خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
🔗🔗🔗 🔗🔗 🔗 💌هوالحق 🔗 #رمان_حورا 🖌به قلم: زهرابانو #قسمت_صد_نونزدهم مهرزاد در راه آهن از بقیه جدا ش
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_صد_بیستم
حورا نمازش را که خواند، قرآن را از کنار سجاده اش برداشت.
چند آیه ای را تلاوت کرد.
قرآن خواندن بعد از نماز حس خوبی را به حورا می داد. انگار خدا داشت با او سخن می گفت.
حس آرامشی پیدا می کرد که در هیچ مکانی نمی توان آن را پیدا کرد؛ مگر در درگاه خالق هستی.
حورا در خلوت خود به یاد حرف های مارال افتاد.. که می گفت مهرزاد به جنوب رفته.
پسری که از او حمایت می کرد و
حورا مانند برادر او را دوست داشت.
حالا به سفر جنوب رفته بود.
چه کسی فکرش را می کرد یک روز مهرزاد آن قدر خوب و با ایمان بشود که شهدا او را دعوت کنند؟
یعنی هنوز هم او را دوست داشت؟
عشق حورا بود که باعث شد مهرزاد به آرامشی که حورا قبل تر آن را یافته بود برسد.
صدای زنگ موبایل، خلوت حورا را بر هم زد.
به سمت تلفن رفت گوشی تلفن را برداشت.
_سلام حورا جان. خوبی؟!
_سلام دایی جان. ممنون شما خوبین؟ چطورین با زحمتای ما؟
_رحمتی دخترم. می خواستم بگم که امشب بیا خونه ما تا درموردآیندت و جواب خواستگارت صحبت کنیم.
_چشم میام.
_چشمت بی بلا. پس منتظرتم.
_مزاحم میشم، خدا نگهدار.
حورا بعد از خداحافظی سجاده اش را جمع کرد.
کمی خانه ی کوچکش را مرتب کرد.
دوساعتی استراحت کرد و بعد هم برای رفتن به خانه دایی رضا آماده شد.
چه قدر از آن خانواده دور شده بود که حتی شب را هم نتوانست آن جا بماند.
در خانه آقا رضا باز دعوا راه افتاده بود.
آقا رضا از مریم خانم خواسته بود برای شب که حورا به خانه شان می آید شام درست کند و مهرزاد را که نا غافل برگشته بود به بیرون بفرستد.
اما مریم خانم قبول نمی کرد و
می گفت: دختر خواهر تو میخواد ازدواج کند
من باید کلفتیشو بکنم؟ بعدشم مهمون که نیست. اصلا تو به چه حقی زنگ زدی دعوتش کردی؟ شب اولیه که پسرم اومده اون دختره نحسم گفتی بیاد؟
نمیزاری تو آرامش زندگی کنیم رضا؟ باز می خوای مهرزاد بفهمه دردسر بشه؟
از این به بعد هم که با شوهرش می خواد تلپ شه اینجا، واقعا که.
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
🔗🔗🔗
🔗🔗
🔗
💌هوالحق
🔗 #رمان_حورا
🖌به قلم: زهرابانو
#قسمت_صد_بیست_یکم
مهرزاد که پشت در بود و همه چیز را شنیده بود کمی مکث کرد. پس بالاخره امیر مهدی پا پیش گذاشته بود.
انگار کمی دو دل شد. بالاخره یک زمانی حورا را بسیار دوست می داشت.
در زد و وارد شد.
_مامان جان بسه لطفا دعوا راه ننداز. من همه چیو میدونم. برام مهمم نیست که چه اتفاقی افتاده. شام تو اتاق میمونم اگه دوست ندارین تو جمعتون باشم اگرم نه که خوشحال میشم تبریک بگم به دختر عمم.
آقا رضا و مریم خانم با تعجب مهرزاد را نگاه می کردند. باورشان نمی شد که همان پسری که تا دیروز تا پای جان از دختر مورد علاقه اش دفاع می کرد و در به دست آوردنش مصر بود حال دارد با بی خیالی از ازدواج همان دخترحرف می زند.
_چیه چیشده؟؟ نکنه انتظار داشتین تا آخر عمر منتظر جواب مثبت حورا باشم؟
مریم خانم ته دلش قنج رفت و سریع پرید و پسرش را بغل کرد.
_ آخ قربونت بشه مادرت می دونستم که سر عقل میای. می دونستم این دختره رو فراموش می کنی. خدایا شکرت آرزوهامو بهم برگردوندی. ممنونم ازت.
مهرزاد خندید و دستی به پشت مادرش کشید.
با همان خنده گفت:البته زیادم خوشحال نباشین شرایطم سخت تر شده.
_یعنی چی؟؟
_میگم حالا. فعلا برم استراحت کنم خسته ام.
