از شخصی پرسیدند :
تا #بهشت چقدر راه است ؟
گفت : #یک_قدم
گفتند : چطور ؟
گفت : مثل #شهیدان یک #پایتان را که روی #نفس شیطانی بگذارید #پای دیگرتان در #بهشت است .
به خون پاک شهید افتخار خواهم کرد
و جان فدای سر زلف یار خواهم کرد
به پاس این همه رنجی که باغبان دیده
تمام هستی خود را نثار خواهم کرد
🌹@omolbaninbahrami
کانال شاعر ارزشی #امالبنین_بهرامی (ام.خزان)
رفتی و در دامان مجنون روضه خواندی
سیمرغ جان خویش را از تن پراندی
در گردباد تیر و ترکش های دشمن
خود را به هور خسته و بی جان رساندی
با پیکر پر زخم با دستان خالی
آری شغالان را ز خاک خویش راندی
آنقدر جنگیدی که از دستان ارباب
با شوق، مزد زحمت خود را ستاندی
هرگز نفهمیدیم در آن آتش و تیر
خود را چگونه پای نیزاری کشاندی
آنقدر عاشق بودی و دلداده ی هور
کاینگونه جان دادی و در مجنون ماندی
✅برگرفته از کتاب خورشید هور
#امام_زمان
#شهیدان
#هور
🌹@omolbaninbahrami
کانال شاعر ارزشی #امالبنین_بهرامی (ام.خزان)
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
بسم الرب الشهدا و الصدیقین
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
#امام_زمان
#شهیدان
#محرم
🌹@omolbaninbahrami
کانال شاعر ارزشی #امالبنین_بهرامی (ام.خزان)
داغ سنگین و وطن شد داغدار
باز هم جانها فدای چشم یار
ما ز دشمن زخم ها برداشتیم
باز هم بذر شهادت کاشتیم
از همین خون ها ز نو بر پا شدیم
قطره قطره راهی دریا شدیم
ما همه هم نسلهای قاسمیم
ما حرمهای جهان را خادمیم
جای جای این وطن جان می دهیم
دشمنان را درس ایمان می دهیم
درس ایثار و وفا ، پیکار عشق
درسهای مکتب سردار عشق
#شاهچراغ
#شهیدان
🌹@omolbaninbahrami
کانال شاعر ارزشی #امالبنین_بهرامی (ام.خزان)
وقتی که خرمشهر در چنگال غم شد
بر پیکرش دستان خونین ستم شد
وقتی جهان آرا پر پرواز بگشود
رفت و میان جمع یاران خود آسود
در نهر خیّن شیرها در خون تپیدند
شاید صدای ربنایی را شنیدند
از نهر خیّن بال و پرها باز می شد
هر موج گاهی محفل اعجاز می شد
خیّن صدای فتح خرمشهر می داد
وقت گذر از نهر با صد آه و فریاد
ای نهر خیّن فتح خرمشهر دیدی؟
دست از لجاجت های بیهوده کشیدی
بر فتح خرمشهر، تو دروازه بودی
با کرخه و کارون تو هم اندازه بودی
در قلب تو اسطوره ها اعجاز کردند
سیمرغ ها از شط خون پرواز کردند
در کربلای ۴ خیّن کوه غم شد
صدها شکوه نخل در این نهر خم شد
شد نهر خیّن قتلگاه شیر مردان
هر لحظه موجی آمد و می کرد طغیان
ای نهر خیّن با دلیرانت چه کردی؟
اینگونه غرق خون شدی و رود دردی
غواص ها دلداده ی آب تو بودند
در کربلای ۴ بی تاب تو بودند
در کربلای ۴ با دستان بسته
از موج های سرد و سنگین تو رسته
رفتند تا ما در وطن آزاد باشیم
در خون فرو خفتند تا ما شاد باشیم
رفتند تا این خاک آبادی بگیرد
تا خاک خرمشهر را شادی بگیرد
معراج مردان خدا شد نهر خیّن
مدیون خون شهدا شد نهر خیّن
✅برگرفته از کتاب قهرمان خرمشهر
#کربلای۴
#طوفان_الاقصی
#شهیدان
🌹@omolbaninbahrami
کانال شاعر ارزشی #امالبنین_بهرامی (ام.خزان)