هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
مُرده ای که به خِیراتش نفرین میفرستاد ⁉️
بعد از مرگِ پدر شوهرم ، خواهرشوهرم هر هفته براش خیرات میداد ... اما یه ماهی میشد که هربار خیرات میپخت غذاش بشدت #بوی_تَعفُن میگرفت😳 و مجبور میشدیم قابلمه رو با جاش خالی کنیم تو جوب !!!!!! خیلی حالش بد بود و دیگه خیرات پختنو تعطیل کرده بود تااینکه یه شب پدرشوهرم به خوابم اومد و گفت چرا خیراتمو ...
❌ادامه داستان واقعی❌👇
https://eitaa.com/joinchat/1136263199C437710bf87
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
مُرده ای که به خِیراتش نفرین میفرستاد ⁉️
بعد از مرگِ پدر شوهرم ، خواهرشوهرم هر هفته براش خیرات میداد ... اما یه ماهی میشد که هربار خیرات میپخت غذاش بشدت #بوی_تَعفُن میگرفت😳 و مجبور میشدیم قابلمه رو با جاش خالی کنیم تو جوب !!!!!! خیلی حالش بد بود و دیگه خیرات پختنو تعطیل کرده بود تااینکه یه شب پدرشوهرم به خوابم اومد و گفت چرا خیراتمو ...
❌ادامه داستان واقعی❌👇
https://eitaa.com/joinchat/1364656341C892be99676
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
مُرده ای که به خِیراتش نفرین میفرستاد ⁉️
بعد از مرگِ پدر شوهرم ، خواهرشوهرم هر هفته براش خیرات میداد ... اما یه ماهی میشد که هربار خیرات میپخت غذاش بشدت #بوی_تَعفُن میگرفت😳 و مجبور میشدیم قابلمه رو با جاش خالی کنیم تو جوب !!!!!! خیلی حالش بد بود و دیگه خیرات پختنو تعطیل کرده بود تااینکه یه شب پدرشوهرم به خوابم اومد و گفت چرا خیراتمو ...
❌ادامه داستان واقعی❌👇
https://eitaa.com/joinchat/1364656341C892be99676
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
مُرده ای که به خِیراتش نفرین میفرستاد ⁉️
بعد از مرگِ پدر شوهرم ، خواهرشوهرم هر هفته براش خیرات میداد ... اما یه ماهی میشد که هربار خیرات میپخت غذاش بشدت #بوی_تَعفُن میگرفت😳 و مجبور میشدیم قابلمه رو با جاش خالی کنیم تو جوب !!!!!! خیلی حالش بد بود و دیگه خیرات پختنو تعطیل کرده بود تااینکه یه شب پدرشوهرم به خوابم اومد و گفت چرا خیراتمو ...
❌ادامه داستان واقعی❌👇
https://eitaa.com/joinchat/1364656341C892be99676
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
مُرده ای که به خِیراتش نفرین میفرستاد ⁉️
بعد از مرگِ پدر شوهرم ، خواهرشوهرم هر هفته براش خیرات میداد ... اما یه ماهی میشد که هربار خیرات میپخت غذاش بشدت #بوی_تَعفُن میگرفت😳 و مجبور میشدیم قابلمه رو با جاش خالی کنیم تو جوب !!!!!! خیلی حالش بد بود و دیگه خیرات پختنو تعطیل کرده بود تااینکه یه شب پدرشوهرم به خوابم اومد و گفت چرا خیراتمو ...
❌ادامه داستان واقعی❌👇
https://eitaa.com/joinchat/1364656341C892be99676