#حق_با_علی_است(6) (بخش هشتم)
مگر نام علی در قرآن آمده است که آن عالمِ مسیحی، خطاب به امیرالمؤمنین علیهالسلام گفت: نام شما در قرآن علی است؟!
چنانچه در مطلب قبل بیان شد، راهب رومی، خطاب به امیرالمؤمنین گفت که در منابع خود خوانده است که نام جانشین پیامبر خاتم در قرآن، علی است.
حال ببنیم آیا نام امیرالمؤمنین با عنوان علی در قرآن ذکر شده یا خیر.
بله، در هیچ جای قرآن، نام امیرالمؤمنین علیهالسلام به صراحت، به عنوان جانشین رسول خدا صلیاللهعلیه نیامده (که دلایل متعدد و خاص خودش را دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد)، اما این به این معنا نیست که نام حضرت، مطلقاً در قرآن نیامده است!
در ذیل دو آیهای که در آن نام مولی علی علیهالسلام ذکر شده با توضیحاتش تقدیم میشود:
نخستین آیه، آیهی ۴ از سورهی زخرف:
حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام در خصوص آیهی شریفهی «و إنّه فی أمّ الکتاب لدینا لعلیّ حکیم[1] - همانا او در اصل کتاب نزد ما علیِ حکیم است»
فرمود: منظور از آن، علی بن ابیطالب علیهماالسلام است[2].
در تصریح همین معنا در فرازی از زیارت ششم امیرالمؤمنین که در مفاتیح الجنان محدّث قمی نیز نقل شده و زیارت بسیار عظیمالشأنی است که از ناحیه امام صادق علیهالسلام صادر شده، میخوانیم:
السلام علی صاحب الدّلالات و الآیات الباهرات و المعجزات القاهرات، المنجی من الهلکات، الذی ذکره الله فی محکم الآیات، فقال تعالی «و إنّه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم»...[3]
سلام بر آن کسی که صاحب دلیلها و نشانههای درخشان و معجزات چیره و رهاییبخش از هلاکتهاست، آن کسی که خدا در آیات محکم او را ذکر کرده و فرموده است: «بهراستی که او در اصلِ کتاب، نزد ما، علىّ حکیم است.»
اما دومین آیه، آیهی ۵۰ از سورهی مریم:
در سورهی شعرا، حضرت ابراهیم علیهالسلام از خدا تقاضا میکند:
«واجعل لی لسان صدق فی الآخرین[4]
و زبان راستگویی را برای من در آیندگان قرار ده.»
خدای متعال، جوابِ این درخواست را در سوره مریم ذکر فرموده:
«و وهبنا لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق علیا[5]
و از رحمت خویش به آنان ارزانى داشتیم و برایشان (ابراهیم و اسحاق و یعقوب)، زبان صدق علی را قرار دادیم!»
اما روایات در توضیح این آیات:
ابوبصیر از امام صادق علیهالسلام نقل میکند که:
خداى عز و جل میفرماید: «هنگامی که [حضرت ابراهیم] از آنها و آنچه جز خدا میپرستیدند کنارهگیری کرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و همه را پیغمبر قرار دادیم، و از رحمت خود بدانها بخشیدیم، و براى آنها على را زبان راستى قرار دادیم»
مقصود (از علیا) در این آیات، على بن ابىطالب علیهماالسلام است، زیرا ابراهیم از خداى عز و جل خواسته بود که برایش در میان پسینیان زبان راستى قرار دهد [مذکور در سورهی شعراء، آیه ۸۴] و خداى تبارک و تعالى براى او و اسحق و یعقوب، على را زبان راستگو قرار داد[6].
همچنین در فرازی از دعای ندبه نیز آمده است:
و بعضی از اولیائت را به عنوان دوست خود گرفتی، و وقتی از تو زبان راستی در آیندگان خواست، دعایش را مستجاب نمودی و آن را علی قرار دادی[7].
البته در منابع اهل سنت نیز روایاتی ذکر شده است که نشان میدهد مقصود از «علیا» در این آیه وجود مقدّس علی بن ابیطالب علیهماالسلام است، از جملهی این روایتها، روایتی است که حاکم حسکانی عالم حنفی مذهب اهل سنت در کتاب شواهد التنزیل آن را ذکر کرده و در آن رسول خدا فرموده است که در معراج این آیه بر من نازل شد و مقصود از «علیا» در آن علی علیهالسلام است و خداوند نام او را از نام خودش که علی اعلی است مشتق کرده است.[8].
پانوشتها:
[1] زخرف:۴
[2] تفسير قمی، ج۱، ص۲۸؛ معانیالأخبار، شیخ صدوق، ج۱، ص۳۲؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۲۴۴؛ غرر الأخبار، دیلمی، ج۱، ص۱۴۸؛ تأويل الآيات، استرآبادی، ج۲، ص۵۵۲.
[3] المزار الکبير، محمد بن جعفر مهشدی، ج۱، ص۲۱۴.
[4] شعراء:۸۴
[5] مریم:۵۰
[6] کمال الدین، شیخ الصدوق، ج۱، ص۱۳۹؛ تأویل الآیات، سید شرف الدین، ج۱، ص۲۹۷
[7] المزار الکبير، محمد بن جعفر مشهدی، ج۱، ص۵۷۳؛ مصباح الزائر، سید بن طاووس، ج۱، ص۴۴۶؛ زاد المعاد، علامه مجلسی، ج۱، ص۳۰۳.
[8] شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج۱، ص۴۶۲.
