هفت خطی و سیاست، بروی خودمان بزنیم... 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
بابایِ خوبم دلم براے ڪودڪے هایے ڪه تویِ آغوشِ مردانه ات مچاله مے شدم تنگ شده . براے روزهایِ بے غصه اے ڪه "تو" خدایِ زمینے ام بودے و بے منت هوایِ بے قرارے ام را داشتے . با تو از هیچ چیز نمے ترسیدم ، انگار دنیا تویِ دستهایِ تو بود این روزها ، ولے دنیا به من سخت گرفته و من آنقدر بزرگ شده ام ڪه دیگر پشتِ مردانگے ات جا نمے شوم تو هنوز هم امن ترین تڪیه گاهِ منی مهربان ترینم همیشه باش بدونِ تو ، دنیا جایِ ترسناڪیست من زیرِ سایه ے محڪمِ مردانه ات قدرت مے گیرم برایم دعا ڪن بابا شنیده ام دعایِ پدر ، زود مستجاب مے شود هر روز روزِ توست هر روزت مبارڪ❤️ 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
برف آمد ذوق کردم، بی‌هوا چون کودکی خندان دویدم، راه رفتم، بغض کردم کودکی‌ها یادم آمد صبح‌ بابا از رهی می‌آمد و می‌گفت: پاشو! برف تا زانو رسیده... می‌دویدم پشت شیشه برف از زانو فراتر کوچه ساکت، شهر ساکت خانه سرد و دل به آغوشِ عزیزان مبتلاتر... برف بارید و دوباره؛ کودکی بودم که از سرما دلش آغوش می‌خواست برف، باااااید ببارد بی‌حد و ممتد ببارد بیشتر، چون کودکی‌ها من دلم آغوش می‌خواست... 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
هزار سال تکاپو، هزار کاخ مصفا؛ فدای خنده‌ی مادر، فدای خنده‌ی بابا تمام سختی دنیا و رنج دهر بیارزد؛ به این‌که سر بگذاری، به روی شانه‌ی بابا چه قصه‌های بعیدی! شراب و آب گوارا! بهشت من که همین‌جاست، کنج خانه‌ی بابا 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
برف می‌بارد و دوباره دلم ؛ یاد ایام کودکی کرده می‌دویدیم و ذوق می‌کردیم می‌نشستیم و لیز می‌خوردیم کودکی، روزهای خوبی بود... دلمان گرم بود و غصه نبود حالمان خوب بود، هرچه که بود... 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می خواهم برگردم ؛ به روزهایِ خوبی ؛ که مادربزرگ زنده بود ،،، که پدربزرگ ، نفس می کشید ... برگردم به حیاطِ قدیمیِ ساده ای ؛ که همیشه ی خدا ... بویِ کاهگِل و شمعدانی می داد ... رویِ حاشیه ی حوضِ آبی رنگِ میان حیاط بنشینم و آب بازی کنم ، خیس شوم ، آنقدر که غصه و بی مهری های دنیا از جسمِ خسته ام پاک شود ... می خواهم به روزگاری برگردم ؛ که سفره ی ساده ی مادربزرگ ؛ انگار به اندازه ی آسمان ، وسعت داشت ... و هیچکس از سادگیِ غذا ، یا کوچکیِ اتاق ، شکایت نمی کرد ، تلویزیون ها سیاه و سفید بود ، و برنامه ها محدود ، ولی جانمان در می رفت برای هر ثانیه تماشایش ... آن روزها همه چیز بی تکلف و دلنشین بود ... همه مان بی توقع ، خوش بودیم ... بدونِ چشم داشت ، محبت می کردیم ... و از تهِ دل می خندیدیم ... دلم برایِ خنده هایِ بی ریایم ... برایِ دلخوشیِ ساده ی آن روزهایم تنگ شده ... پدربزرگم رفت ... مادربزرگم رفت ... و آن دورهمی هایِ جانانه ؛ به خاطرات پیوست ... روزهایِ خوب بر نمی گردند ، افسوس ... ما برایِ بزرگ شدنمان ؛ بهایِ سنگینی پرداختیم ... 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
بچه بودیم و چیزی نمی‌فهمیدیم، بچه بودیم و بی‌خیال بودیم، برای خودمان دنیایی ورای این دنیا ساخته‌بودیم و در آن سیر می‌کردیم، شنگول و سرخوشانه تک تک کوچه‌های کودکی را گشت می‌زدیم، چرخ می‌زدیم و برای خودمان خیال‌های جانانه می‌بافتیم. بچه بودیم و همه چیز خوب بود، که خوب نبود، اما ما خوب بودیم، که خوب نبودیم، اما نمی‌فهمیدیم که خوب نیستیم. بچه بودیم و آسمان آبی‌تر بود، زمین سبزتر و آدم‌ها شادتر بودند. بچه بودیم و جهان، خواستنی‌تر بود. بزرگ شدیم و از همه چیزِ دنیا سر در آوردیم، که لبریز شدیم از فکر و دغدغه، که توقعمان بیشتر شد، که جهان را مثل سابق دوست نداشتیم. و فهمیدیم که خوب نیستیم! که ای کاش سر در نمی‌آوردیم، که ای کاش نمی‌فهمیدیم. و اکنون در بن‌بست‌ترین کوچه‌‌های بزرگسالی پناه برده‌ایم به خاطرات روزهای کودکی... از شر حالی که معمولا خوب نیست، از شر ذهنی که بی‌خیالی نمی‌فهمد! 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
عجیب ترین موجوداتی که دیده ام " زن ها " بودند! عاشق ترینشان؛ که بیشتر گیر می داد، و فارغ ترینشان؛ که بیشتر بی تفاوت بود... و مردهایی که نمی دانستند؛ یک بانوی عاشق اما حساس بهتر است، یا بانویی بی تفاوت اما سرد...!! 💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
