eitaa logo
عُرف عرفان ( حکایت عارفان )
1.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
11.4هزار ویدیو
86 فایل
نشر معارف اهل بیت مصطفی علیهم صلواه الله . ترویج عرفان حقیقی شیعه و علمای عامل و اساتید بنام حوزه های علمیه جعفریه و احادیث .
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 در کتاب «در محضر لاهوتیان» پیرامون زندگی، احوال و حکایتهای اخلاقی عارف واصل معاصر، مرحوم نوشته شده است: حجت الاسلام و المسلمین موحد ابطحی نقل کردند، هنگامی که خبر شهادت حجت‌الاسلام‌ سیدعلی‌اکبر ابوترابی اعلام گردید، از طرف خانواده ایشان مجالس ختم و بزرگداشت مفصلی برگزار شد و در مراسم چهلم ایشان آیات عظام و علمای اعلام شرکت کرده و رییس جمهور وقت، سخنرانی نمود. چند روز بعد از اتمام مراسم چهلم ایشان، بنده خدمت آقای مجتهدی بودم که جناب آیت‌الله آقای حاج سید عباس ابوترابی، پدر حجت‌الاسلام‌ سیدعلی‌اکبر ابوترابی به آنجا آمدند و در حالی که بسیار محزون و ناراحت بودند و بغض گلوی ایشان را گرفته بود گفتند: فرزندم شهید شد و برای او مجالس بزرگداشتی برپا کردیم. با گفتن این مطلب ناگهان آقای مجتهدی شروع به خندیدن نمودند! بنده از این حرکت ایشان بسیار ناراحت شدم، جناب آیت‌الله ابوترابی هم که ناراحت شده بودند به آقای مجتهدی گفتند: ما پسرمان را از دست داده و عزادار می‌باشیم اما شما می‌خندید! آقای مجتهدی که در حال خندیدن بودند به آیت‌الله ابوترابی فرمودند: آقاجان! این چه فرمایشی است؟! ما هم اکنون پسر شما را در زندان بغداد . آیت‌الله ابوترابی که بهت زده شده بودند گفتند: این چه حرفی است؟! پسرک شهید شده و از طرف دولت، خبر شهادتش اعلام گردید و مراسم ختم و بزرگداشت او هم برگزار شد. آقای مجتهدی فرمودند: اگر باور ندارید، بدانید که فردا رأس ساعت ده صبح، صدای ایشان در حال مصاحبه مستقیما از رادیو بغداد پخش خواهد شد و به زودی نامه ایشان به شما خواهد رسید. این را هم بدانید که ایشان به سلامتی از اسارت رهایی خواهند یافت و پس از آن شهرت پیدا می‌کنند. آیت‌الله ابوترابی که سخت از صحبت‌های آقای مجتهدی شوکه شده بودند با حالتی حیران و بهت‌زده آنجا را ترک کرده و از خدمت آقای مجتهدی مرخص شدند. طبق فرمایشات آقای مجتهدی، روز بعد، رأس ساعت مقرر، صدای حجت الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی از رادیو بغداد پخش شد و معلوم گردید که ایشان شهید نشده‌اند. و چند سال بعد از اسارت آزاد گشتند. و پس از بازگشت به ایران به سمت سرپرست امور آزادگان منصوب و شهرت به سزایی پیدا کردند. https://eitaa.com/orfeerfan 🌷کانال عرف عرفان 🌷
💠 در کتاب «در محضر لاهوتیان» پیرامون زندگی، احوال و حکایتهای اخلاقی عارف واصل معاصر، مرحوم نوشته شده است: حجت الاسلام و المسلمین موحد ابطحی نقل کردند، هنگامی که ابتدای دفاع مقدس به اشتباه خبر شهادت حجت‌الاسلام‌ اعلام گردید، از طرف خانواده ایشان مجالس ختم و بزرگداشت مفصلی در قزوین برگزار شد و در مراسم چهلم ایشان آیات عظام و علمای اعلام شرکت کرده و رییس جمهور وقت، سخنرانی نمود. چند روز بعد از اتمام مراسم چهلم ایشان، بنده خدمت بودم که جناب آیت‌الله آقای حاج سید عباس ابوترابی، پدر حجت‌الاسلام‌ سیدعلی‌اکبر ابوترابی به آنجا آمدند و در حالی که بسیار محزون و ناراحت بودند و بغض گلوی ایشان را گرفته بود گفتند: فرزندم شهید شد و برای او مجالس بزرگداشتی برپا کردیم. با گفتن این مطلب ناگهان آقای مجتهدی شروع به خندیدن نمودند! بنده از این حرکت ایشان بسیار ناراحت شدم، جناب آیت‌الله ابوترابی هم که ناراحت شده بودند به آقای مجتهدی گفتند: ما پسرمان را از دست داده و عزادار می‌باشیم اما شما می‌خندید! آقای مجتهدی که در حال خندیدن بودند به آیت‌الله ابوترابی فرمودند: آقاجان! این چه فرمایشی است؟! ما هم اکنون پسر شما را در زندان بغداد . آیت‌الله ابوترابی که بهت زده شده بودند گفتند: این چه حرفی است؟! پسرک شهید شده و از طرف دولت، خبر شهادتش اعلام گردید و مراسم ختم و بزرگداشت او هم برگزار شد. آقای مجتهدی فرمودند: اگر باور ندارید، بدانید که فردا رأس ساعت ده صبح، صدای ایشان در حال مصاحبه مستقیما از رادیو بغداد پخش خواهد شد و به زودی نامه ایشان به شما خواهد رسید. این را هم بدانید که ایشان به سلامتی از اسارت رهایی خواهند یافت و پس از آن شهرت پیدا می‌کنند. آیت‌الله ابوترابی که سخت از صحبت‌های آقای مجتهدی شوکه شده بودند با حالتی حیران و بهت‌زده آنجا را ترک کرده و از خدمت آقای مجتهدی مرخص شدند. طبق فرمایشات آقای مجتهدی، روز بعد، رأس ساعت مقرر، صدای حجت الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی از رادیو بغداد پخش شد و معلوم گردید که ایشان شهید نشده‌اند. و چند سال بعد از اسارت آزاد گشتند. و پس از بازگشت به ایران به سمت سرپرست امور آزادگان منصوب و شهرت به سزایی پیدا کردند. https://eitaa.com/orfeerfan 🏴 کانال عرف عرفان 🏴