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علی_است(7) (بخش نهم)
چرا خدای متعال نام امیرالمؤمنین علیهالسلام را به صراحت به عنوان جانشین پیامبر صلیاللهعلیهوآله، در قرآن ذکر نکرده است که مانع این همه اختلاف و انحراف شود؟!
(بخش اول جواب نقضی):
فرض در نظر گرفته شده در پرسش فوق این است که اگر چیزی به صورت واضح در قرآن باشد، برای اهل اسلام رفع اختلاف میکند؛
مثالِ نقضِ بارز و واضح این ادعا، میشود آیه وضو (سوره مائده، آیه 8)
فارغ از اینکه در این آیه به صراحت گفته شده که صورت و دست را تا آرنج بشویید،
و سر و پا را هم مسح بکشید!
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ»
و حتی با وجود اینکه در معتبرترین منابع خودِ اهل سنت هم ذکر شده است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله با یکسوم مُد (حدود 200 گرم، یعنی یک لیوان) وضو میگرفتند[1]؛
با این حال اکثر مسلمانان (یعنی اهل سنت) در برداشتی خلاف صریح آیهی قرآن و روایاتی که خود علمای تراز اولشان صحتش را تأیید کردهاند، کاری متفاوت با آنچه خدا به صراحت درباره وضو به مسلمین امر کرده را انجام میدهند!
و پاسخی هم برای این پرسش ندارند که چگونه ممکن است وضوی مرسوم در بیان ایشان صحیح باشد، در صورتی هرگز نمیتوانند به آن شکل با یک لیوان وضو بگیرند (کاری که پیامبر صلیاللهعلیهوآله به گواه روایات معتبر از منظر خودشان و در منابع خودشان انجام میدادند!)
این میشود جواب نقضی پرسش بحث.
بنابر این مشخص شد که واضح ذکر شدن یک مطلب در قرآن، الزاماً رفع اختلاف نمیکند!
در ادامه إنشاءالله جواب حلّی بحث تقدیم میشود...
[1] حدثنا أبو بكر بن إسحاق ثنا الحسن بن علي بن زياد وأخبرني عبد الله بن محمد بن موسى ثنا محمد بن أيوب قالا ثنا إبراهيم بن موسى الرازي ثنا يحيى بن زكريا بن أبي زائدة ثنا شعبة عن حبيب بن زيد عن عباد بن تميم عن عبد الله بن زيد أن النبي صلى الله عليه وسلم أتي بثلثي مد من ماء فتوضأ فجعل يدلك ذراعيه.
هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه قال الذهبي في التلخيص: على شرطهما
در این روایت اشاره شده که پیامبر صلیاللهعلیهوآله با یک سوم یک مُد (یعنی حدود 200 گرم یا یک لیوان) آب وضو میگرفتند.
المستدرك على الصحيحين (حاکم نیشابوری): ج1، ص243
حاکم در پایان روایت نوشته است: حدیث صحیح است به شرط مسلم و بخاری. (یعنی طبق ملاکهای مسلم و بخاری مهمترین علمای حدیثی اهل سنت در طول تاریخ، این حدیث، حدیثی صحیح است!)
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علی_است(7) (بخش دهم)
چرا نام امیرالمؤمنین در قرآن به صراحت به عنوان جانشین پیامبر ذکر نشده؟
(بخش دوم، جواب حلّی):
مهمترین ملاک ایمان از بدو خلقت چه بوده است؟
طبق آیات قرآن کریم، کرنش به حجت و خلیفه خدا[۱]، که ابلیس استکبار ورزید و زیر بار این سجده و کرنش به آدم علیهالسلام نرفت و نخستین کافر شد[۲].
بر این اساس، مهمترین ملاک ایمان در اسلام نیز، همان کرنش نسبت به رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) است و مهمترین مصداق این کرنش میشود اطاعت از فرامین ایشان، چیزی که خداوند بارها و بارها در قرآن بر آن تأکید کرده است[۳]!
از امام جعفر صادق (علیهالسلام) پرسیدند، در پاسخ به اینکه چرا نام علی (علیهالسلام) به عنوان جانشین رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به صراحت نیامده چه بگوییم؟
حضرت فرمودند، بگویید:
نماز(که ستون دین است[۴] و اولین دلیل جهنمی شدن جهنمیان به گواه آیات قرآن[۵] و... که این همه در قرآن تأکید شده است[۶]) در کجای قرآن رکعات و سایر جزئیات چگونه خواندش آمده است؟
حج چه؟ زکات چه؟ و ...
به همین ترتیب، خدای متعال به صورت کلی دستور فرموده تا از اولی الامر اطاعت کنید؛
همانطور که جزئیات و مصادیق در احکام واجبی مثل نماز و حج و زکات و... توسط رسول باید مشخص شود؛ در مسئلهی اولی الامر هم که مهمترین امتحان ایمان است، مصداق را باید خود ایشان (که به گواه قرآن یگانه تبیینگر حقیقی آیات الهی[۷] است بیان نماید[۸].) و مطیعان ایشان در این امر، کسانی هستند که ایمان حقیقی دارند!
چرا؟!
چون، در تمام منابع شیعه و بسیاری از منابع اهل سنت[۹] نقل کردهاند که آیهی تبلیغ، که در آن میفرماید: اگر این پیام را ابلاغ نکنی، رسالتت را انجام ندادهای[۱۰]؛ شأن نزولش ماجرای غدیر خُم است.
برای درک بهتر شدّت اهمیت پیام مد نظر آیهی تبلیغ توضیح ذیل قابل تأمّل است:
رسول کارش تبلیغ و ابلاغ پیام است!
