✅ امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
📍 ان افضل الاعمال عند الله یوم القیامة، الصلوة؛
📌 همانا بهترین عمل در روز قیامت نزد خداوند، نماز است.
📚 مستدرک الوسائل، ج۳، ص۷
هیئت امیدان حسین (ع)
http://eitaa.com/omidanhosein
#شعر
مامان خوبم میگه
جمعه ها روز عیده
هفته دیگه تمومه
به آخرش رسیده
روزای جمعه یاد کن
امام زمان رو زیاد
با رفتار و کار خوب
دل ایشون روکن شاد
می رسه آخر یه روز
حضرت مهدی از راه
آماده باید کنیم
برای ایشون سپاه
وقتی بشن متحد
باهم تمام خوبا
میان امام زمان
دنیا میشه چه زیبا
بهت یه ذکر میدم یاد
به خنده وا شه لبهات
زیاد بگو تو امروز
ذکر خوب صلوات
#صلوات
🌸🍂🍃🌸
هیئت امیدان حسین (ع)
http://eitaa.com/omidanhosein
#شعر ولادت امام محمد باقر علیه السلام
هیئت امیدان حسین (ع)
http://eitaa.com/omidanhosein
میلاد با سعادت امام محمدباقر امام پنجم ما برشما مبارک باد.
امام عزیزی که استاد همه دانش ها بود و مردم از سراسر دنیا، برای استفاده از دانش ایشان، به نزدشان می رفتند. امام باقر علیه السلام فرزند امام سجاد علیه السلام وفاطمه، دختر امام مجتبی علیه السلام هستند؛ یعنی امام پنجم ما، هم نوه امام حسن مجتبی علیه السلام است و هم نوه امام حسین علیه السلام . ایشان در سال ۵۷ به دنیا آمدند و ۵۷ سال هم زندگی کردند و مردم را از علم و دانش خود بهره مند ساختند
#ولادت_امام_محمد_باقر
🦋🌹🦋🌹🦋🌹
#هیئت_امیدان_حسین
| ما را در #شبکههای_اجتماعی دنبال کنید🔻
🆔eitaa.com/omidanhosein
#گزارش_تصویری 1⃣
❇️جلسه دوم هیئت امیدان حسین😍
✳️۲۳بهمن ماه ویژه برنامه دهه مبارک فجر🇮🇷
امامزاده شاه میرحمزه🕌
با حضور مداح اهل بیت سیدرضا نریمانی❤
و
علی اکبری فرزند شهید امید اکبری💔
| ما را در #شبکههای_اجتماعی دنبال کنید🔻
🆔eitaa.com/omidanhosein
#گزارش_تصویری 2⃣
❇️جلسه دوم هیئت امیدان حسین😍
✳️۲۳بهمن ماه ویژه برنامه دهه مبارک فجر🇮🇷
امامزاده شاه میرحمزه🕌
با حضور مداح اهل بیت سیدرضا نریمانی❤
و
علی اکبری فرزند شهید امید اکبری💔
| ما را در #شبکههای_اجتماعی دنبال کنید🔻
🆔eitaa.com/omidanhosein
28.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ /آنچه در جلسه این هفته گذشت🌷
اتفاقات خوبی تو راهه😍
♦️ویژه بچه های ۸ تا ۱۳ سال
📆 پنجشنبه ها از ساعت ۱۶ الی ۱۸
🔹با برنامه های جذاب🎉 و جوایز متنوع🎁
به همراه مشاوره رایگان برای خانواده ها
📍اصفهان، چهارراه عسگریه، آستان مقدس امامزاده شاه میرحمزه علیه السلام🕌
http://eitaa.com/omidanhosein
___
@Fadaeianhoseinir
@Seyedrezanarimani
بوی بهشت
شیرا تازه از خواب بیدار شده بود. کش و قوسی به بدن قوی و نیرومندش داد. صدای قاروقور شکمش را شنید. یال طلا را دید. گوشه ای نشسته بود، یالش را با پنجه هایش شانه می کرد و در فکر بود!
از همان جا صدا کرد:«اهای یال طلا چی شده اول صبحی؟ توی فکری؟ نکنه تو هم از گرسنگی کم آوردی!»
یال طلا سرش را کمی بالا آورد و گفت:«گرسنه که هستم دو روزه هیچی نخوردیم!» پنجه هایش را بیرون آورد و گفت:«خسته شدم از این قفس! دلم زندگی میخواد دلم آزادی میخواد!»
نگاهی به دوستانش کرد که گوشهی قفس آرام باهم بازی میکردند. شیرا یالش را تکان داد و گفت:«بازم خوبه تنها نیستیم ما شیش تا همیشه با هم هستیم!»
یال طلا دمش را تکان داد و گفت:«کاش بیرون از این قفس با هم بودیم!»
شیرا جلو رفت. کنار یال طلا نشست:«چی شد که یک دفعه دلت خواست بری بیرون؟»
یال طلا دماغش را بالا کشید و گفت:«بوی گل به مشامم رسیده! یه بوی خوب از صبح اینجا پیچیده، تو حس نمیکنی؟»
شیرا دماغش را چندبار بالا کشید و گفت:«به به... راست میگی چه بوی خوبی میاد!»
یال طلا صدایی شنید. یالش را تکاند و گفت:«گوش کن یه صدایی میاد!»
شیرا گوش تیز کرد. در باز شد. چند نفر وارد شدند و کنار قفس ایستادند. یال طلا جلو رفت، رو به شیرا گفت:«بو نزدیکتر و بیشتر شد!»
