هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#پیشنهاد_زن_فقیر_به_قصاب ‼️
قصابی بهنام ومعروفدربالاشهرهستم ه همیشهخدا همانصاف رعایت میکردم. دلمخوش بودبه چهاررکعتنمازی که میخوندم
اون روزمغازه خیلیشلوغ بود اخرینمشتری همرفتمنم مثل هرشب مغازهرو مرتبکردم شاگردمنبودکه خانومی بالباسهایرنگرورفته وارد مغازه شدو باصدایظریف ودلنشینی سلامداد سرموبلندکردم بهچهرهخانم جواننگاهی انداختم خانومدودل باصدایلرزونیگفت :حاجیبچههام گشنهان یهکیلوگوشت بهمبده بهازایپولش...نگاهی بهچهرهخانوم انداختمزیباو دلفریببوداینچه معاملهایه یهکیلوگوشت درإزایچی..؟گوشیبرداشتم باخانومم تماسگرفتم...😨😰https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
#سرگذشتواقعینازنین
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#سرگذشتواقعینازنین
نامادریم دوست صمیمی مادرم بود؛ از اعتماد مامانم سو استفاده کرد و با پدرم ازدواج کرد😭💔
سال ها گذشت ، مامانم دق کرد ، منم در اوج بدبختی بودم و هیچ خواستگاری نداشتم تا اینکه خواهرم (دختر نامادریم) ازدواج کرد...❤️🔥
با همون نگاه اول عاشق شوهرش شدم و یاد نامادریم افتادم و کاری که با مادرم کرد...🔥
بعد از ۲ سال کاری کردم که نامادریم و دخترش....😏🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
نفرت کل وجودم رو پر کرده بود اما از کاری که با خواهر ناتنیم میخواستم بکنم بدنم به لرزه دراومد😔❤️🔥
هدایت شده از تبلیغات گسترده ریحون
#سرگذشتواقعینازنین
نامادریم دوست صمیمی مادرم بود؛ از اعتماد مامانم سو استفاده کرد و با پدرم ازدواج کرد😭💔
سال ها گذشت ، مامانم دق کرد ، منم در اوج بدبختی بودم و هیچ خواستگاری نداشتم تا اینکه خواهرم (دختر نامادریم) ازدواج کرد...❤️🔥
با همون نگاه اول عاشق شوهرش شدم و یاد نامادریم افتادم و کاری که با مادرم کرد...🔥
بعد از ۲ سال کاری کردم که نامادریم و دخترش....😏🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
نفرت کل وجودم رو پر کرده بود اما از کاری که با خواهر ناتنیم میخواستم بکنم بدنم به لرزه دراومد😔❤️🔥
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#سرگذشتواقعینازنین
نامادریم دوست صمیمی مادرم بود؛ از اعتماد مامانم سو استفاده کرد و با پدرم ازدواج کرد😭💔
سال ها گذشت ، مامانم دق کرد ، منم در اوج بدبختی بودم و هیچ خواستگاری نداشتم تا اینکه خواهرم (دختر نامادریم) ازدواج کرد...❤️🔥
با همون نگاه اول عاشق شوهرش شدم و یاد نامادریم افتادم و کاری که با مادرم کرد...🔥
بعد از ۲ سال کاری کردم که نامادریم و دخترش....😏🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
نفرت کل وجودم رو پر کرده بود اما از کاری که با خواهر ناتنیم میخواستم بکنم بدنم به لرزه دراومد😔❤️🔥
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#سرگذشتواقعینازنین
نامادریم دوست صمیمی مادرم بود؛ از اعتماد مامانم سو استفاده کرد و با پدرم ازدواج کرد😭💔
سال ها گذشت ، مامانم دق کرد ، منم در اوج بدبختی بودم و هیچ خواستگاری نداشتم تا اینکه خواهرم (دختر نامادریم) ازدواج کرد...❤️🔥
با همون نگاه اول عاشق شوهرش شدم و یاد نامادریم افتادم و کاری که با مادرم کرد...🔥
بعد از ۲ سال کاری کردم که نامادریم و دخترش....😏🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
نفرت کل وجودم رو پر کرده بود اما از کاری که با خواهر ناتنیم میخواستم بکنم بدنم به لرزه دراومد😔❤️🔥
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#سرگذشتواقعینازنین
نامادریم دوست صمیمی مادرم بود؛ از اعتماد مامانم سو استفاده کرد و با پدرم ازدواج کرد😭💔
سال ها گذشت ، مامانم دق کرد ، منم در اوج بدبختی بودم و هیچ خواستگاری نداشتم تا اینکه خواهرم (دختر نامادریم) ازدواج کرد...❤️🔥
با همون نگاه اول عاشق شوهرش شدم و یاد نامادریم افتادم و کاری که با مادرم کرد...🔥
بعد از ۲ سال کاری کردم که نامادریم و دخترش....😏🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
کاری با خواهر ناتنیم کردم که❤️🔥😔
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#سرگذشتواقعینازنین
نامادریم دوست صمیمی مادرم بود؛ از اعتماد مامانم سو استفاده کرد و با پدرم ازدواج کرد😭💔
سال ها گذشت ، مامانم دق کرد ، منم در اوج بدبختی بودم و هیچ خواستگاری نداشتم تا اینکه خواهرم (دختر نامادریم) ازدواج کرد...❤️🔥
با همون نگاه اول عاشق شوهرش شدم و یاد نامادریم افتادم و کاری که با مادرم کرد...🔥
بعد از ۲ سال کاری کردم که نامادریم و دخترش....😏🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
نفرت کل وجودم رو پر کرده بود اما از کاری که با خواهر ناتنیم میخواستم بکنم بدنم به لرزه دراومد😔❤️🔥
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
من نازنینم
سنی نداشتم که عاشق ارسلان پسر همسایه امون شدم، اما اون اصلا منو داخل آدم حساب نمیکرد و حتی یه نگاهم نمینداخت بهم 🥺💔
تا اینکه تیر خلاص و بهم زد و ازدواج کرد!
خواستگار 50 ساله خرپولی داشتم که دوبار زن طلاق داده بود و چهار تا بچه داشت، دو تا پسر بزرگ داشت و دوتا دخترکه شوهر کرده بودن
عمدا زنش شدم تا از بهمن انتقام بگیرم!
اما با وارد شدن به خونه اش، متوجه ی نگاه های خاص پسر بزرگش شدم، ولی یه درصدم فکر نکردم بهمنظر داره، تا اینکه یه شب که شوهرم دیر به خونه اومد اون.....😱😭👇🔥
https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
#سرگذشتواقعینازنین
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
سر یه حسادت ساده بچهی خودم رو با بچهی هووم عوض کردم😰😞
زن موقت شوهرم بودم و قرار بود فقط براش یه پسر بیارم اما هووم هم حامله بود و همزمان با من توی یه شب زایمان کرد.
از صدای جیغی که توی خونه پیچید فهمیدم عمر هووم به دنیا نیست و از امروز خودم همه کاره میشم اما مادرشوهرم میگفت باید برم تا آبروی پسرش نره و خانوادهی هووم نفهمن دامادشون زن صیغهای داشته!
حاضر نبودم بدون بچم از اون خونه برم و برای همین به اتاق بچهها رفتم و با دیدن اینکه بچهی هووم توی گهواره و بین ناز و نعمت بود نظرم عوض شد...
جای بچم رو با دختر هووم عوض کردم و شبانه از خونه فرار کردم حالا مطمئن بودم جای بچم امنه.
بعد از چندین سال بهم خبر رسید شوهرم خونه به خونه دنبالم میگرده و برای پیدا کردن من جایزه گذاشته...!
مثل اینکه راز چندین سالهام لو رفته بود و الان شوهرم برای سرم جایزه گذاشته بود...😰
https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
#سرگذشتواقعینازنین
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
#سرگذشتواقعینازنین
نامادریم دوست صمیمی مادرم بود؛ از اعتماد مامانم سو استفاده کرد و با پدرم ازدواج کرد😭💔
سال ها گذشت ، مامانم دق کرد ، منم در اوج بدبختی بودم و هیچ خواستگاری نداشتم تا اینکه خواهرم (دختر نامادریم) ازدواج کرد...❤️🔥
با همون نگاه اول عاشق شوهرش شدم و یاد نامادریم افتادم و کاری که با مادرم کرد...🔥
بعد از ۲ سال کاری کردم که نامادریم و دخترش....😏🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/380371634Cf73f12d7b8
نفرت کل وجودم رو پر کرده بود اما از کاری که با خواهر ناتنیم میخواستم بکنم بدنم به لرزه دراومد😔❤️🔥