بر این اساس به نظر میرسد که ما باید شاهد تعداد زیاد «بَلِّغ به معنای برسان» در قرآن باشیم!
اما با یک جستجوی ساده متوجّه خواهیم شد که در قرآن کریم، تنها فقط و فقط یک «بَلِّغ» وجود دارد و آن هم مربوط میشود به ابلاغ پیام غدیر که این به خوبی گویا شدّت اهمیت این فرمان الهی را از منظر قرآن کریم است.
بر این اساس، مشخّص شد که اصل امتحانِ ایمان، امتحان به این است که آیا مدعیان ایمان، مطیع خلیفه خدا هستند یا نه!
و اصلیترین بخشِ این امتحان بر طبق آیات و روایات[۱۱] و البته برهان عقلی، این است که آیا مدعیان ایمان، بر سر مهمترین فرمان خلیفه و حجت خدا که اگر آن را ابلاغ نکند، گویی امر رسالت را به سرانجام نرسانده[۱۲] و از قضا محتوایش هم، سرنوشت اسلام بعد از خودش را مشخص میکند، مطیع و فرمانبردار هستند یا خیر!
پانویسها در ارسال پیوست تقدیم میشود...
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علیست
پانویسهای مربوط به: (قسمت دوم، بخش دهم)
[۱] بقره:۳۰
[۲] بقره:۳۴
[۳] آیاتی که در آن اطاعت مطلق از پیامبر صلیاللهعلیهوآله در همهی امور واجب شمرده شده و عدم اطاعت از ایشان و حتی ناخشنودی قلبی نسبت به فرامین ایشان برابر کفر و فسق بیان شده، بسیار فراوان است! به عنوان نمونه:
سوره نساء، آيه۶۵؛ سوره حشر، آیه۷؛ سوره نساء، آیه۸۰؛ سوره آل عمران، آیه۳۲؛ سوره احزاب، آیه۳۶؛ سوره نور، آیه ۵۱ و...
[۴] تهذيب الأحكام، شیخ طوسی، ج۲، ص۲۳۷؛ الفتح الكبير، سیوطی، ج۲، ص۱۹۴.
[۵] مدّثر:۴۲ و ۴۳
[۶] در قرآن حدود ۹۰ بار مستقیماً واژه (صلاة) و مشتقاتش به کار رفته است.
[۷] نحل: ۴۴.
[۸] الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۲۸۶.
[۹] حافظ ابونعيم اصفهانى در كتاب «ما نُزِّلَ مِنَ الُقُرآن فى على» به نقل از الخصائص، ص۲۹؛ ابوالحسن واحدى نيشابورى در «اسباب النزول»، ص۱۵۰؛ ابن عساكر شافعى به نقل از «الدّر المنثور»، ج۲، ص۲۹۸؛ فخر رازى در «تفسير كبير»، ج۳، ص۶۳۶؛ ابو اسحاق حموينى در «فرائد السمطين»؛ ابن صباغ مالكى در «فصول المهمه»، ص۲۷؛ جلالالدين سيوطى در «الدّر المنثور»، ج۲، ص۲۹۸؛ سليمان قندوزى حنفى در «ينابيع الموده»، ص۱۲۰ و... تنها بخشی از این منابع هستند که روایات مربوط به شأن نزول این آیه که مربوط به غدیر خم است را ذکر کردهاند.
[۱۰] مائده:۶۷.
[۱۱] امام حسین (علیهالسلام) از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) روایت فرمود: هنگامیکه آیه: «الم* أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ (عنکبوت:۱و۲) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کردم:
«این فتنه و امتحان چیست»؟ حضرت فرمود: «ای علی (علیه السلام)! تو وسیلهی آزمایش امّت هستی و با تو منازعه و خصومت خواهند کرد، پس آمادهی منازعه و خصومت باش».
[۱۲] مائده:۶۷
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علی_است(۱۶) (قسمت هفتم)
حکایتِ تفسیر و شأن نزول کفرِ بعد از اسلام و ایمان در قرآن کریم:
آیه اول:
يَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ...[1]
در روایت است، هنگامیکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از غدیرخم فارغ شد و مردم پراکنده شدند، گروهی از قریش گردهم آمدند و بر آنچه که اتّفاق افتاد، تأسّف خوردند. در آن لحظات که گفتگو میکردند، سوسماری از کنارشان رد شد.
برخی از آنان گفتند: «کاش که این سوسمار را بر ما گماشته بود و علی را بر ما نگماشته بود».
ابوذر (رحمةاللهعلیه) این سخن را شنید و آن را با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) در میان گذاشت.
حضرت بهدنبال آنان فرستاد و آنان را احضار کرد. امّا ایشان انکار کردند و قسم خوردند که آن سخن را نگفتهاند.
خدای عزّوجلّ این آیه را نازل کرد: (یَحْلِفُونَ بِاللهِ مَاقَالُواْ قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفر... به خدا سوگند ياد مىكنند كه [در غياب پيامبر، سخنان كفرآميز] نگفتهاند، درحالىكه به يقين سخنان كفرآميز گفتهاند و پس از اسلام آوردنشان، كافر شدهاند...)
پس پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «همانا آسمان بر کسی سایه نینداخته و زمین، کسی را بر دوش خویش حمل نکرده است که راستگوتر از ابوذر (رحمةاللهعلیه) باشد».
