✨️بسم الله الرحمن الرحیم✨️ 🎓 دانشگاه اربعین #سفرنامه_2 🚌از شیشه‌ی اتوبوس چشم انداخته‌ام به خیابان؛ خوزستانِ پر از رنج، این روزها میزبان زائران حسینی‌ست و خیابان‌هایش پر شده از پرچم‌های عزا؛ پرچم‌های مشکی و سرخ که لباس عزا بر تنِ شهر کرده‌اند. ☀️خورشید پس از یک روز تابش پر حرارت بر سر مردمان عرب‌زبان، در حال غروب است؛ درست مثل غروبِ مشایه، همان‌قدر غم‌انگیز و دل‌ربا به نظر می‌رسد؛ آسمان زیبای شهر را می‌شکافد و سرخی‌اش را به رخ مردمان می‌کشد. 💠افراد کاروان ما از چند شهر، دور هم جمع شده‌اند یعنی دور حسین علیه السلام، عشق حسینی ما را تا اینجا رسانده است. هم‌کاروانی‌ها بازیگوشی‌های مصطفی را با خنده جواب می‌دهند و گریه‌هایش را با خوراکی و بازی. معلوم است همه دیوانه‌ی حسین‌اند و هر سختی در راه حسین را با جان خریدارند، من که مادرم صبوری‌شان را درک می‌کنم؛ در پارک، فروشگاه و... بارها دیده‌ام که گریه بچه را چطور پاسخ می‌دهند. 💔 پیرمرد نوحه‌خوان دم می‌گیرد: حسین حسین می‌گیم می‌ریم کربلاااا شهید شهید می‌دیم می‌ریم کربلاااا😭 و من خیره می‌شوم به زمینِ خرمشهر، همان که خدا آزادش کرد، همان که هزاران نخلِ رشید با ایمان، در آن به شهادت رسیدند و تا کربلا که نه، تا خودِ خودِ حسین پرواز کردند. 💠 نصفه شب به مرز می‌رسیم، درست همان جا بود که با حنانه آشنا شدم؛ دختر عربی که از اهل تسنن ایران است، می‌گوید برای خادمی زائران امام حسین (ع) به کربلا می‌رود. با تعجب می‌پرسم: _خادمی زائران امام حسین؟! تعجبم را که می‌بیند لبخندی می‌نشیند گوشه‌ی لبش، با همان صدای لطیف و آرامَش می‌گوید: _حسین علیه‌السلام با دل‌ها کاری می‌کنه که عقل توان فهمش رو نداره، اربعین که میاد دیگه نمی‌شه برای خادمی و زائری حسین دنبال دلیل بود، شوری تو دلت می‌افته که حتی اگه اهل تسنن هم باشی راه می‌افتی دنبال حسین و می‌خوای یه گوشه‌ی کارش رو بگیری...🧡 مثل من زیادن؛ حتی مسلمون هم نیستن ولی با این حال مجنون حسین شدن؛ یعنی خود حسین اونا رو مجنون و سرمست کرده. یه موکب تو مسیر کربلا داریم که همگی غیر شیعه هستن، برای زائرای حسین، خادمی می‌کنن و توفیق خدمت دارن؛ از من تعجب نکن عزیزم، حتی نوه‌ی گاندی و نوه‌ی نلسون ماندلا هم توی موکب کار می‌کنن.🥺 💔حرف‌هایش بغض می‌آورد توی گلویم؛ انگار قرار است کل عالم دور حسین جمع شوند برای رسیدن به ظهور، به آرمان‌شهر اسلامی، به همان حکومتی که انبیاء و اولیا وعده‌اش می‌دادند و در حسرت‌وآرزوی یک لحظه زندگی در آن دولت بودند. 😭به یاد آقا و زمان ظهور که می‌افتم قطره‌های اشک مهمان چشمانم می‌شوند؛ اصلاً دانشگاه اربعین تأسیس شده تا برای یاری امام، تربیتمان کند. و چه مؤسسی بهتر از حسین علیه‌السلام؟!😍 ✍️🏻 ز.فرخی 📚#تحریریه_فرا_سو #به_وقت_عاشقی #سفر_نامه_پیاده‌روی_اربعین_2 @Faraasoo 🌸🌼🌸🌼🌸