هدایت شده از KHAMENEI.IR
📝 #گزارش_هفته | فرمانــــده رزمندگان بدون مرز
👈 شهیدالقدس«حاجقاسم سلیمانی» چگونه جبهه مقاومت علیه صهیونیسم و استکبار جهانی را احیا کرد؟
🔹از کرمان به تهران
🔹روزی که فرمانده جوان لشکر ۴۱ ثارالله با موهای جوگندمی و کولهباری از تجربه سالهای جنگ تحمیلی، از کرمان به تهران فراخوانده شد تا مأموریتی حساس و مهم را بر دوش بکشد، شاید کمتر کسی تصور میکرد طی دو دهه، این مرد به چهره محبوب ملت های آزاده، قهرمان ملی ملت ایران و نماد برجسته مبارزه با تروریسم و افراطگرایی تبدیل شود.«یک قاسم سلیمانی کافی است که نه فقط استان کرمان، بلکه ملّت ایران به او افتخار کند و مباهات کند.» ۱۴۰۲/۱۰/۲ او که مشق مقاومت و جهاد را از پادگان قدس کرمان شروع کرده بود و در تیپ و لشکر ثارالله به پختگی رسانده و در سالهای بعد از جنگ، با فرماندهی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه، پیامآور اقتدار و امنیت در جنوب شرق کشور شده بود، در میانه دهه ۷۰ و به مدد این تجربه گرانسنگ نظامی و معنوی، بار مسئولیت نهادی را بر دوش میگرفت که برای پاسخ به ندای مظلومان جهان و گسترش صلح و امنیت، تشکیل شده بود؛نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
🔹"سرتیپ پاسدار قاسم سلیمانی" یا "سردار سلیمانی" یا همان "حاجقاسم" بچههای جبهه و جنگ و مردم کرمان و سیستان و بلوچستان، حالا شده بود فرمانده سپاه قدس تا دوران جدیدی از مبارزه با توطئههای همیشگی آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی و دفع خطر از سر ایران و اسلام را آغاز کند. نتیجه این انتصاب مهم و راهبردی، در اوایل دهه ۹۰ کمکم برای خیلیها آشکار شد؛ آنجا که یک مقام آمریکایی در کنگره گفته بود "قاسم سلیمانی خیلی زیاد سفر میکند، بروید او را دستگیر کنید یا به قتل برسانید!" مردی که در ۲۳ سال فرماندهی نیروی قدس سپاه، همراه با یارانش، نه تنها سایه جنگ را از سر کشور دور کرد بلکه با تشکیل و تقویت هستههای مقاومت ضد اشغالگری در جایجای منطقه و با کمک جوانان، رؤیای شیرین "خاورمیانه بزرگ" آمریکاییها و "نیل تا فرات" صهیونیستها را به کابوسی تلخ برای آنها بدل کرد. «مهمترین نقش و خدمت این شهید بزرگوار[حاج قاسم سلیمانی]، احیای جبهه مقاومت در منطقه بوده است.»۱۴۰۲/۱۰/۱۰
🔹فرمانده رزمندگان بدون مرز
🔹عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، افغانستان، یمن و هرجایی که رد پایی از اشغالگران آمریکایی و اسرائیلی و نقشههای خطرناک آنان دیده میشد، میدان حضور مردی بود که به گفته خودش، در چشمانش نمک میریخت تا خوابش نبرد و در غفلت او، سر کودک بیگناهی را نبُرند! رشد وبالندگی حزبالله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین و دیگر گروههای مقاومت ضداشغالگری و تروریسم، نمونههای آشکاری از برکات فعالیت مخلصانه و مسئولانه "حاجقاسم" و یارانش هستند که وقتی دشمن بیرحم صهیونیستی را در جنگهای ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و ۵۱ روزه زمینگیر و وادار به آتشبس کردند، عظمت و اهمیت کار آنان برای وجدانهای بیدار و منصف آشکار شد. «شهید سلیمانی برای احیای جبهه مقاومت تلاش بسیاری کرد و این کار را با همان اخلاص و با تدبیر و عقل و اخلاق به پیش بُرد.»۱۴۰۲/۱۰/۱۰
🔹"قاصم شوکت گردنکشان" در منطقه
🔹عزت و اقتدار فرمانده دیروز لشکر ثارالله و فرمانده میدان مقاومت، وقتی آشکارتر شد که دشمن آمریکایی و صهیونیستی، برایآنکه ملتهای منطقه را به خودشان مشغول کنند و ماجرای اشغال فلسطین را به فراموشی بکشانند، دست به ایجاد و تجهیز گروهکهای تروریستی و تکفیری زدند که با تخریب نام خدا و اسلام، سر مسلمین بیپناه را میبریدند! این بار هم "حاجقاسم" و یارانش بودند که به فریاد مظلومان منطقه رسیدند و "حشدالشعبی عراق"، "دفاع وطنی سوریه"، "فاطمیون افغانستان"، "زینبیون پاکستان" و گروههای دیگری از جوانان پرشور و متعهد منطقه را برای مقابله با خطر تروریسم و افراطگرایی آماده و تقویت کردند. «نقشهی آمریکا در عراق، در سوریه، در لبنان، به کمک و فعّالیت این شهید عزیز خنثی شد...
🔍 ادامه را در بله | ایتا خط حزبالله بخوانید
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📝 #گزارش_هفته | پیامی با جوهر خون
👈 حضور حماسی مردم در مراسم های رئیسجمهور شهید را چگونه باید تحلیل کرد؟
🔹️ اسب، آرام بود و زیبا؛ با خالی سفید بر پیشانی. زنان پارچههای سیاه را آوردند و با دقت و ظرافت آن را سیاهپوش کردند، از انتهای یال تا دم. شالی سبز و سرخ هم گردن حیوان را پوشاند. جوانها از سیاه چادر دو برنو آوردند و تفنگها را از دو سوی پهلوی اسب آویختند. یکی عکسی آورد و روی پارچه سیاه، کنار برنو آویخت. ساده و سیاه و سفید؛ نقاشی صورت آن بزرگی که از دست رفته بود.
🔹️مردان در چند ردیف به صف ایستاده بودند، همه سیاه پوش. پشت به کوه و رو به آفتاب. بیشترشان روی پیراهن سیاه، چوقا هم به تن داشتند، با کلاه سیاه. چند نفری روی چوقا قطار فشنگ بسته بودند و تفنگ سرشانهشان آویزان بود. صورتها آفتاب سوخته بود و چشمها قرمز. افسار اسب را دست یکی از مو سفیدهای ایل دادند. مردِ لاغر و کشیده، آرام آرام گام برمیداشت و اسب به دنبالش روان بود. گاگریوخوانی شروع شد. مردان به سینه میزدند و اشک به آرامی بر صورت آفتاب سوختهشان میغلتید. زنان اما شیون میکردند و بیبی گل از همه بیتاب تر بود. با ظرف آتش و اسفند در دست. یادش آمد که در اولین سفر سیدابراهیم به چهارمحال و بختیاری، وقتی شنیده بود رئیس جمهور به کوهرنگ آمده و ممکن است از کنار روستای آنها هم عبور کند، نامهای نوشته بود و خود را رسانده بود لب جاده خاکی. با خودش گفته بود نامه را به دست یکی از همراهان هم برسانم خوب است دیگر، اما رئیس جمهور شخصاً نامهاش را گرفت و پیگیری کرد.
🖤 #رئیسی_عزیز
🔎 ادامه را بخوانید:
khl.ink/f/56563