eitaa logo
پایشگر
436 دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
17.4هزار ویدیو
429 فایل
☫ ﷽ ☫ رسالت ما : انتقال سریع اخبار یک خطی، صحیح ، کوتاه و دقیق با ما، هیچکس بی خبر نیست کانال نظارت بر مسوولان 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/onlin313 @ONLIN313 گلچینی از داغ ترین و بهترین خبر ،فیلم و تحلیل های مطالبه گران
مشاهده در ایتا
دانلود
(اگر خدا قبول کند)!!! ♦️قسمت اول با احترام و عرض ارادت به تمام پرستاران متعهد و مهربان سرزمینم..... قسمت اول: ساعت هفت و نیم صبح است و باید شیفت را تحویل بدهم سرپرستار طبق معمول، قسمت داروها و اقلام مصرفی برای بیمار را چک میکند از من می پرسد ؛ انگشت بیمار را پانسمان کردی؟ میگویم :بله میگوید؛ پس چرا سرم شستشو و چسب را در اقلام مصرفی ننوشته ای؟!؟ می گویم :شاید بیست سی سی سرم بیشتر نیاز نبود و چهارتکه کوچک چسب !!! اخم می کند و خودکار را از دستم می گیرد در اقلام مصرفی؛ سرم شتسشو نیم لیتری و یک حلقه چسب اضافه میکند میگوید : "بخش خرج دارد" !!!!! از درون فرو میریزم و بغضم را فرو میدهم😭😳 قسمت دوم: سرپرستار با التهاب و تشویش خاصی وارد بخش می شود همه ی همکاران را جمع میکند تعجب میکنم خیلی آهسته جوری که همراهان بیماران نشنوند میگوید، بیمار فلانی وقتی که از بیمارستان مرخص شده دچار خونریزی معده شدید شده کاشف به عمل آمدیم که دکتر.....همزمان دو داروی ضد انعقاد برای بیمار تجویز کرده و مریض را به حالت اورژانسی کشانده حالا شماها باید اسم داروی....را از قسمت گزارشات پرستاری حذف کنید و مجدد گزارش نوشته و تاریخ همان روز را بزنید....😱😡 نفس راحتی می کشم و خداروشکر میکنم که من پرستار اون بیمار نبودم که بخام گزارش دروغ بنویسم و اما قلبم می گیرد از اعماق وجودم ناراحت و عصبی میشوم که خدایا به تو پناه می برم از گفتن ،«من مأمورم و معذور» و این جمله ی دکتر شریعتی مرتب، هر روز در ذهنم تکرار می شود: " اگر نمی توانی خدمت کنی برو تا خیانتی نکنی" روز شماری میکنم تا دوران طرح پرستاری ام تمام شود چرا که نمیخواهم شریک جرم دکترهای جاهل،تجارت پیشه شوم طرحم تمام میشود سرپرستار اصرار میکند که چون پرستار آی سی یو هستم بمانم و استخدام شوم اما من با شوقی وصف ناپذیر شیرینی پخش می کنم و از بیمارستان فرار میکنم.... ان شاءالله ادامه دارد....
(اگر خدا بخواهد) ♦️قسمت دوم ... از بیمارستان فرار می کنم اما سرزنشهای اطرافیان روی سرم می ریزد "چهار سال رفتی دانشگاه دولتی،درس خوندی،حیف نبود حالا که موقع کسب در آمده اومدی بیرون؟؟؟"(دختر تو عقل نداری؟!!!) "میدونی پرستارا چقدر حقوق می گیرن؟؟؟ "تو چیکار داشتی که دکترا یا سرپرستار،چیکار میکنن تو کار خودتا درست انجام بده"!!! "برا خدمت؛چه شغلی بهتر از پرستاری..میدونی کمک به بیمار چه اجری داره؟؟؟" روزی نبود که این حرفها را نشنوم اما فقط میشنیدم و ته دلم قرص بود از تصمیمی که با منطق و مطالعه کافی،گرفته بودم آمدم بیرون و به دنبال حقیقت طب گشتم حقیقتی که واقعا دغدغه اش حفظ جان بیماران و درمان قطعی بیماران باشد نه سیستم درمانی بیمار و معیوبی که فقط بیماران را استخوان در زخم نگه می دارد تا جایی که میتواند جان و مال بیمار و همراهش را بمکد،ببلعد و ... حقیقتی که طبیبش،پر کردن تختهای بیمارستانی را به قیمت بازی با جان انسانها معامله نکند حقیقتی که به بیمار به چشم انسانی دارای شأن انسانی ولی بیمار و رنجور و نیازمند کمک روحی و جسمی ببیند نه اینکه به او به چشم مشتری ،همیشگی خود نگاه کند و پولهایش را بچاپند و از جانش بکاهند تا خدای نکرده سود کارخانه های داروسازی کم نشود😠 و یا زد و بندهای دکترها با کارخانه داران گردن کلفت به هم نخورد😏😡 حقیقتی که رگه هایی از آن را در کتاب طب الکبیر(که پدرم از بچگی ام آن را خریده بود) یافتم و همان کتاب و البته طبابتهای خانگی مادرم آغازی شد تا امروز... نمیدانید دوازده سال پیش با چه ذوق زدگی تلفن را گذاشتم وقتی به من زنگ زدند و گفتند دوره های مزاج شناسی هفته آینده شروع میشود و این شد که قدم قدم،تنهای تنها بدون هیچ حمایتی آمدم تا رسیدم به امروز (زیباترین روز زندگی ام) روزی