enc_16413967819156913919382.mp3
3.49M
صاحب قبر بی نشون
ســـــلام مـــــادر
وقت قنوتت برا ما دعا کن 🥀
مادر مریض بشه بازم یه مادره
از فکـر بچه هاش، خوابش نمیبره... 🥀
خون گریه میکنه با اشک بچه هاش...
صاحب قبر بی نشون 🕊
سلام مــــــادر 🦋
برا زیارتت کجا بیام مــــادر 🥀💔
#صلی_علی_علیک_یافاطمة_الزهـــــرا«س» 🕊🌱
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ
#هادـی_دلها #قهرمان_مـن
┏━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┓
「⃢🦋➺@shahidebrahiimm
┗━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┛
‹ دانشجو که باشی، مرزهایت حد و کرانی ندارد؛
و دنیایت تنها به آنچه چشمانت در تیررس خود
دارند، خلاصه نمیشود؛ دانشجو که باشی بزرگی
دنیایت را، در گروی بزرگی افکارت میدانی و ذهن
و افکارت را آن قدر بزرگ میکنی که درحصارِ مرزِ
باورهایت نگنجند🧠🖇 ›
یالثارات الحسین:
سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر (۱۴۰۰/۱۰/۹) :
حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند،
چراغ انداخت چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند!
او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از #داعش بود شناخت!
سردار دستور داد خانم رو به بیمارستان برسانند و ماشین را هم به تعمیرگاه...
خود سردار هم دنبال کار خودش رفت!
چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند!
وقتی سردار آمد، دید همون فرمانده داعش هست،
که به سردار میگه به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و... اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی..
۶۰۰۰هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم!
💠نقل خاطره توسط سردار رفیعی