eitaa logo
شکوفه های باغ انتظار
112 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1هزار ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌤روز چهارشنبه، به اسم چهار امامه پدر امام رضای خوبمون،امام موسی کاظم خود امام رضای عزیزمون و پسر امام رضا جونمون،امام جواد مهربون، و نوه ی امام رضا،امام هادی ع است. 📿 گفتن ذکر روز چهارشنبه باعث میشه عزت دائمی خدا بهمون بده 😇 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌹مسیر عبور از بهشت 🔴 با مطالعه روزانه ده دقیقه نهج البلاغه، راهی به سوی بهشت برای خود باز کنید! 📗 حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: 💠 اگر از من پيروی کنيد به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخی ها باشد. 📒 خطبه۱۵۶ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞نماهنگ |زیارتت برام مثل یه رویاست ..❤ 🔶مناسب: 🔰بازم زائرت نیستم از دور سلام 😔 اللهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ . 🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان باز ها کتاب باز ها می ریم که اولین قسمت رمان نگاه خدا منتشر کنیم😊😊😊👏 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت1 دلشوره عجیبی داشتم ،از جام بلند میشدم میرفتم کنار شیشه نگاه میکردم باز بر میگشتم سر جام مادر جون کنار داشت تسبیح میزد ،خاله زهرا هم داشت قرآن میخوند ،بابا رضا هم سرش و گذاشته بود به دیوار و زیر لب زکر میگفت نمیدونستم چیکار کنم که اروم شم... بابا رضا: سارا جان بابا من دارم میرم نماز خونه پیش اقاجون ،اگه کاری داشتی من اونجام - باشه بابا جون اینقدرر حالم بد بود که از بیمارستان زدم بیرون رفتم سمت خونه به خونه که رسیدم میخواستم برم بالا تو اتاقم که چشمم به سجاده مامان فاطمه افتاد (مامان فاطمه دو هفته اس که تو بخش سی سی یو بستری بود به خاطر مشکل قلبی که داشت ،دکترا هم گفتن کاری از دستشون بر نمیاد) سرمو گذاشتم روی مهر،خدایا خودت به مادرم کمک کن،خدایا من قول میدم دختره خوبی بشم ،قول میدم چادر بزارم.... خدایا قول میدم اونی بشم که تو میخوای ،مادرمو بهم بر گردون... تسبیح آبی سجاده مادرم تو دستم بود و گریه میکردم که خوابم برد ،با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم همه جا تاریک بود شب شده بود به صفحه گوشی نگاه کردم .... خاله زهرا بود - جانم خاله خاله زهرا: معلوم هست کجایی،کل بیمارستان و گشتیم ،چرا گوشیتو جوا نمیدی؟ - چیزی شده خاله جون خاله زهرا:بیا بیمارستان مامان بهوش اومده -وایییی خدایی من ،الان میام... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ادامه دارد...
هدایت شده از فعالین غدیر و مهدویت
سلام قسمت 17
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_932546400.mp3
8.36M
های خاله نبات 📚عنوان: مهربون ⚜قسمت دوم 🎤گوینده: خانم ملیحه نظری 🌸🍃دوست جوووووونا،شبتون بخیر و شادی 😍😊 ، آماده اید❓ ما امشب اومدیم تا یکی دیگه ازقصه های خاله نبات با هم بشنویم. ما رو دنبال کنید🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌈✨🌈✨🌈✨ ┄┅─✵💝✵─┅┄ 💜به نام خداوند لوح و قلم 💖حقیقت نگار وجود و عدم 💙خدایی که داننده رازهاست 💚نخستین سرآغازِ، آغازهاست سلام صبحتون بخیر الهی به امید تو💚 🌸✨🌸✨🌸✨🌸