که جواب تمام زحماتم را گرفتم و خستگیه تمام راه از تنم رفت امروز، خانمی برایم هدیه (روسری) آورد و وقتی علت این محبت و هدیه را جویا شدم گفت : بالاخره بعد از سه سال نازایی و مصرف تمام داروهای شیمیایی پر عارضه و صرف هزینه های هنگفت درمانی،با نسخه ی چهل روزه ی شما(نسخه ای ساده و ارزان،بر اساس آموزه های حکیمانه ی طب ایرانی_اسلامی) ،تست بارداریم مثبت بود و نوزادی در راه دارد😃😃😃😃 اشک در چشمانم حلقه زد😥 مو به تنم سیخ شد میخواستم به سجده بیفتم و فقط گریه کنم که چقدر خدا من را دوست داشته که وسیله ای خیلی کوچک برای اتفاقی بسیار بزرگ و مبارک بوده ام به راستی که این (روسری) برای من از چند میلیون حقوق پرستاری در یکماه بیشتر و بیشتر و بیشتر می ارزد🙂🙂🙂 @tebbesteamari
🔴 بیماریهای ناشی از واکسن ❗️«بارابارا لوفیشر» مدیر مرکز ملی اطلاع رسانی واکسن در ایالت ویرجینیا مدعی است که واکسن ها مسئول افزایش شمار کودکان و بزرگسالانی است که به اختلالات عصبی،نقص در سیستم ایمنی،بی قراری،اختلالات یادگیری،آسم،خستگی مزمن،روماتیسم،صرع و...دچار می شوند. ازین رو وی خواستار آن است تا مطالعاتی با هدف شناسایی و کنترل تأثیرات بلند مدت واکسن های پر مصرف صورت پذیرد و از همین رو از پزشکان مسئول هم می خواهد تا در روند طرح های جامع واکسیناسیون ،اطمینان حاصل نمایند که چنین ابزاری با آسیب به مردم همراه نباشد. هیچ کس نمی تواند با وجود چنین شواهدی، منکر خطرات واکسن ها شود. واکسن های سرخک،اوریون،سرخجه و آبله،حامل ویروس های زنده و البته ضعیف شدن این بیماریها هستند. اگر چه هم اکنون مسئولین بهداشتی مدعی اند که از سال ۱۹۷۹ دیگر اثری از آبله در آمریکا وجود ندارد، اما انها از بیان این نکته که موارد ثبت شده از این بیماریها در این کشور از آن زمان تا کنون ،همه معلول همین واکسن ها بوده،سرباز می زنند. 📚 پزشکی غرب از دیدگاه اندیشمندان غربی گرداورنده:محمد مهدی قاسمی @tebbesteamari
این دارو که توسط شرکت صهیونیستی گیلیاد در امریکا ساخته شده و متاسفانه وزارت بهداشت ایران به لطف اطاعت بی چون و چرا از _بهداشت اجازه دادند ایرانیهای جاهل و غافل اولین موشهای آزمایشگاهی‌ این سم خطرناک در تمام دنیا باشند😔 بطوریکه خودشان در سازمان غذا و دارو معترفند که این دارو تنها ممکن است در بیماران که درگیر نارسایی تنفسی شدید هستند موثر باشد!!! و گرنه که بی اثر است!!! 💣عوارض خطرناک این «سم دارو» شامل: 💣هیپرگلایسمی(بالا رفتن قند خون) که خود عامل تضعیف شدید قدرت ایمنی بیمار میشود 💣 بالا رفتن آنزیمهای کبدی 💣نارسایی حاد کلیه(که میتواند منجر به دیالیزی شدن بیمار شود) و عوارضی دیگری چون( تب،افت فشار خون،تهوع ،استفراغ و....) 🔴پ ن: دوستان توجه داشته باشید که هر کدام از این عوارض به تنهایی با تضعیف قدرت ایمنی، می تواند حال بیماران بستری را وخیم تر کند و در نتیجه، باعث بالا رفتن میزان مرگ و میر و به همین نسبت «قرمز شدن شهرها» و ادامه ی تراژدی تلخ فتنه ی کرونا باشد... @tebbesteamari
😢حکایت جنایت😢 (این داستان واقعی است) : قسمت اول😔 مادر دوسه روزیست مثل سالهای قبل سرماخورده است فرزندان او را اجباراً به بیمارستان می برند و تست کرونایش مثبت اعلام می شود و بستری میشود پرسنل بیمارستان از فرزندان می خواهند که پدر را هم برای تست کرونا بیاورند قسمت دوم😔 پدر شدیدا سرحال و روبه راه به مسجد رفته است، فرزندان به مسجد می روند و پدر را مجبور می کنند به بیمارستان برود و تست بدهد مخالفتهای پدر برای نرفتن به بیمارستان بی فایده است و تستش را هم مثبت اعلام می کنند قسمت سوم😔 پدر به محض شنیدن مثبت شدن تست کرونایش دچار ترس عجیبی می شود سردرد عجیبی می گیرد دچار بی اختیاری ادرار می شود و موقع رفتن از تخت می افتد و به سرش ضربه میخورد قسمت چهارم😔 پزشکان تشخیص سکته مغزی میدهند فورا او را به اتاق عمل می برند در حین جراحی ،به کما می رود و قسمت پنجم😔 پدر روز بعد فوت می کند قسمت ششم😢 مادر به خانه بر می گردد و بیمارستان اعلام می کند نتیجه ی تست مادر را اشتباهی مثبت اعلام کرده قسمت آخر😭 فرزندان تا اخر عمر با عذاب وجدان داغ پدر را تحمل می کنند.... @tebbesteamari