❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️🍃❤️
🍃❤️🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃❤️
❤️
#جاݩ_شیعــہ_اهݪسنٺ
#عاشقانه_مذهبی
#قسمت_سی_و_دوم
از نگاه مادر هم میخواندم که کنجکاو و منتظر، چشم به دهان مریم خانم دوخته تا ببیند چه میگوید و او با لبخندی که همیشه بر صورتش نقش بسته بود، شروع کرد:
_راستش ما به خواست مجید اومدیم بندر عباس تا جای پدر و مادرش که نه، به جای خواهر و برادر بزرگترش باشیم.
سپس نگاهی به مادر کرد و پرسید:
_حتماً اطلاع دارید که پدر و مادر مجید، به رحمت خدا رفتن؟
و مادر با گفتن:
_بله، خدا رحمتشون کنه!
او را وادار کرد تا ادامه دهد:
_خُب تا اون موقع که عزیز جون زنده بودن، جای مادرش بودن و بعد از فوت ایشون، جواد غیر از عمو، مثل برادر بزرگترش بود. حالا هم روی همون احساسی که مجید به جواد داشت از ما خواست که بیایم اینجا و مزاحم شما بشیم.
از انتظار شنیدن چیزی که برایش این همه مقدمه چینی میکرد، قلبم سخت به تپش افتاده و او همچنان با چشمانی آرام و چهرهای خندان میگفت:
_ان شاء الله که جسارت ما رو میبخشید، ولی خُب سنت اسلامه و ما بزرگترها باید کمک کنیم.
مادر مثل اینکه متوجه منظور مریم خانم شده باشد، با لبخندی ملیح صحبتهای او را دنبال میکرد و من که انگار نمیخواستم باور کنم، با دلی که در سینهام پَر پَر میزد، سر به زیر انداخته و انگشتان سردم را میان دستان لرزانم، فشار میدادم که سرانجام حرف آخرش را زد:
_راستش ما مزاحم شدیم تا الهه خانم رو برای مجید خواستگاری کنیم.
لحظاتی جز صدای سکوت، چیزی نمیشنیدم که احساس میکردم گونههایم آتش گرفته و تمام ذرات بدنم میلرزد.
بیآنکه بخواهم تمام صحنههای دیدار او، شبیه کتابی پُر خاطره مقابل چشمانم ورق میخورد و وجودم را لبریز از خیالش میکرد که ادامه صحبت مریم خانم، سرم را بالا آورد:
_ما میدونیم که شما اهل سنت هستید و ما شیعه. قبل از اینم که بیایم بندرعباس، جواد خیلی با مجید تلفنی صحبت کرد. اما نظر مجید یه چیز دیگهاس.
و من همه وجودم گوش شده بود تا نظر او را با همه وجودم بشنوم:
_مجید میگه همه ما مسلمونیم! البته من و جواد هم به این معتقدیم که همه مسلمونا مثل برادر میمونن، ولی خُب اختلافات مذهبی رو هم باید در نظر گرفت. حتی دیشب هم تا نصفه شب، مجید و جواد با هم حرف میزدن. ولی مجید فکراشو کرده و میگه مهم خدا و قبله و قرآنه که همهمون بهش معتقدیم!
سپس به چشمان مادر نگاه کرد و قاطعانه ادامه داد:
_حاج خانم! مجید تمام عمر روی پای خودش بزرگ شده و به تمام معنا مثل یه مرد زندگی کرده! وقتی حرفی میزنه، روی حرفش میمونه! یعنی وقتی میگه اختلافات جزئیِ مذهبی تو زندگی با همسرش تأثیری نداره، واقعاً تأثیری نداره!
مادر با چمشانی غرق نگرانی، به صورت مریم خانم خیره مانده و کلامی حرف نمیزد. اما نگاه من زیرِ بار احساس، کمر خم کرده و بیرمق به زیر افتاده بود که مریم خانم به نگاه ثابت مادر، لبخند مهربانی زد و گفت:
_البته از خدا پنهون نیس، از شما چه پنهون، از دیشب که ما اومدیم و شما رو دیدیم، به این وصلت هزار بار مشتاقتر از قبل شدیم. بخصوص دختر نازنین تون که دل منو بُرده!
و با شیطنتی محبتآمیز ادامه داد:
_حیف که پسر خودم کوچیکه! وگرنه به جای مجید، الهه جون رو برای پسر خودم خواستگاری میکردم!