شیرا به مردبلند قد که لباس سفیدی پوشیده بود اشاره کرد:«بوی گل از امام هادیه (علیه السلام)!»
چشمان یال طلا برقی زد:«چقدر آرزو داشتم امام رو از نزدیک ببینم!»
شیرا با چشمان گرد پرسید:«نکنه داریم خواب می بینیم؟!»
یال طلا که چشم از امام(علیه السلام) بر نمیداشت گفت:«خواب نیست ما بیداریم!»
یال طلا یک دفعه از جا پرید:«نگاه کن امام دارن میان توی قفس!»
امام هادی(علیه السلام) از پله های نردبان بالا رفت و وارد قفس شد. همه جا بوی یاس پیچیده بود. شیرا و یال طلا جلو رفتند. بقیه ی شیرها هم به سمت امام (علیه السلام) دویدند.
یال طلا کنار پای امام(علیه السلام) نشست. امام هادی (علیه السلام) بر سر شیرها دست میکشید. یال طلا چشمانش را بسته بود و خودش را توی بهشت میدید. متوکل از بیرون قفس صدا زد:«یا ابوالحسن بیایید بیرون کافیه!»
یال طلا با چشمانی پر اشک به رفتن امام(علیه السلام) نگاه میکرد. شیرا چشمانش را بست:«انگار خواب میدیدم، چه خواب شیرینی بود!»
یال طلا یالش را تکان داد و گفت:«خواب نبودی ما امام(علیه السلام) رو از نزدیک دیدیم»
#قصه
#شهادت_امام_هادی (علیه السلام)
🌸🍂🍃🌸
هیئت امیدان حسین (ع)
http://eitaa.com/omidanhosein
#اطلاعیه 📻
امشب آرزوهایت را به خدا بسپار...🌺
❇️ویژه برنامه شب آرزوها
✳️همراه بابرنامه های شاد و جوایز جذاب 😍مخصوص دختر و پسرهای دبستانی (۷تا۱۳سال)
همراه با رعایت شیوه نامه های بهداشتی 😷
زمان: پنجشنبه۳۰بهمن ساعت ۱۶الی۱۸
‼️مکان: چهارراه عسکریه،سالن آمفی تئاتر شهیدچمران،جنب آموزشگاه قلمچی
هیئت فدائیان حسین _هیئت امیدان حسین
https://eitaa.com/omidanhosein
@fadaeianhoseinir
#قصه
🐘اصحاب فیل
🌅در زمان های دور در سرزمین یمن مردی بنام ابرهه زندگی می کرد .
او حاکمی بی ایمان و ظالم بود .
یک روز ابرهه شنید که همه مردم برای عبادت به شهر مکه می روند .🕋
ابرهه خیلی ناراحت شد.
او با خود گفت : باید کاری کنم که مردم به مکه نروند و برای زیارت به یمن بیایند .🤔
ابرهه تصمیم گرفت عبادتگاهی بهتر از کعبه بسازد .🏛
او دستور داد صدها کارگر و بنّا آماده کار شوند . کارگر ها شب و روز کار کردند . بعد از چند ماه ساختمان بسیار بزرگی با سنگ های زیبای مرمر و مجسمه های دیدنی ساختند .
ابرهه به مردم دستور داد آن خانه را زیارت کنند . ولی مردم با ایمان حرف او را گوش نکردند و مثل قبل به زیارت خانه کعبه می رفتند .
ابرهه که ناراحت شده بود ، مردم را اذیت و آزار می کرد .
بالأخره مردم از کارهای ابرهه خسته شدند و عباتگاه او را آتش زدند .🔥
ابرهه از این کار خشمگین شد و فریاد زد : من به زودی به شهر مکه حمله میکنم و با فیل بزرگ خانه کعبه را از بین می برم .
🐘🐘🐘🐘🐘🐘🐘🐘🐘🐘🐘🐘
لشکر ابرهه به طرف شهر مکه به راه افتاد و شب هنگام به مکه رسید . مردم مکه با شنیدن این خبر به کوه های اطراف شهر پناه بردند .🏃🏃
☀️صبح روز بعد ابرهه دستور داد تا فیل بزرگ را بیاورند . اما لشکریان هر چه تلاش کردند ، نتوانستند فیل را به حرکت وادار کنند .
فیل به جای آن که به سوی مکه برود ، بسوی سرزمین یمن شروع به حرکت کرد .ابرهه که از آمدن فیل ناامید شده بود با عصبانیت بر اسبی سوار شد تا لشکر رابسوی مکه حرکت دهد .🐎
در همین وقت تعداد بسیار زیادی پرندة کوچک در آسمان مکه دید شدند .🕊🕊🕊🕊
هر پرنده چند سنگریزه در نوک و چنگال های خود داشت. پرنده ها به لشکر ابرهه حمله کردند . آنها سنگریزه ها را بر سر ابرهه و سربازانش انداختند .
🕸سنگریزه ها با شدت به سر و بدن آنها می خورد و بدنشان را سوراخ و زخمی می کرد .
ابرهه و لشکرش بدون اینکه بتوانند وارد شهر مکه شوند با قدرت خداوند بزرگ از بین رفتند و خانة کعبه بر جای ماند.
🌸🍂🍃🌸
| ما را در #شبکههای_اجتماعی دنبال کنید🔻
🆔eitaa.com/omidanhosein