مهرزاد به طبقه بالا رفت و ساعاتی استراحت کرد. اول از این که فهمید حورا دارد ازدواج می کند کمی ناراحت شد اما بعد با خود فکر کرد و گفت: زندگی دیگران که به من ارتباطی نداره چرا خودمو ناراحت کنم؟ یه زمانی به حورا علاقه مند بودم اما الان میدونم یه چیزی داره جاشو میگیره که خیلیم قوی و محکمه. انقدر محکم که تو این چند روز دیگه فکرم مشغول حورا نشده.
مهرزاد برای مطمئن شدن از این که دیگر به حورا فکر نمی کند، تصمیم گرفت امشب او را ببیند. دیدن حورا می توانست به او ثابت کند که چه قدر برایش مهم است.
تا شب ساعاتی استراحت کرد و بعد برای دیدن حورا به طبقه پایین رفت. او آمده بود
با همان چادر مشکی همیشگی
با همان معصومیت خاص همیشگی
با همان حیا و غرور خاص دوست داشتنی اش
مهرزاد از او چشم برداشت و زیر لب گفت:تو چادرت را نگه دار من چشم هایم را.. این است رسم شهیدان.
وقتی نزدیک حورا رسید، حورا برخواست.
_سلام.
_سلام دخترعمه. حالتون چطوره؟
حورا از لحن رسمی و سر پایین و ته ریش مرتب مهرزاد متعجب شد. واقعا این مهرزاد بود که این گونه با او رفتار می کرد؟ این همان مهرزاد بی پروا بود که به او دلبسته بود؟!
&ادامه دارد...
🔖خدایـــارهایم نکــــن🔗
🔖 @khodayarahaymnakon
هدایت شده از ▫
🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
تا که نامتـ❤️ـ می برم ...
این عقده ها وا می شود
ای ولـ❤️ـی الله اعظم ...
قلبم احیا می شود
تا که نامتـ❤️ـ می برم
در این هیاهوی زمان
قسمتم آرامشی ...
در موج دریا می شود
مولایم مهـ❤️ـدی سلام ؛
روزم بنام تو ....
🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
✍ #نکته :
🔸تنهایی بد است...
🔹اما بدتر از آن این است که بخواهید تنهاییتان را با آدم های مجـازی، آن هم ازنوع جنس مخالف پر کنید!
🔻با آب شور سیراب نمۍشوید بلکه تشنه تر میشوید...!!!
❌"بازیچۀ دست #شیطان نشو"❌
📖آیه ۷۷سوره بقره
🌿✨🌿✨🌿✨🌿
💠 استادفاطمےنیا:
🍃بعضی ها هنوز اخلاق خود را درمنزل اصلاح نکرده اند، به فکر عارف شدن افتاده اند.
اخلاق وعرفان وسلوک را باید از خانه آغاز کرد.. :)
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
ای فرزند آدم!
خودت را محو عبادت من کن،
تا قلبت❤️ را پر از بی نیازی کنم...
بحار؛ ج1،ص260
#هر_روز_یک_حدیث
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
🔺جبران گناه🔻
💠 عالم ربانی مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی رحمةاللهعلیه میفرمود:
↩️ وقتی با پای خود معصیتی انجام دادی،
👈با رفتن به مسجد و مجالس حسینی علیه السلام،گناه آن را جبران کن.
↩️ اگر با چشم خود گناهی کردی
👈 با قرآن خواندن و گریه از خوف الهی و یا گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام ،آن گناه را جبران کن.
↩️ اگر با گوش خود گناهی کردی،
👈با شنیدن فضائل ائمه اطهار مخصوصا فضائل امیرالمومنین علیهم السلام گناه آن را جبران کن.
💠آیت الله مجتهدی تهرانی رحمةاللهعلیه:
⤵️حدیث دارد:
✨أحیِ قلبک بالموعظة
✨قلبت را با موعظه زنده کن.
🔸در روایت است گاهی قلب انسان میمیرد،
خدا نکند قلب انسان بمیرد.
⚠️گناهان قلب انسان را میمیراند.
حالا اگر بخواهیم قلبمان زنده شود، چه کنیم؟
☑️اگر کسی ما را موعظه کند، قلبمان زنده میشود.
📚:کافی، جلد٢
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
✨﷽✨
👌بهترین فـــــیلتر شکن
⛔️انسان با انجام گناه فیلترهایے بین
خود و خدا ایجاد میکند !
گناهانے که مانع استجابت دعا هستن و
راه انسان به خدا رو ناهموار میکنن
و اما " نـــــماز " بهترین فیلتر شکن دنیاست!
خـــــدا این فیلتر شکن را امضا و مهر کرده است
خصوصیت مهم این فیلتر شکن این است که مانع انجام گناه مے شود و رشد و کمال انسان را سرعت مے بخشد.