و در ادامه فرمود: «امّا جبرئیل، بر من نازل شد و به من خبر داد که در روز قیامت قومی خواهند آمد که پیشوای ایشان یک سوسمار است، پس نیک بنگرید که شما آن قوم نباشید که خدای متعال میفرماید: «[به یاد آورید] روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان میخوانیم! (اسراء:۷۷)[2]»
آیه دوم:
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبيلاً[3]
كسانى كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، و باز هم ايمان آوردند، و ديگر بار كافر شدند، سپس بر كفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشيد، و آنها را به راه [راست] هدايت نخواهد كرد.
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دربارهی شأن نزول این آیه فرمودند:
این آیه در شأن سران جریان نفاق نازل شده است که در ابتدای امر دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآله (در مکه) ایمان آوردند؛
سپس (بعد از حجةالاوداع در غدیر) آن هنگام که پیامبر ولایت علی علیهالسلام را عرضهداشت و فرمود: هر کس من مولای اویم، پس این علی مولای اوست، کافر گشتند؛
بعد از آنکه پیامبر امر فرمود به بیعت با امیر مؤمنان علی علیهالسلام، بعیت کردند و دوباره ایمان آوردند؛
پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله به بیعتی که با علی علیهالسلام کرده بودند اقرار نکردند و دوباره کافر گشتند؛
و در نهایت هنگامی که از کسانی که با علی علیهالسلام بیعت گرفته بودند، برای خودشان بیعت گرفتند، بر کفرشان افزودند و با این کار بود که دیگر هیچ چیزی از ایمان برایشان باقی نماند[4].
[1] توبه:۷۴
[2] مناقب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۱
[3] نساء:۱۳۷
[4] الکافی، ثقة السلام کلینی، ج۱، ص۴۲۰
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علی_است(۱۷) (قسمت هشتم)
علنی ساختن وجوب پذیرش ولایت علی علیهالسلام، امری که با توجه به عملکرد جریان نفاق، ابلاغش برای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بسیار سخت بود!
فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ[1]
شاید [ابلاغ] بعض آیاتى را که به تو وحى مىشود، [به خاطر عدم پذیرش آنها] ترک کنى [و به تأخیر اندازى] و سینهات از این جهت تنگ [و ناراحت] شود...
در معتبرترین منابع، در باب شأننزول این آیهی تأمّلبرانگیز چنین بیان شده است:
رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله در خصوص سفر معراج و آن هنگام که به نزدیکترین جایگاه نزد خدا رسیدند (که جبرئیل امین نیز توان همراهی ایشان را نداشت) میفرماید:
خداوند به من خطاب فرمود:
ای محمد!
...من پيامبرى برنگزيدم؛ مگر اينكه براى او وزيرى تعيين كردم و حال تو فرستاده من هستى و على هم وزير توست.
آنگاه پيامبر اكرم صلّىاللّهعليهوآله از آسمان بازگشت.
حضرت مايل نبود كه آنچه شنيده است به همگان بازگويد كه مبادا او را متهم كنند. زيرا زمان چندان طولانى نبود كه از عصر جاهلى بيرون آمده بودند. از اين رو پس از شش سال خداوند اين آيه را نازل فرمود:
«شايد تو پارهاى از آنچه به تو وحى شده است، رهاسازى و سينهات از تو تنگ شده است». (هود:۱۲).
پيامبر صلّىاللّهعليهوآله دشوارى آن را بر خويشتن هموار ساخت تا اينكه روز هشتم اين آيه فرو فرستاده شد:
«یا ایّها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس (مائده:۶۷)».
اى پيامبر آنچه از پروردگارت به تو فرود آمده، به آنان ابلاغ كن وگرنه ابلاغ رسالت نكردهاى. بىگمان خداوند تو را از شر برخى مردم نگاه مىدارد.
در اين هنگام پيامبر اسلام فرمود:
اين آيه تهديد پس از وعدهی عذاب الهى است و دیگر ناگزير از انجام آن مىباشم، فارغ از هر آنچه منافقان بخواهند انجام دهند...
در اين وقت بود كه جبرئيل با كلمه اميرالمؤمنين به على عليهالسّلام سلام و تهیت فرستاد و آنگاه على عليهالسّلام گفت:
اى پيامبر خدا، اكنون چيزى مىشنوم، اما كسى را نمىبينم.
پيامبر فرمود: اين صداى جبرئيل است كه از جانب پروردگار آمده است تا چيزى را كه خداوند به من وعدهاش را داده بود تصديق كند.
از آن پس بود كه پيامبر اكرم صلّىاللّهعليهوآله فرمان داد كه مردان مسلمان يكى پس از ديگرى آمده و بر على عليهالسّلام بهعنوان امير مؤمنان درود بفرستند.
[چرا که فقط حیدر امیرالمؤمنین است]
آنگاه پيامبر به بلال گفت:
فرياد بزن كه غير از بيماران همگان به غديرخم بروند... [2]
پانوشت:
[1] هود:۱۲
[2] امالی، شیخ صدوق، ص۳۵۵.
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علی_است (قسمت نهم)
✳️ در بين علمای اهل سنت هر به اصطلاح عالمی كه بيشتر بتواند فضايل و مناقب اميرالمؤمنين علیه السلام را ذبح كند، جايگاهش نزد اکثر علمایشان بالاتر و قدر و منزلتش بيشتر میشود!
سرآمد اينها کسانی چون مسلم، بخاری، طبری و... هستند.
