هیچ جا خانه ی پدری نمی شود ...
جایی که بویِ بچگی هایت را می دهد ،
از دربِ خاطره انگیزش که وارد می شوی صدای خنده و بازی های بچگی ات را می شنوی ، چشم هایت را می بندی و در خاطراتت جان می گیری ...
صدایِ کودکی را می شنوی که در گوشه های حیاط و پشت درخت ها قایم باشک می کند ، می خندد و با خنده اش شبیه به بچگی هایت ذوق می کنی ...
مگر می شود چنین جایی بود و شاد نبود ؟!
مگر می شود عطر متفاوتِ غذای مادرت را استشمام کنی و خوشحال نباشی؟
اصلا مگر می شود کنار مادرت بنشینی ، چند استکان چایِ اجباری اش را بنوشی و احساسِ خوشبختی نکنی ؟!
دنج ترین گوشه ی دنیا ؛ خانه ایست که کودکی هایت میان گُل های باغچه اش نفس می کشد .
بهترین کاخِ دنیا را هم که برایت بسازند ؛
هیچ کجا خانه ی پدری ات نخواهد شد ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/oldaxs
https://eitaa.com/oldaxs
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجا رفته اند آدم ها ؟
از حریمِ خانه های قدیمی ؟!
کجا رفته چشم هایی که هر غروب ؛ کنار پنجره ی چوبی ، انزوای دردناکِ خویش را در آغوش می کشید ؟!
کجا رفته دست هایی که هر شب ، در کنج کاهگلیِ این اتاق ، عاشقانه نوازش می کرد و لب هایی
که از رنج های زایشِ پروانه می سرود ؟!
و معشوقه ای را تنگ به آغوشِ هوس می فشرد و می بوسید ...
کجا رفته اند آدم های این خانه ؟
که در گلوگاه زمان ؛
عطر کهنه ی خاطراتِ خویش را جا گذاشته اند ،
در انحنای مبهم و فرتوتِ خشت های ترک خورده ...
و من دیده ام ،
و من شنیده ام بغضی را که هرشب ؛
از شکاف های دیوار ،
خودش را به درون می کشد و در جایِ خالیِ کسی ،
گریه می شود ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/oldaxs
https://eitaa.com/oldaxs
ما را از سادگی ترسانده اند!هیچ کس نگفت سادگی چیز خوبیست؛ هیچ کس نگفت ساده که باشی ساده میخندی، ساده شاد میشوی، ساده ذوق می کنی، ساده می بخشی و ساده تر دل می بندی! جوری ما را از سادگی ترساندند، که همه مان ناچار شدیم نقاب هایی از جنس هفت خطی و سیاست، بروی خودمان بزنیم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
بابایِ خوبم
دلم براے ڪودڪے هایے ڪه تویِ آغوشِ مردانه ات مچاله مے شدم تنگ شده .
براے روزهایِ بے غصه اے ڪه "تو" خدایِ زمینے ام بودے و بے منت هوایِ بے قرارے ام را داشتے .
با تو از هیچ چیز نمے ترسیدم ، انگار دنیا تویِ دستهایِ تو بود
این روزها ، ولے
دنیا به من سخت گرفته و من آنقدر بزرگ شده ام ڪه دیگر پشتِ مردانگے ات جا نمے شوم
تو هنوز هم امن ترین تڪیه گاهِ منی
مهربان ترینم
همیشه باش
بدونِ تو ، دنیا جایِ ترسناڪیست
من زیرِ سایه ے محڪمِ مردانه ات
قدرت مے گیرم
برایم دعا ڪن بابا
شنیده ام دعایِ پدر ، زود مستجاب مے شود
هر روز روزِ توست
هر روزت مبارڪ❤️
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
برف آمد
ذوق کردم،
بیهوا چون کودکی خندان دویدم، راه رفتم، بغض کردم
کودکیها یادم آمد
صبح بابا از رهی میآمد و میگفت: پاشو! برف تا زانو رسیده...
میدویدم پشت شیشه
برف از زانو فراتر
کوچه ساکت، شهر ساکت
خانه سرد و
دل به آغوشِ عزیزان مبتلاتر...
برف بارید و دوباره؛
کودکی بودم که از سرما دلش آغوش میخواست
برف، باااااید ببارد
بیحد و ممتد ببارد
بیشتر، چون کودکیها
من دلم آغوش میخواست...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
هزار سال تکاپو، هزار کاخ مصفا؛
فدای خندهی مادر، فدای خندهی بابا
تمام سختی دنیا و رنج دهر بیارزد؛
به اینکه سر بگذاری، به روی شانهی بابا
چه قصههای بعیدی! شراب و آب گوارا!