✔اگر باور ندارید این آیه را بخوانید
" اِنَ الصَلاة تَنهےٰ عَنِ الفَحشا وَ المُنکَر "
🌷"بدرستے که نماز انسان را از
فساد و فحشاء باز مے دارد "🌷
#عنکبوت_آيه۴۴
↶【به ما بپیوندید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸تاثیر نماز بر ژن های بدن و
رفع تمام بیماری ها ،طبق آزمایشات علمی 👌
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
💌
#سبک_زندگی_شهـدا
شهید ابراهیم هادی مدتی در جنوبِ
شهـر معلـم بود؛ مدیـر مدرسہاش
میگفت آقا ابراهیم از جیبخودش
پول میداد به یڪی از شاگـردها تا
هر روز زنگ اول برای ڪلاس نانو
پنیر بگیرد! آقاهادی نظرش این بود
که اینها بچــہهای منطقـہ محـروم
هستند. اڪثراً سر ڪلاس گـرسنـہ
هستنــد. بچـہ گـرسنـہ هـم درس
نمیفهمد. ابـراهیـم هادی نـہ تنهـا
معلــم ورزش، بلڪـہ معلمـی بــرای
اخـلاق و رفتار بچـہها بود. دانش
آموزان هـم ڪـہ از پهلـوانـیها و
قهرمانیهای معلم خودشان شنیده
بودند شیفتـہ او بودند.
🌸🍃🌹🍃♥️🍃🌷🍃
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
👌️ به کسی که به تو بدی کرده، خوبی کن.
🌷 حاج اسماعیل دولابی
🔸از کمالات انسان این است که تا میتواند، کسی را رد نکند. انسانی که با حقتعالی انس و ربط کامل پیدا نمود، آنقدر قوی میشود که ممکن است اصلاً حالت رد نداشته باشد و هر کس را در حدّ خود پذیرا باشد و به او بهره دهد.
🔸 دیگر از کمالات انسان این است که با بدها احسان و خوبی کند: صِل مَن قَطَعَکَ وَ اعفُ عَمَّن ظَلَمَکَ وَ اعطِ مَن حَرَّمَکَ وَ اَحسِن اِلى مَن أَساءَ اِلَیکَ: با کسی که از تو بریده، رابطه برقرار کن و کسی را که به تو ستم کرده، ببخش و به کسی که از تو دریغ نموده، عطا کن و به کسی که به تو بدی کرده، خوبی کن.
🔸چون این کار بر خلاف مزاج انسان و مخالف با نفس اوست، اخلاص در آن بیشتر است و الاّ احسان به خوبها چندان هنر نیست و مال مبتدیان است. #مؤمنی که علم و حلم و رضا داشته باشد، کارش به انتها رسیده است.
🔸عفّت، همسایهی عصمت است.
📚 مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از مطالب ترسناک
✍امام صادق علیه السلام فرمودند:
تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها
در هر روز پس از هر نماز
نزد من محبوب تر از
هزار رکعت نماز در هر روز است.
📚 کافى، ج۳ ، ص ۳۴۳
✅ تسبیحات حضرت زهرا (س)⇩
❶ ۳۴ بار گفتن «الله اکبر»
❷ ۳۳ بار گفتن «الحمدلله»
❸ ۳۳ بار گفتن «سبحان الله»
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
#درمحضراهل_بیت
✅مؤمن کیست
✍امام صادق علیه السلام:
مؤمن كسى است كه
كسب و کارش حلال،
اخلاقش نيكو ،
و باطنش سالم باشد.
و زيادى مالش را انفاق كند،
و زيادى سخنش را نگهدارد،
و مردم از شرّ او محفوظ باشند.
و حق را بگويد حتی اگر به ضرر خودش باشد.
📚اصول كافى، جلد ۳ ، صفحه ۳۳۱
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
✅ دعایی برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم
✍آیتالله بهجت(ره): چنانچه ابتدای صراط که بر روی جهنم است از همین دنیا باشد _ که چنین است _ با کمترین غفلت، ولو یک آن و یک لحظه از آن میافتیم، و اگر افتادیم ممکن است تا به آخر برویم؛ لذا باید برای تثبیت در دین و بودن بر صراط مستقیم این دعا را در زمان غیبت همه بخوانیم که: «يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك؛ ای خدا، ای رحمتگستر، ای مهربان، ای زیر و رو کننده دلها، قلب مرا بر دینت استوار و ثابت بدار».
وقت خواندن این دعا همین روزها میباشد. اگر این روزها این دعا را نخوانیم پس کی میخواهیم بخوانیم؟!
