eitaa logo
عُرف عرفان ( حکایت عارفان )
1.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
11.4هزار ویدیو
86 فایل
نشر معارف اهل بیت مصطفی علیهم صلواه الله . ترویج عرفان حقیقی شیعه و علمای عامل و اساتید بنام حوزه های علمیه جعفریه و احادیث .
مشاهده در ایتا
دانلود
راقم سطور حسن حسن ‏زاده آملى گوید: مسبحات مذکور معروف به سِت است که شش سوره مبارکه: حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن، و أعلى می‏باشند، و از نخستین دستورهاى استاد عزیز ما آیه الله حضرت علامه حاج سید محمد حسین طباطبائى تبریزى مؤلف تفسیر عظیم الشأن المیزان (رفع الله درجاته) در سیر و سلوک معنوى تلاوت این سُوَر سِتّ در هر شب بوده است که «لقد کان لکم فى رسول الله أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله والیوم الآخر وذکر الله کثیرا» هزار یک کلمه -کلمه ۶۷۷ https://eitaa.com/joinchat/3388473549Cfb19e9e285
💠 تا چهل روز هر روز مسبّحات را بخوان . 🍀 مرحوم شیخ حسن علی اصفهانی فرمودند: من با قدرت زیادی برای توفیق تشرّف به پیشگاه حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه تلاش كردم و در این راه ذكر و دعا و توسّلی كه بلد بودم فرو نگذاشتم ولی توفیق حاصل نشد، شبی در عالم رؤیا به من گفته شد: شما در این راه موفق نخواهید شد، زیرا فلان صفت در شما هست، تا این صفت را داشته باشید لیاقت دیدار كعبه مقصود را نخواهید داشت،‌ چون بیدار شدم توبه و انابه كردم و برای اصلاح خویشتن هر روز چند ساعت در حجره را می‎بستم و مشغول تلاوت قرآن می‎شدم، بعدها به نظرم رسید كه این مدت را در خارج شهر و در فضای آزاد در محضر قرآن باشم و لذا مدّتی طولانی همه روزه به صحرا می‎رفتم و ساعتها در محضر قرآن بودم و تلاش می‎كردم كه قرآن را با تدبیرو تعقّل تلاوت كنم و اعمال و عقاید خود را با آن تطبیق نمایم.  روزی مشغول تلاوت قرآن بودم، صدائی شنیدم كه به من گفت: «تا چهل روز هر روز مسبّحات را بخوان و شبهای جمعه سورة‌ مباركه اسراء را بخوان،‌ بعد از چهل روز من می‎آیم و تو را به محضر شریف حضرت ارواحنا فداه می‎برم. شیخ حسن علی اصفهانی می‎گوید: تا چهل روز هر روز مسبّحات را خواندم و شبهای جمعه سوره اسراء را خواندم، روز چهلم آن شخص آمد و گفت:‌ بیا.  مقداری راه رفتم به دره‎ای رسیدم در سرازیری دره به من گفت: من راهنما بودم من می‎روم هنگامی كه تو به آخر دره برسی وجود مقدس حضرت كعبه مقصود را بر فراز تپه خواهی دید.  چیزی نگذشت وجود مقدّس حضرت بقیة اللّه ارواحنا فداه را در هاله‎ای از نور بر فراز تپه دیدم، فرمودند: اگر بخواهی یكبار دیگر مرا ببینی وعده من و شما در حرم مطهّر جدّ بزرگوارم علی بن موسی الرضا (ع)، این را فرمودند و از چشمم غایب شد، مدتها گریستم و مهیّای سفر شدم، در مدت چهل روز خودم را به مشهد مقدس رسانیدم، غسل كردم و وارد حرم شدم، كعبه مقصودم را باز در بالای سر امام رضا (ع) دیدار كردم حضرت فرمودند: وعدة من و شما در حرك مطهر جدّ بزرگوارم «امام» حسین (ع) این را فرمودند و از چشمم غایب شدند،‌ شروع كردم به سر و صورت خود زدن، جمعیتی در اطراف من گرد آمدند كه چه شده؟ به هر شكلی بود بر خودم مسلط شدم و از میان جمعیت بیرون رفتم، 10 روز در مشهد اقامت نمودم و سپس راهی عتبات عالیات شدم.  دو ماه در راه بودم و بعد از دو ماه به سرزمین مقدس كربلا رسیدم، غسل كردم، وارد حرم حسینی شدم، خورشید امامت را در حرم امام حسین (ع) زیارت كردم و خود را بر قدمهای مباركش انداختم.  حضرت فرمودند: شیخ حسن حاجتت چیست؟  گفتم: آقا آنچه من فقط از شما می‎خواهم این است كه هر كجا باشم بتوانم شما را زیارت كنم، فرمودند: هر وقت خواستی مرا زیارت كنی آیات آخر را با بخوان،‌ این آیه‎ها عبارتند از آیة «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ» تا آخر سوره حشر از آیه 21 الی 24 و دعای عهد عبارت است از دعای «اَلّلهُمَّ رَبِّ النُّورِ الْعَظیم» كه محدث قمی در اواخر مفاتیح آورده است. منبع - سرگذشتهای تلخ و شیرین قرآن: ج 2، ص65 - اصول كافی: ج 2، ص 620. https://eitaa.com/joinchat/3388473549Cfb19e9e285