بهشت من که همینجاست، کنج خانهی بابا
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
برف میبارد و دوباره دلم ؛
یاد ایام کودکی کرده
میدویدیم و ذوق میکردیم
مینشستیم و لیز میخوردیم
کودکی، روزهای خوبی بود...
دلمان گرم بود و غصه نبود
حالمان خوب بود، هرچه که بود...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می خواهم برگردم ؛
به روزهایِ خوبی ؛
که مادربزرگ زنده بود ،،،
که پدربزرگ ، نفس می کشید ...
برگردم به حیاطِ قدیمیِ ساده ای ؛
که همیشه ی خدا ... بویِ کاهگِل و شمعدانی می داد ...
رویِ حاشیه ی حوضِ آبی رنگِ میان حیاط بنشینم و آب بازی کنم ،
خیس شوم ،
آنقدر که غصه و بی مهری های دنیا از جسمِ خسته ام پاک شود ...
می خواهم به روزگاری برگردم ؛
که سفره ی ساده ی مادربزرگ ؛
انگار به اندازه ی آسمان ، وسعت داشت ...
و هیچکس از سادگیِ غذا ،
یا کوچکیِ اتاق ، شکایت نمی کرد ،
تلویزیون ها سیاه و سفید بود ،
و برنامه ها محدود ،
ولی جانمان در می رفت برای هر ثانیه تماشایش ...
آن روزها همه چیز بی تکلف و دلنشین بود ...
همه مان بی توقع ، خوش بودیم ...
بدونِ چشم داشت ، محبت می کردیم ...
و از تهِ دل می خندیدیم ...
دلم برایِ خنده هایِ بی ریایم ...
برایِ دلخوشیِ ساده ی آن روزهایم تنگ شده ...
پدربزرگم رفت ... مادربزرگم رفت ...
و آن دورهمی هایِ جانانه ؛
به خاطرات پیوست ...
روزهایِ خوب بر نمی گردند ،
افسوس ...
ما برایِ بزرگ شدنمان ؛
بهایِ سنگینی پرداختیم ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
بچه بودیم و چیزی نمیفهمیدیم،
بچه بودیم و بیخیال بودیم،
برای خودمان دنیایی ورای این دنیا ساختهبودیم و در آن سیر میکردیم، شنگول و سرخوشانه تک تک کوچههای کودکی را گشت میزدیم، چرخ میزدیم و برای خودمان خیالهای جانانه میبافتیم.
بچه بودیم و همه چیز خوب بود، که خوب نبود، اما ما خوب بودیم، که خوب نبودیم، اما نمیفهمیدیم که خوب نیستیم.
بچه بودیم و آسمان آبیتر بود، زمین سبزتر و آدمها شادتر بودند.
بچه بودیم و جهان، خواستنیتر بود.
بزرگ شدیم و از همه چیزِ دنیا سر در آوردیم، که لبریز شدیم از فکر و دغدغه، که توقعمان بیشتر شد، که جهان را مثل سابق دوست نداشتیم. و فهمیدیم که خوب نیستیم!
که ای کاش سر در نمیآوردیم، که ای کاش نمیفهمیدیم.
و اکنون در بنبستترین کوچههای بزرگسالی پناه بردهایم به خاطرات روزهای کودکی...
از شر حالی که معمولا خوب نیست،
از شر ذهنی که بیخیالی نمیفهمد!
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
عجیب ترین موجوداتی که دیده ام
" زن ها " بودند!
عاشق ترینشان؛ که بیشتر گیر می داد،
و فارغ ترینشان؛ که بیشتر بی تفاوت بود...
و مردهایی که نمی دانستند؛
یک بانوی عاشق اما حساس بهتر است،
یا بانویی بی تفاوت اما سرد...!!
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
هیچ جایِ دنیا ، خانه ی پدریِ آدم نمی شود !
خانه ای که در نهایتِ سادگی و سنتی بودنش ، شادترین نقطه ی جهان است ...
با پنجره هایِ قدیمی و فرسوده ای که هنوز هم به سویِ بی خیالیِ محض ، گشوده می شوند ،
دیوارهایِ آجریِ کهنه ای که هر آجرش ، صفحه ایست از خاطراتِ سالهایِ دور ،
و حیاطی که هر گوشه اش ، سکانسی از کودکی ات را تداعی می کند ...
جایی که حتی آسمانش هم با آسمان هایِ دیگر ، فرق دارد ،،،
و زمینش ، همیشه سبز و شاعرانه است ...
آدم ها نیاز دارند ، وقتی دلشان گرفت ، سری به خاطراتِ کودکیشان بزنند و با سادگی و اصالتِ دیرینه شان آشتی کنند ،
آدم ها نیاز دارند در هر سنی که باشند ، آخرهفته و تعطیلات را ، به خانه ی پدری شان بروند و میانِ آغوشِ پر مهرِ مادر ، از تمامِ غم ها فارغ شوند و با خیالِ راحت ، کودکی کنند ...
کاش پدرها و مادرها همیشه باشند ،
و کاش خانه های پدری ، در این هیاهوی زمانه ، به دستانِ بی رحمِ فراموشی سپرده نشوند ... !
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
مثلا گیج و بیخبر از خواب بلند شوی،رادیو را روشن کنی و بشنوی:«خبری نیست،پا روی پا بیندازید،چایتان را بنوشید،به موزیکهای آرام گوش کنید،کتاب بخوانید،عاشق باشید و غمتان نباشد؛قرار نیست هیچ اتفاق خاصی بیفتد.»
مثلا روزت را با صدای آواز گنجشکها و شیطنتهای ابرها و آفتاب شروع کنی.
مثلا چشم باز کنی و همه چیز خوب باشد
مثلا هیچ روزنهای برای نگرانی نباشد، و زمین سیارهی آرام و دنجی شده باشد برای زیستن...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
کجا رفته اند آدم ها ؟
از حریمِ خانه های قدیمی ؟!
کجا رفته چشم هایی که هر غروب ؛ کنار پنجره ی چوبی ، انزوای دردناکِ خویش را در آغوش می کشید ؟!
کجا رفته دست هایی که هر شب ، در کنج کاهگلیِ این اتاق ، عاشقانه نوازش می کرد و لب هایی که از رنج های زایشِ پروانه می سرود ؟!
و معشوقه ای را تنگ به آغوشِ هوس می فشرد و می بوسید ...
کجا رفته اند آدم های این خانه ؟
که در گلوگاه زمان ؛
عطر کهنه ی خاطراتِ خویش را جا گذاشته اند ،
در انحنای مبهم و فرتوتِ خشت های ترک خورده ...
و من دیده ام ،
و من شنیده ام بغضی را که هرشب ؛
از شکاف های دیوار ،
خودش را به درون می کشد و در جایِ خالیِ کسی ،
گریه می شود ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
همین حوالی اند ؛
شِمرهایی که ستم می کنند ،
حسین هایی که قربانی می شوند ،
و مختارهایی که دیر می رسند ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
.این روزها بدجور هوایِ یک جایِ دنج به سرم زده .
جایی شبیهِ خانه ی مادربزرگ که صبحش بویِ سادگیِ قاجار می دهد و شب ، بساطِ آوازِ جیرجیرک ها میانِ حیاطش پهن است .
می شود کنارِ حوض نشست و با عطرِ گل هایِ گلدانِ لب پریده ی شمعدانی اش مست شد ،
می شود رویِ تخت چوبیِ کهنه اش لم داد و با صدایِ قارقارِ خش دار و جانانه ی کلاغِ بی پروایِ روی درخت ، عشق کرد .
می شود ساعت ها نشست و زندگیِ مورچه هایِ سرخوشِ تویِ باغچه را تماشا کرد ،
می شود کودکانه شاد بود ،
می شود نفس کشید !
من برایِ دلخوشی ام نه ثروت می خواهم ، نه عشق ...
من با همین چیزهای ساده خوشبختم !
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
هر بار که پدرم برنج جدیدی می خرید ، مادرم پیمانه را کمتر از همیشه می گرفت .
می گفت طریقه ی طبخِ برنج ها ، با هم فرق دارد ، همه شان یک جور ، دم نمی کشند ، نمی شود طبقِ یک اصل و برنامه ، پیش رفت !
برای همین بود که بارِ اول ، مقدارِ کمتری می پخت تا به قولی برایِ دفعاتِ بعدی پیمانه "دستش بیاید" ، یا اگر خراب می شد ، اسراف نکرده باشد !
آدم ها هم دقیقا همینند .
قبل از اعتماد و بذلِ محبت ، آن ها را خوب بشناسید ،
از تنهاییِ تان ، به هرکس و ناکس پناه نبرید !
نه هر آدمی لایقِ همنشینی است ،
نه می شود با تمامِ آدم ها ، یک جور تا کرد !
بعضی ها جنسشان از همان اولش خراب است و با هیچ اصل و منطقی اندازه ی باورهای شما قد نخواهند کشید ...
حواستان باشد ؛
مبادا محبت و توجهِ خودتان را اسراف کنید !
#نرگس_صرافیان_طوفان
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f