رویه اینها هنگام مواجهه با فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام غالباً به این شکل است، فی المثل در اکثر موارد که آیهای در فضیلت حضرت امیر صلوات الله علیه نازل شده، شأن نزول را بیان نمیکنند، یا با تشکیک در وثاقت راویان، فضائل سعی در تضعیف حدیث میکنند، اگر هم در مواردی آنقدر فضیلت مبرهن و غیرقابل نادیدهگرفتن و انکار کردن باشد، سعی میکنند به شکلی انحصار آن فضیلت را برای علی علیه السلام نفی نمایند؛
فی المثل در آیهی اولی الامر که مربوط به دادن زکات در حال رکوع است، میگویند دیگرانی هم این کار را جز حضرت امیر صلوات الله علیه کردهاند؛
یا مدعی میشوند علی علیه السلام تنها کسی نبوده است که در کعبه به دنیا آمده است و...
✳️ طبری که در تاريخ و تفسير خود، تا توانسته فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را محو كرده، در مواردی هم که آنقدر فضيلت حضرت مبرهن میباشد که قابل انکار و نادیده گرفتن نباشد، سعی کرده به شکلی در انحصار آن فضیلت برای حضرت امیر خدشه وارد نماید، در ذیل آیه ۷ از سوره بینه اقراری تاریخی از خود برجای نهاده:
❇️ «إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّلِحَٰتِ أُوْلَٰئِكَ هُمۡ خَيۡرُ ٱلۡبَرِيَّةِ.»
«بهراستی كسانی كه ايمانآوردند و عمل صالح انجام دادن ايشان حقيقتاً بهترين مخلوقاتند.»
طبری در تفسیر خود ذیل این آیه، تنها فقط و فقط يك حديث و يك مصداق را برای این بهترین مخلوقات آن هم به نقل از رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بیان کرده است:
✅ وقد: حدثنا ابن حميد، قال: ثنا عيسى بن فرقد، عن أبي الجارود، عن محمد بن عليّ:
(أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ) فقال النبي صلى الله عليه وسلم: "أنْتَ يا عَلي وَشِيعَتُكَ".
💠 رسول خدا صلوات الله عليه و آله در خصوص مصداق اين بخش از (ایشان به راستی که بهترینِ مخلوقاتند) خطاب به علی علیه السلام فرموده:
⬅️ يا علی، تو شيعيانت بهترين مخلوقات هستيد!
📚 تفسير طبری: ج۳۰، ص۱۴۶
لينك از خود سايت اهل سنت:
https://mosshaf.com/ar/main?ver=1#?&GetSura=98&vers=7&type=tafseer&b=tabary1
پ.ن: البته اين مطلب در منابع متعددی از بزرگان اهل سنت نيز ذكر شده، نظير:
نام کتاب: الدر المنثور في التفسير بالمأثور (سيوطي): جلد۸، صفحه۵۸۹
http://lib.efatwa.ir/41689/8/589
نام کتاب: تاريخ دمشق (ابن عساكر): جلد۴۲، صفحه۳۷۱
http://lib.efatwa.ir/40314/42/371
نام کتاب: فتح القدير (شوكاني): جلد۵، صفحه۵۸۲
http://lib.efatwa.ir/41780/5/582
نام کتاب: محرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز (ابن عطية اندلسی): جلد۵، صفحه۵۰۸
https://lib.eshia.ir/41716/5/508
✳️ فضايل مولی امیرالمؤمنین علیه السلام در منابع اهل سنت آنقدر زياد و با عظمت است که...
لیک در خانه اگر کسی باشد، همين يك حرف بس است...
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علی_است(19) (قسمت دهم)
چرا در روز قیامت بسیاری از مردم میگویند: ایکاش خاک میبودیم؟!
وَ يَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا[1]
عبایة بن ربعی نقل میكند:
از عبد الله بن عباس پرسیدم: چرا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) كنیه علی (علیهالسلام) را ابوتراب قرار داده است؟
گفت: چون ایشان صاحب زمین است، و حجت خداوند بر روی زمین و برای ساكنان آن است، و بقا و دوام زمین به خاطر ایشان است و سكون و آرامش زمین از رهگذر ایشان است.
و شنیدم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
هنگامی كه روز قیامت فرا رسد و كافر (به ولایت علی)، آن همه پاداش و قرب الهی و كرامتی را كه خداوند عزّ و جلّ برای شیعه علی (علیهالسلام) مهیا كرده است، ببیند، میگوید:
ای كاش تراب بودم،
یعنی این كه، ای کاش از شیعیان علی (علیهالسلام) بودم و این همان سخن خداوند عزّ و جلّ است كه میفرماید:
«وَ یَقُولُ الْكَافِرُ یَا لَیْتَنِی كُنتُ تُرَابًا».
و در (روز قیامت) كافر گوید: ایكاش من خاك بودم.[2]
بر طبق روایات شیعه و سنی[3]، کنیه ابوتراب را شخص نبی مکرم (صلوات الله علیه و آله) بر امیرالمؤمنین نهادند و حضرت امیر بسیار این کنیه را دوست داشتند!
و از رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) نقل شده است که:
أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة.[4]
من و علی دو پدر این امت هستیم
وقتی امیرالمؤمنین ابوتراب (پدر خاک باشد)، خوش بر احوال آنان که تراب (خاک) باشند.
پانوشت:
[1] نبأ:۴۰
[2] علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۷.
[3] محاضرة الأوائل، السکتواری، ص۱۲۳.
[4] عيون الأخبار، شیخ صدوق، ج۲، ص۸۵ .
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علی_است(20) (قسمت یازدهم)
آیهای که در قرآن خداوند متعال، مستقیم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) را مورد خطاب قرار داده است!