هیچ جایِ دنیا ، خانه ی پدریِ آدم نمی شود ! خانه ای که در نهایتِ سادگی و سنتی بودنش ، شادترین نقطه ی جهان است ... با پنجره هایِ قدیمی و فرسوده ای که هنوز هم به سویِ بی خیالیِ محض ، گشوده می شوند ، دیوارهایِ آجریِ کهنه ای که هر آجرش ، صفحه ایست از خاطراتِ سالهایِ دور ، و حیاطی که هر گوشه اش ، سکانسی از کودکی ات را تداعی می کند ... جایی که حتی آسمانش هم با آسمان هایِ دیگر ، فرق دارد ،،، و زمینش ، همیشه سبز و شاعرانه است ... آدم ها نیاز دارند ، وقتی دلشان گرفت ، سری به خاطراتِ کودکیشان بزنند و با سادگی و اصالتِ دیرینه شان آشتی کنند ، آدم ها نیاز دارند در هر سنی که باشند ، آخرهفته و تعطیلات را ، به خانه ی پدری شان بروند و میانِ آغوشِ پر مهرِ مادر ، از تمامِ غم ها فارغ شوند و با خیالِ راحت ، کودکی کنند ... کاش پدرها و مادرها همیشه باشند ، و کاش خانه های پدری ، در این هیاهوی زمانه ، به دستانِ بی رحمِ فراموشی سپرده نشوند ... ! 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
مثلا گیج و بی‌خبر از خواب بلند شوی،رادیو را روشن کنی و بشنوی:«خبری نیست،پا روی پا بیندازید،چایتان را بنوشید،به موزیک‌های آرام گوش کنید،کتاب بخوانید،عاشق باشید و غمتان نباشد؛قرار نیست هیچ اتفاق خاصی بیفتد.» مثلا روزت را با صدای آواز گنجشک‌ها و شیطنت‌های ابرها و آفتاب شروع کنی. مثلا چشم باز کنی و همه چیز خوب باشد مثلا هیچ روزنه‌ای برای نگرانی نباشد، و زمین سیاره‌ی آرام و دنجی شده باشد برای زیستن... 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
کجا رفته اند آدم ها ؟ از حریمِ خانه های قدیمی ؟! کجا رفته چشم هایی که هر غروب ؛ کنار پنجره ی چوبی ، انزوای دردناکِ خویش را در آغوش می کشید ؟! کجا رفته دست هایی که هر شب ، در کنج کاهگلیِ این اتاق ، عاشقانه نوازش می کرد و لب هایی که از رنج های زایشِ پروانه می سرود ؟! و معشوقه ای را تنگ به آغوشِ هوس می فشرد و می بوسید ... کجا رفته اند آدم های این خانه ؟ که در گلوگاه زمان ؛ عطر کهنه ی خاطراتِ خویش را جا گذاشته اند ، در انحنای مبهم و فرتوتِ خشت های ترک خورده ... و من دیده ام ، و من شنیده ام بغضی را که هرشب ؛ از شکاف های دیوار ، خودش را به درون می کشد و در جایِ خالیِ کسی ، گریه می شود ... 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
همین حوالی اند ؛ شِمرهایی که ستم می کنند ، حسین هایی که قربانی می شوند ، و مختارهایی که دیر می رسند ... 💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
.این روزها بدجور هوایِ یک جایِ دنج به سرم زده . جایی شبیهِ خانه ی مادربزرگ که صبحش بویِ سادگیِ قاجار می دهد و شب ، بساطِ آوازِ جیرجیرک ها میانِ حیاطش پهن است . می شود کنارِ حوض نشست و با عطرِ گل هایِ گلدانِ لب پریده ی شمعدانی اش مست شد ، می شود رویِ تخت چوبیِ کهنه اش لم داد و با صدایِ قارقارِ خش دار و جانانه ی کلاغِ بی پروایِ روی درخت ، عشق کرد . می شود ساعت ها نشست و زندگیِ مورچه هایِ سرخوشِ تویِ باغچه را تماشا کرد ، می شود کودکانه شاد بود ، می شود نفس کشید ! من برایِ دلخوشی ام نه ثروت می خواهم ، نه عشق ... من با همین چیزهای ساده خوشبختم ! 💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
هر بار که پدرم برنج جدیدی می خرید ، مادرم پیمانه را کمتر از همیشه می گرفت . می گفت طریقه ی طبخِ برنج ها ، با هم فرق دارد ، همه شان یک جور ، دم نمی کشند ، نمی شود طبقِ یک اصل و برنامه ، پیش رفت ! برای همین بود که بارِ اول ، مقدارِ کمتری می پخت تا به قولی برایِ دفعاتِ بعدی پیمانه "دستش بیاید" ، یا اگر خراب می شد ، اسراف نکرده باشد ! آدم ها هم دقیقا همینند . قبل از اعتماد و بذلِ محبت ، آن ها را خوب بشناسید ، از تنهاییِ تان ، به هرکس و ناکس پناه نبرید ! نه هر آدمی لایقِ همنشینی است ، نه می شود با تمامِ آدم ها ، یک جور تا کرد ! بعضی ها جنسشان از همان اولش خراب است و با هیچ اصل و منطقی اندازه ی باورهای شما قد نخواهند کشید ... حواستان باشد ؛ مبادا محبت و توجهِ خودتان را اسراف کنید ! 💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f