🌴🌲یک داستان یک تلنگر(۱۸۶)🌲🌴
🔺کفن متبرک سیدمحمدکاظم
🔹آیت الله #سیدمحمدکاظم_یزدی کفنی داشت که در
🕌حرم امام علی (ع) همه قرآن و در
🕌حرم #امام_حسین (ع) زیارت عاشورا
را با تربت بر حاشیه آن نوشته بود و در سفری که به یزد آمده بود، همراهش بود.
🔸یک شب که خانه یکی از دخترانش مشغول استراحت بود، امام حسین (ع) را در چند خواب می بیند که می فرماید: «یکی از دوستان ما فوت کرده، در مزار یزد منتظر کفن است، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود.»
🟤ایشان راهی قبرستان می شود و می بیند شخصی فوت کرده، او را غسل داده منتظر کفن هستند.
کفن را می دهد و می پرسد: شما که هستید؟
▪️می گویند:«همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم.»
☄از احوالات میت می پرسد، می گویند:
او شخص معمولی به نام «کریم سیاه» است که عاشق امام حسین (ع) بوده و در هر جا که مجلس امام حسین (ع) بوده، بدون تکلف حاضر می شد.
📚جرعه ای از کرامات امام حسین، علی اکبر مهدی پور، صفحه ۱۰۲-۱٠۳
✳️ کانال امیدانه🔻
https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d