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً * فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً[1]
و اگر اين مخالفان، هنگامىكه به خود ستم مىكردند [و فرمانهاى خدا را زيرپا مىگذاردند]، به نزد تو مىآمدند، و از خدا طلب آمرزش مىكردند، و پيامبر هم براى آنها استغفار مىكرد، خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند. * به پروردگارت سوگند كه آنها ايمان نخواهند آورد، مگر اينكه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند؛ و پس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نكنند؛ و كاملاً تسليم باشند.
در این آیات گفته شده که برخی از معصیتکاران امتِ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، باید نزد شخصی بروند و بعد، از خداوند هم طلب آمرزش نمایند و سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نیز برای ایشان طلب مغفرت نماید.
بر اساس بلاغتِ قرآن کریم، مرجع ضمیر تو در آیات فوق که آن گناهکارانِ امت، امر شدهاند که نزد او بروند، شخصی جز رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است.
در ذیل، مبتنی بر روایاتِ معتبر، تفسیر این دو آیهی مهم قرآن کریم و مصداق مرجع ضمیر (تو (کَ)) در عبارت (جاؤُکَ)) تبیین میگردد:
این آیات دربارهی کسانی است که پس از اعلام رسمی ولایت و خلافت امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در غدیر خم توسط پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله، همپیمان شدند و عهد کردند که اجازهندهند تا امامت و خلافت بعد از رحلت رسولالله صلیاللهعلیهوآله برسد.[2]
طبق این آیات و روایات ذیل آن، مرجع ضمیر «تو (کَ)» در عبارت «به نزد تو میآمدند (جاؤُکَ)» حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است[3]
و اگر این منافقان نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام میآمدند و از پیمانشان برای غصب خلافتشان برمیگشتند و از خدا برای چنین قصدی طلب آمرزش میکردند و به نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله میآمدند[4] و ضمن در خواست طلب آمرزش از آن حضرت نسبت به هر حکمی که ایشان در قبال امیر مؤمنان علی علیهالسلام و خلافت و ولایتش[5] و نیز در خصوص مجازاتشان بابت این قصد و نیتشان صادر مینمود (اعم از فرمان قتل یا عفو) در ظاهر و باطن کاملاً تسلیم میبودند،[6] خدا را آمرزنده و مهربان مییافتند!
(حال آنکه به گواه تاریخ، نهتنها چنین نکردند و پیمانشان را برای غصب خلافت پس از رحلت رسول الله صلیاللهعلیهوآله عملی ساختند، بلکه جسم و جان دخت پیامبر را (که پارهی تن رسول الله بود و غضبشان غضب خدا بود را) نیز به بدترین شکل هتک حرمت نمودند و... فاجعهی عاشورا تنها یکی از آثار بعدی اقداماتشان بود...)
پانوشت:
[1] نساء:۶۴و۶۵
[2] امام باقر (علیهالسلام): ...فِیمَا تَعَاقَدُوا عَلَیْهِ لَئِنْ أَمَاتَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلیاللهعلیهوآله) أَلَّا یَرُدُّوا هَذَا الْأَمْرَ فِی بَنِیهَاشِمٍ... (الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۳۹۱)
...فَلا وَ رَبِّکَ لایُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ یَعْنِی فِیمَا تَعَاهَدُوا وَ تَعَاقَدُوا عَلَیْهِ بَیْنَهُمْ مِنْ خِلَافِکَ وَ غَصْبِکَ... (تفسیر قمی، ج۱، ص۱۴۲)
[3] الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۳۹۱.
[4] همان، ج۸، ص۳۳۴.
[5] همان.
[6] همان، ج۱، ص.۳۹۱
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علی_است(21) (قسمت دوازدهم)
گوهری که بدون آن، نه توبه، نه ایمان و نه عمل صالح، به انسان سودی نمیدهد و فایدهای ندارد!
إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى [1]
من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، میآمرزم!
در آیهی فوق، مواجههی انسان با غفّاریت خدا، مقید شده است به اینکه پس از توبهکردن و ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن، شخص هدایت هم شده باشد.
اینجا این پرسش مطرح میشود که: مقصود از این هدایتی که علّت تامّه برای مورد مغفرت ویژهی خداوند واقع شدن است چیست؟
چرا که هر ایمان آوردنی، مقدمهاش هدایت شدن است، یعنی کسی که ایمان آورده، قبل از ایمانش، هدایت شده که بعد، متأثر از آن هدایت، ایمان آورده،
حال سؤال این است: این چه هدایتی است که مافوق هدایت اولیه است، که علّت تامه است برای مورد مغفرت واقع شدن
و بدون آن، نه توبه، نه ایمان و نه عمل صالح سودی نمیبخشد!
پاسخ، در روایاتِ تأمّلبرانگیز و ارزشمند ذیل:
حضرت امام محمد باقر علیهالسلام:
مقصود از (ثُمَّ اهْتَدى - سپس هدایت شود) در این آیه، این است که به ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام هدایت شود.[2]
رسول خدا حضرت محمد مصطفیصلیاللهعلیهوآله:
به خدا سوگند یا علی!
تو آفریده نشدهای، مگر برای اینکه پروردگارت پرستیده شود.
و راهی به خدا ندارد، کسی که به تو و ولایتت هدایت نشده است
و این سخن خود پروردگار عزّ و جلّ است که فرموده: «به راستی که من بسیار آمرزندهام، تنها برای کسی که توبه کند، ایمان آورد، عمل صالح انجام دهد و پس از آن هدایت هم بشود»
یعنی [بعد از توبه از شرک و ایمان به وحدانیت خدا و نبوت من و انجام اعمال صالح (از واجب و مستحب و ترک حرام و...)] به سوی ولایت تو [نیز] هدایت شود.[3]
حضرت امام محمد باقر علیهالسلام دربارهی همین آیهی ۸۲ از سورهی طه میفرمایند:
آیا نمیبینید که خداوند چگونه شرطی گذاشته است که نه توبه، نه ایمان و نه عمل صالح به حال انسان سودی نمیبخشد، مگر آنکه هدایت یابد.
به خدا قسم! بنده هر قدر هم تلاش کند تا عمل صالحی انجام دهد، از او پذیرفته نیست تا اینکه هدایت یابد.
حارث میگوید: عرض کردم: بهسوی چه کسی هدایت شود، فدایت گردم؟
امام علیهالسلام فرمود: بهسوی ما (اهل بیت).[4]
سدیر صیرفی از شاگردان برجسته امام باقر علیهالسام نیز نقل میکند:
هنگامیکه امام باقر علیهالسلام داخل مسجد الحرام میشد، من خارج میشدم؛
امام علیهالسلام دست مرا گرفت و رو به قبله ایستاد فرمود:
«سدیر به مردم دستور دادهاند که بیایند اطراف این خانهی سنگی را طواف نمایند؛ بعد پیش ما بیایند و ولایت و ارادت خود را به ما خانواده اعلام نمایند؛
که این آیه: اشاره بههمینمطلب است؛
«وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی. (طه:۸۲)»
سپس با دست به سینهی مبارکشان اشاره نمود و فرمود:
یعنی به ولایت ما خاندان هدایت یابند. [5]
پانوشت:
[1] طه:۸۲
[2] تأویل الآیات الظاهرهًْ، استرآبادی، ص۳۱۰.
[3] وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ! مَا خُلِقْتَ إِلَّا لِیُعْبَدَ رَبُّکَ... وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّی عَزَّوَجَلَّ «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی (طه:۸۲)» یَعْنِی إِلَی وَلَایَتِک. (امالی، شیخ صدوق، ص۴۹۴)
[4] أَ لَا تَرَی کَیْفَ اشْتَرَطَ وَ لَمْ تَنْفَعْهُ التَّوْبَهًْ أَوِ الْإِیمَانُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ حَتَّی اهْتَدَی... (تفسیر قمی، ج۲، ص۶۱)
[5] ...إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ لَنَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ إِلَی وَلَایَتِنَا. (الکافی، ثقة السلام کلینی، ج۱، ص۳۹۲)
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علی_است(22) (قسمت سیزدهم)
ای کاش در کنار پذیرش ولایت پیامبر، ولایت دیگری را نیز قبول میکردم...
وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً * يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً[1]
روزى كه ستمكار دستان خود را [از شدّت حسرت] به دندان مىگزد و مىگويد: «اى كاش با رسول [خدا] راهى برگزيده بودم * [و] اى واى بر من، كاش فلان [شخص گمراه] را به دوستى انتخاب نكرده بودم!
این دو آیه از آیات بسیار تأمّلبرانگیز قرآن کریم است!
در آیه نخست شخص ظالم در روز قیامت با حسرت میگوید:
«يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً»
ای کاش به همراه رسول خدا راهی برمیگزیدم
در آیه بعد و در ادامه باز با حسرت میگوید:
«يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً»
ای وای بر من، ای کاش فلانی را به عنوان دوست برنمیگزیدم!
به حسب ظاهر، منطق حاکم بر این آیات نشان میدهد که بایست، یک ارتباطی از جنس تضاد وجود داشته باشد، میان «مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً» و «فُلاناً خَلِيلاً»؛
یعنی همچنانی که شخص میگوید: ایکاش فلانی را به عنوان دوست برنمیگزیدم و از مهمترین عوامل شقاوت خود را دوست انتخاب کردن یک شخص خاصی میداند؛ همچنان باید این سبیلی که باید اتخاذ میشده در کنار پیغمبر اکرم نیز، شخص خاصی باشد که عدم اتخاذ ولایت و دوستی او در کنار پذیرش ولایت و دوستی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهآله نیز مایه شقاوت شخص شده باشد.
اهمیت خاص این دو آیه از این جهت است که به حسب ظاهر آیه و با توجّه به روایات تفسیری ذیل آن، این آیه نیز از آیاتی است که نشان میدهد، پذیرش ولایت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به تنهایی نجاتبخش نیست و شرط لازم است اما کافی نیست، در کنار پذیرش ولایت رسول الله طبق این آیه و آیاتی دیگر (نظیر آیه ۸۲ از سورهی طه که قبلاً توضیحش تقدیم شد) بایست چیز دیگری نیز از جنس پذیرش ولایت و دوستی شخص (و یا اشخاصی) از یکسو و برائت و دشمنی با دشمنان این شخص (یا اشخاص) از سوی دیگر محقّق شود تا نجات واقع گردد.
اما روایات تفسیری ذیل این آیات شریفه:
در روایات متعدد بیان شده است که در هنگام مرگ (که پردهها کنار میرود و حقایق مشخّص میشود)، ملائکه برای منافقان و کافران به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، هم جایگاهشان در دوزخ را نشان میدهند و هم نشان میدهند که در صورت پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام جایگاهشان در بهشت چگونه میبود.