📚 بهجتالدعا، ص٢۵٢
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
#تمثیلات
شیب ملایم 🎢
🔸در راه مبارزه با هوای نفس باید مرحله به مرحله کار کرد رو شیب ملایم قرار بگیرین و آنچه که یاد گرفتین، از آموزه هاتون کم کم بهش جامه ی عمل بپوشانید إن شاءأللّه✔️
اگر ما بخوایم سریعتر به مرحله ی عبد بودن برسیم قطعا به مشکلات بیشتری بر میخوریم
♨️خسته شدن، کم آوردن در این مسیر،
راه رو اشتباه طی کردن و....↕️
در طی کردن این مسیر سوار تانک هم باشیم نمی توانیم از فراز ونشیب عبور کنیم ⚠️
🔸چرا که موانع مستحکمی اگر در این راه باشه مارو از ادامه ی راه باز خواهد داشت، و نا امیدمان خواهد کرد ↪️
🎢پس در مسیر شیب ملایم که قرار بگیریم و عامل به آموزه هامون،✅ یعنی مطالبی که از مبارزه با هوای نفس آموختیم...
✨إن شاءأللّه طی کردنِ راه ناهموار، به آسانی پیش خواهد رفت و راه هموار می شود 🌈
⚡️تنها مسیر لذت بندگی😊✋
عبد شدن برای مولاست💐
هدایت شده از ▫
🌹رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:
💫شش چیز را برای من ضمانت کنید تا من بهشت را برای شما ضمانت کنم:
↫راستی در گفتار
↫ وفای به عهد
↫ برگرداندن امانت
↫ پاکدامنی
↫ چشم بستن از گناه
↫نگه داشتن دست (از غیر حلال)
📚بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۷۰
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
🌼 آیت الله ناصری :
🔸تسبیح حضرت زهرا (علیها السلام) نیز بعد از نماز خیلی اثر دارد و کارهای نابسامان زندگی ما را سامان میدهد.
🔸اگر کارت گره خورده، تسبیح حضرت زهرا (سلام الله عليها) را بگو ، تا کارگشایی کند.
🔸پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آن را به حضرت زهرا (علیها السلام) تعلیم داد تا در امور دنیوی دخترش گشایشی پیدا شود.
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
💠إنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
🔸ما راه را به او نشان دادیم حال با اوست که سپاس گزار باشد یا ناسپاس
📗سوره انسان آیه 3
#قرآن
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
⚠️ #تلنگر
📛 خیال نکنیم حالا یک گناهی کردیم و بعدها #توبه ای میکنیم و خلاص! خیر!
📛 عاقبت این معاصی، پله پله سقوطمان میدهند تا روزی که کلا منکر #خدا و #قرآن و #قیامت شویم!
👈 مثل ثمود که آغاز هلاکت شان همین خطاهای پلکانی بود!
👇👇👇👇
🕋 كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا
⚡️ترجمه:
🦋🍀قوم ثمود از روى سركشى، پيامبرشان را تكذيب كردند.
📖 آیه 11 سوره شمس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد فاطمی نیا
📽موضوع: غیبت و انواع آن
#مطالعه
#کتاب
#شهید_مهدی_زین_الدین
#کرونا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️نگاه مادرانه امام رضا(ع) به شیعیان گنهکار
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
هدف خداوند از خلقت انسان ها چه بوده است اگر بهشت است پس چرا شمر و جهنم را خلق کرد؟.mp3
1.66M
سوال: 632
#هدف_از_خلقت
❓هدف خداوند از خلقت انسان ها چه بوده است اگر بهشت است پس چرا شمر و جهنم را خلق کرد؟
پرسمان اعتقادی #استادمحمدی
✦
|🌱|شیخجعفرشوشتری(ره):
هر وقت شـیطان وسوسھ ڪرد
و نتوانستید حریـف نفس بـشوید
✦
هفت مرتبھ بگوئـید:
« بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ ،
لا حَولَ وَلا قُوَّة اِلّا بِاللهِ العَلےِّ العَظیم »
✦
وقتے این ذڪر را مےگوئـید..
هفت مَلِڪ به ڪمڪ شما مےآیند و
آنها را دفع مےڪنند ؛
✦
بارها تجربہ شده است ڪھ انسان
وقتےآنرا مےخواند،احساسقوتمےڪند!
#حدیث_عشق💈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : پولی که برکت فراوانی داشت!
بسیار زیبا 😍
#حجت_الاسلام_والمسلمین_حسینی_قمی
🍃❤️
29.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚#داستان_عتبه_جوان_زیبا_رو
🎙با صداي شهيد حاج شيخ احمد کافی
اشك مى غلطد به مژگانم به جرم روسياهى
اى پناه بى پناهان موسپيدم روسياهم
روز و شب از ديدگان اشك پشيمانى فشانم
تا بشويم شايد از اشك پشيمانى گناهم
🌼حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
✍در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است . به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی ؟ جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟
آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود گفت: از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم.