هدایت شده از بسلام آمنين
#یادداشت_۱۶۸
۳۱ تیر ۱۴٠۳/ سال چهارم
علم انسان کشی و روضه های مکشوفه مدرنیته در ایران!
پسری را گفتند: پدرت مُرده، رخت عزا بر تن کن به قبرستان رویم. گفت: حتما اتفاقی افتاده که شما نمی خواهید بگویید!!! فی الواقع مرگ پدر را خبر بد نمی دانست و منتظر چیز دیگری بود.
راستش را بخواهید، بسیاری از اوقات این داستان برایم تداعی می شود. انگار خیل کثیری از #انقلابی های عزیز ما منتظر خبرهای دیگری هستند که به مصیبتهای زنده و در جریان نمی پردازند. مگر ما چقدر فرصت داریم که اینقدر راحت درگیر حواشی کم اهمیتی می شویم که به #ظرافت برایمان طراحی می کنند و بازیمان می دهند؟
بیش از ده ماه از نسل کشی شبه انسانهای صهیون در #غزه می گذرد. در این مدت حدود چهل هزار نفر در خاک و خون غلطیده اند. چه زخمهای زهرآلودی که بر قلبها نشسته و چه دیدگانی که بر خون. از آن سوی، داستان غزه میلیون ها نفر در جهان را بیدار کرده و به جبهه مقابل صهیونیستها کشانده.
اما این تمام ماجرا نیست! شاید بیراه نباشد اگر بگویم: مصیبتهای بسیار تلخ و سنگین دیگری هم وجود دارد. غصه هایی که شاید عمیق تر، سازمان یافته تر و دیرپاتر از قصه غزه باشد.
مثلا طبق اعلام رسمی #وزیر_بهداشت، هر سالی حدود ۳۸٠ هزار نفر در ایران می میرند که از این تعداد، مرگ صد هزار نفر به خاطر #فشار_خون است(اینجا).
تصور کنید: هشت سال با تمام دنیا جنگیده ایم و حدود ۲۵٠ هزار شهید در میدان جنگ داده ایم. حالا در شرایط صلح، سالی فقط صدهزار کشته فشار خون داریم. خود مسئولین هم مکرر اعلام کرده اند که از اصلی ترین عوامل فشار خون، همین #نمک هایی است که اتفاقا بر اساس استاندارد های غذایی خود وزارت بهداشت، تولید و توزیع می شود و #سیب_سلامت هم دارد!
#روضه مکشوفه ی دیگر، وضعیت #سقط جنین در کشور است. باز طبق اعلام رسمی مسئولین امر، سالی حدود یک میلیون و سیصد هزار سقط جنین در کشور اتفاق می افتد (اینجا).
در ظاهر دشمنی به ما حمله نکرده، اما می بینید که چند ده برابر حالت جنگی کشته داریم و چندصد برابرش مجروح.
آیا نباید بر این مصیبتها مانند دردهای غزه گریست؟ آنهم برای کشوری که در وضعیت جمعیتی نامساعدی است.
بر این سیاهه می توان روضه های مکشوفه دیگری هم افزود: آمار حدود چهل درصدی #طلاق، بیست میلیون نفر جمعیت #حاشیه_نشین کشور و ورود سالانه حداقل پنج میلیون پرونده به قوه قضائیه.
حال باید پرسید: ریشه این مشکلات سنگین و عمیق چیست؟ آیا می توان گفت که همه مسئولین در همه دولتها بی سواد بوده اند و علم مدیریت لازم را نداشته اند؟ یا اتفاقا مشکل از همان علم و سواد است که هرجا بیشتر و درست تر عملیاتی شده، کار را خراب تر کرده؟
اکنون که در آغاز فصل جدیدی از جریان مدیریت کشور هستیم، مهم ترین مسئله برای جریان های انقلابی بویژه #تشکل_های_خودجوش_مردمی، توجه به این نکات بنیادین است:
این علم اقتصاد مدرن است که منشا ایجاد بی عدالتی است.
این علم سلامت و پزشکی مدرن است که منشا ایجاد بیماری است.
این علوم تربیتی و روانشناسی مدرنند که منشا بی تربیتی ها و دور ماندن آدمی از فضائل انسانی است.
این علم آموزش و پرورش مدرن است که منشا بیسوادی انسانها در اساسی ترین امور زندگی است.
در این میان فاجعه حقیقی این است که انگیزه #جهادی را ضربدر اجرایی کردن پیشنهادها و طرحهای این شبه علمهای مدرن کنیم. شاید این بزرگترین خطری باشد که تشکل های خودجوش مردمی را تهدید و در نهایت عقیم خواهد کرد که فرمود: اَلْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ اَلطَّرِيقِ لاَ يَزِيدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّيْرِ إِلاَّ بُعْداً (الکافی ج۱ص۴۳).
به همین منظور، شورای راهبردی #الگوی_پیشرفت_اسلامی در نظر دارد سلسله جلساتی را برای ارائه پیشنهادهایی کاربردی به دولت محترم و بویژه تشکل های مردمی برگزار کند. پیشنهادهایی برآمده از علم لایزال #قرآن و روایات که عدالت می آفریند و سلامتی. قلوب را زنده میکند، حیات بخش است و بسترساز #مشارکت_مردمی و قیام به #قسط.
اولین آنها برنامه #معیشتی الگوی پیشرفت است که شامل ده سرفصل برنامه ای است(اینجا).
@besalamen_amenin