در این هنگام است که با حسرت فراوان میگویند:
«ای کاش به همراه رسول خدا راهی برمیگزیدم (فرقان:۲۷)، اى كاش دستور پيامبر صلیاللهعلیهوآله در خصوص ولايت علی عليهالسّلام را مىپذيرفتم...[2]
همچنین در روایتی از امام محمد باقر علیهالسلام نقل شده است که در تفسیر دو آیهی فوق فرمودند:
مقصود از «يَا لَيْتَنِي اِتَّخَذْتُ مَعَ اَلرَّسُولِ – ای کاش همراه با پیامبر راهی را بر میگزیدم» پذیرش ولایت علی علیهالسلام است و مقصود از فلانی در «يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً – ای کاش فلانی را به عنوان خلیل برنمیگزیدم» دشمن علی علیهالسلام است که حق او را غصب و حرمت او را هتک کرد.[3]
و در خلال روایتی طولانی و بسیار تأمّلبرانگیز و پرنکته و زیبا، رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله در پاسخ به پرسش جمعی از اهالی یمن که به خدمت ایشان رسیده بودند، در خصوص اینکه جانشین ایشان چه کسی است فرمودند:
كسى است كه ...خداى تعالى دربارۀ او اين آيه را فرو فرستاده:
«يَوْمَ يَعَضُّ اَلظّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اِتَّخَذْتُ مَعَ اَلرَّسُولِ سَبِيلاً * روزى كه ستمكار دستهاى خود به دندان گزيده گويد اى كاش همراه با پيامبر راهى را برمیگزیدم» او همان وصی من است و پس از من راه رسيدن به من است.
و در نهایت نیز، رسول الله صلیاللهعلیهوآله، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام را به عنوان جانشینشان به آنها معرفی فرمودند.[4]
پانوشت:
[1] فرقان:۲۷و۲۸
[2] رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: ...فعند ذلک یقول: ...فقبلت ما أمرنی و التزمت من موالاة علی علیهالسلام ما ألزمنی. (تفسير امام حسن عسکری علیهالسلام، ج۱، ص۱۳۱)
[3] امام باقر علیهالسلام: یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول علیا ولیا... (تفسير قمی، ج۲، ص۱۱۳)
[4] فقالوا یا رسول الله من وصیک فقال... هو الذی یقول الله فیه «و یوم یعضّ الظّالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا» هو وصیی و السّبیل إلیّ من بعدی... (الغيبة، نعمانی، ج۱، ص۳۹)
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313
#حق_با_علی_است(23) (قسمت چهاردهم)
آیهی مباهله، بزرگترین فضیلت امیرالمؤمنين علیهالسلام در قرآن، به گواه شیعه و سنی!
و دلیل اصلی افضلیت امیر مؤمنان علیهالسلام بر همهی انبیا علیهمالسلام (جز رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله)
فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ الله عَلَی الْکاذِبِینَ [1]
هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
همانطور که در خلال مباحث گذشته عرض شد، در احادیث متعددی منقول از حضرت امیر صلواتاللهعلیه و دیگر حضرات معصومین علیهمالسلام، که در تفسیر «نبأ عظیمِ» مورد نظر قرآن بیان شده، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را عظیمترین خبر و بزرگترین نشانهی الهی معرفی کردهاند[2].
و بر طبق روایات این مطلبی بوده است که حضرت علی علیهالسلام مکرّر آن را بیان میفرمودند و بر آن تأکید ویژه داشتند[3]!
حال ممکن است این سؤال پیش آید، با توجه به این که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله یقیناً افضل از امیرالمؤمنین علیهالسلام هستند، چرا حضرت امیر علیهالسلام چنین بیان کردهاند که عظیمترین خبر و بزرگترین نشانهی الهی هستند!
جواب در آیهی مباهله[4] نفهته شده که بنابر فرمایش امامان علیهمالسلام، بزرگترین فضیلت امیرالمؤمنین علیهالسلام در همین آیه بیان شده[5]،
چرا که بر طبق آن (به اتفاق روایات منقول در منابع شیعه[6] و سنی[7]) امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکم نفس و حقیقت باطنی وجود رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله معرفی شدهاند.
بر این اساس، وقتی حضرت امیر صلواتاللهعلیه میفرمایند من عظیمترین خبر خدا و بزرگترین آیت الهی هستم، یعنی حقیقت باطنی وجود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله عظیمترین خبر و بزرگترین آیت الهی است.
پانوشتها:
[1] آل عمران:۶۱
[2] تفسير قمی، ج۲، ص۴۰۱.
[3] الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۲۰۷
[4] (آلعمران:۶۱)
[5] روزی مأمون به امام رضا (علیهالسلام) گفت: «مرا از بزرگترین امتیاز امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که در قرآن آمده باخبر کن».
امام رضا (علیهالسلام) فرمود: «امتیاز مباهله که خداوند در قرآن میفرماید:... (الفصول المختارهْ، شیخ مفید، ص۳۸.)
[6] به گفته قاضی نورالله شوشتری متکلم شیعه، مفسران اتفاقنظر دارند که... «اَنفُسَنا» (خودمان) به امام علی(علیهالسلام) اشاره دارد. (احقاق الحق، قاضی نورالله شوشتری، ج۳، ص۴۶)
[7] در کتاب اِحقاقالحق (ج۳، ص۴۶-۷۲)، حدود شصت منبع از اهلسنت ذکر شده است که تصریح کردهاند آیه مباهله درباره امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین (صلواتاللهعلیهماجمعین) نازل شده است؛ از جمله:
الکَشّاف (ج۱، ص۳۷۰) اثر زَمَخشَری،
التفسیر الکبیر (ج۸، ص۲۴۸) اثر فخر رازی،
اَنوارُ التَّنزیل و اَسرارُ التَّأویل (ج۲، ص۲۱) اثر عبدالله بن عمر بیضاوی و...
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
@omolaemeh313