سبزِ متمایل به نارنجی.
3:13 چو برکه ام که مرگ من همان سکون من است:) به نظرم از قشنگترین سروداییه که تا الان خونده شده، متن
خدا مرا از در این خانه جدا نکند
گدایی در این خانه مرا خاتمه نیست..
دارم سمفونی مردگان رو میخونم.
و پسر عجب شخصیت پردازیای! عجب قلمی!
تقابلی که معروفی برای داستانش انتخاب کرده خیلی معمولیه. اما هرکسی بهش توجه نمیکنه. و این داستانو قابل فهم و جذاب میکنه.
یه جاهایی انقدر قشنگ تصویرسازی کرده که به خودت میگی عه چه باحال! منم اون دفعه اینطوری شدم. منم تاحالا همچین حسی داشتم.
یعنی قشنگ با موقعیتها همذات پنداری میکنی.
*و در ضمن جلدشم خیلی قشنگه🗿✨
چقدر غمانگیزه که تو زندگی واقعی نمیتونی مثل فیلما همه چیزو به یک طرفت بگیری و اهمیت ندی.
دردی که انسان را به سکوت وا میدارد بسیار سنگینتر از دردی است که انسان را به فریاد وامیدارد..!
و انسانها فقط به فریاد هم میرسند نه به سکوت هم!
-فروغ فرخزاد
#متنهایافتادهازکتاب
سبزِ متمایل به نارنجی.
ببینید کی بالاخره نشسته سر نقاشی :')) #painting
سر این واقعا کشته شدم. از اونجایی که جردریانید، من هنرمند نیستم. و وقتی صورتش تموم شد انقد ازش بدم میومد که فقط داشتم میکشیدم که بندازمش بیرون.
ولی موهاشو که کشیدم و کلشو تموم کردم دیگه خیلی دوسش داشتم😭✨
اعلان پینترست اومد. بازش کردم ببینم چه وایبی میدم به پینترست. اولاش عکس مریم میرزاخانی و سیمین دانشور و فروغ فرخزاد اومد و اینطوری بودم که واوووووو😭✨✨✨
رفتم پایینتر دیدم کلی عکس از ززآ آورده🗿
مرتیکه وقیح🗿
احساس کودن بودن میکنم.
این یه ماه امتحانات رو نشستم عین آدم خوندم. نمیتونم بگم خیلی خر زدم. نه. ولی در مقایسه با قبلِ خودم خیلی خوندم.
و فکر میکنید چی شد؟ هیچکدوم از نمراتم اونی نشدن که فکرشو میکردم!
امتحانایی رو که روی ۱۹ ، ۲۰ بسته بودم، ۱۷ شدم. و بله. واقعا احساس کودن بودن میکنم.
اینکه بلد باشم به اندازهی کافی و فقط برای خودم کافیه. ولی خانواده چی؟ دبیرا چی؟ اونام باید بفهمن که من بلدم اما به طرز فجیعی بی دقتم! و تنها راهش نمرهست. تف بهش.
و همهی این ناراحتیا و کلی غم و غصهی دیگه برای چیه؟
به احتمال صدی به نود همش به خاطر شرایط جسمیمه. شرایط جسمیم به شدت روی روحیاتم تاثیر میذاره.
همون وقتی که دستم آسیب دیده بود به طرز وحشتناکی زودرنج شده بودم. بقیه که بهم کمک میکردن ناراحت میشدم. حتی به خاطر اینکه محتاج بقیه شدم گریه میکردم..