#بهقلمتوانمندفاطمهولینژاد
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_دارد
❤
🍃❤
❤🍃❤
🍃❤🍃❤
❤🍃❤🍃❤
🍃❤🍃❤🍃❤
❤🍃❤🍃❤🍃❤
حریم عشق
-
حالبحرانۍمنباحرمآرامشود؛
بطلبتادلمنرامشود :) . .
#امامرضاۍقَلبِمون♥️
حریم عشق
-
یهتیکهازکتاب"قصهۍدلبرۍ"بودکه میگفت:
امامرضاتنهاکسیهکههرچۍبه صلاحتنباشهبهصلاحتمۍکنه🌱:)
به نماز سید که نگاه میکردم،ملائکه را می دیدم که در صفوف زیبای خویش،او را به نظاره نشسته آمد.
گفتم:
{نمی دانم چرا من همیشه هنگام اقامت نماز حواسم پرت می شود.}
به چشمانم خیره شد و گفت:
{مواظب باش! کسی که سر نماز حواسش جمع نباشد،در مسیر زندگی هم حواسش،جمع نخواهد بود!}
اکبر بخشی
برشی از پیک افتخار
{این قسمت: لال🌷ه ای در فکه}
زندگی نامه شهید سید مرتضی آوینی
حجاب های امروز بوی حضرت زهرا {س}را،نمی دهد...💔
کتاب زندگی نامه ی این شهید عزیز که با عنوان
🕊️پسرک فلافل فروش🕊️
از انتشارات شهید ابراهیم هادی
به چاپ رسیده را،رایگان دانلود کنید وبخونید
کمی از شهدا بدانیم... 🕊
#طلبهٔ_شهید
#شهیدذوالفقاری
ـ🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞
ـ🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#بانوجان...
#شهیدان منتظرند
بی جوابشان نگذار..
❌این همه جوان از جوانی شان گذشتن و از تو خواسته اند ک فقط در #سنگر سیاه،سنگین و ساده ات بمانی🌱🥀
#درسنگرت_بمان
#زن_عفت_افتخار
ـ🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞
ـ🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪسے ڪھ اهل دنیا نیست!🌱
فقط با شھادت آرام میگیرد🍃🥀🕊
#برادرشهیدم
#شهید_محسن_حججی
ـ🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞
ـ🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
تمامنرگسهاۍٖدنیا..
همکہیکجاجمعشوند،هیچ
نرگسۍٖبوۍٖیوسفزهــراٰرانمۍٖدهــد💔🌿
#امامزمانم💔🕊
@omideakbaree
آهای
آقا پسری
که دخترِ مردم رو میبینی
ولی سرتو میندازی پایین و رد میشی
تویی که لباسای تنگ نمیپوشی
و عضله هاتو به رخ نمیکشی
ما دخترا ممنونتیم✋🏻
@omideakbaree
#شهـــیددکتربهشتی:
زن در اسلام زنده،
سـازنده، و رزمنده اسـت؛
بـه چــه شــرط؟!
@omideakbaree
#تلنگࢪانه
طرفبچشروازپنجسالگےمیفرستہ
کلاسزبان ..
بعدبهشمیگیبچتروبفرستکلاسقرآن ..
میگهزودهواسشهنوزبچس ..
چیزی نمیفهمه😐!"
#بہکجاچنینشتابان🚶🏻♂'
@omideakbaree
🌹دعای برکت روز:
(الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ،
اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ.
اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ،
رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع
ِ خَلقِک)َ🌻
@omideakbaree
💚دعای ایمان💚
💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞
🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ
🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ
🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ
🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ
🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ
یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹
@omideakbaree
•♥️🌿•
من امشب برات اینجور دعا میکنم
من امشب اینو از خدا برات میخوام رفیق
آمین های از ته دلتون فراموش نشه :)
- الهی وقتی خسته ای بی پناه نمونی..(:🌱
#امام_زمان
#خدا
مناسب استوری♥️🌿😍
او در اوج قدرت بخشید ؛
بیشترین بی ادبیها نثارش شد ولی بازهم بخشید :))
"الکَریم اذا قَدَرَ عَفا"♥️
#عفو_پدرانه
#دهه_فجر
#لبیک_یا_خامنه_ای
📸 جشن تولد شهید «سید روح الله عجمیان»
🔶️ مراسم جشن تولد شهید مدافع امنیت روح الله عجمیان ظهر امروز با حضور خانواده و همرزمان شهید در شبستان امامزاده محمد (ص) کرج برگزار شد.
#عجمیان
#شهیدعجمیان
#سیدروح_الله_عجمیان