eitaa logo
عُرف عرفان ( حکایت عارفان )
1.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
11.6هزار ویدیو
86 فایل
نشر معارف اهل بیت مصطفی علیهم صلواه الله . ترویج عرفان حقیقی شیعه و علمای عامل و اساتید بنام حوزه های علمیه جعفریه و احادیث .
مشاهده در ایتا
دانلود
👌 از آیت­ الله سید عبدالکریم کشمیری نقل شده است: ☘ یک بار از مرحوم آقای درخواست و راهنمایی رسیدن بدان را کردم. ✍ ایشان فرمود : این ذکر را بسیار بگو که این خود کیمیاست : 🤲 أللّهم أغنِنی بِحَلالِک عن حرامک و بفضلک عَمَّن سِواک. 📗 عطش ، ص۱۰۱
✍ زنده ماندن فرزند علامه طباطبایی با سفارش : 💠 علامه طباطبایی می‌فرمود: من و همسرم از خویشاوندان نزدیک مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی بودیم؛ او در نجف برای صله رحم و تفقد از حال ما، به منزل ما می‌آمد. ما کراراً صاحب فرزند شده بودیم، ولی همگی در همان دوران بچگی فوت کرده بودند، روزی مرحوم قاضی به منزل ما آمد در حالی که همسرم حامله بود و من از وضع او آگاه نبودم؛ موقع خداحافظی به همسرم گفت: 🍀 دختر عمو! این بار این فرزند تو می‌ماند، و او پسر است و آسیبی به او نمی‌رسد، و نام او «عبدالباقی» است. من از سخن مرحوم قاضی خوشحال شدم؛ خدا به ما پسری لطف کرد و بر خلاف کودکان قبلی، باقی ماند و آسیبی به او نرسید و نام او را «عبدالباقی» گذاردیم. https://eitaa.com/orfeerfan 🌷کانال عرف عرفان 🌷
📚 دستور العمل مرحوم آیت الله سید عباس کاشانی شاگرد ‌مرحوم علامه در باره گشایش بخت ازدواج دختر خانم ها 👆 https://eitaa.com/orfeerfan
25.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 حکایت جالب و قابل توجه مرحوم استاد جان علامه حسن زاده آملی قدس سره از برخورد با خانواده و تذکر مرحوم از طریق احضار روحش توسط مرحوم آیت الله برادر علامه طباطبایی ...👆 حتما تا انتهای ویدیو گوش کنید🤗 https://eitaa.com/orfeerfan
✍ زنده ماندن فرزند علامه طباطبایی با سفارش : 💠 علامه طباطبایی می‌فرمود: من و همسرم از خویشاوندان نزدیک مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی بودیم؛ او در نجف برای صله رحم و تفقد از حال ما، به منزل ما می‌آمد. ما کراراً صاحب فرزند شده بودیم، ولی همگی در همان دوران بچگی فوت کرده بودند، روزی مرحوم قاضی به منزل ما آمد در حالی که همسرم حامله بود و من از وضع او آگاه نبودم؛ موقع خداحافظی به همسرم گفت: 🍀 دختر عمو! این بار این فرزند تو می‌ماند، و او پسر است و آسیبی به او نمی‌رسد، و نام او «عبدالباقی» است. من از سخن مرحوم قاضی خوشحال شدم؛ خدا به ما پسری لطف کرد و بر خلاف کودکان قبلی، باقی ماند و آسیبی به او نرسید و نام او را «عبدالباقی» گذاردیم. https://eitaa.com/orfeerfan 🌷کانال عرف عرفان 🌷
✍ زنده ماندن فرزند علامه طباطبایی با سفارش : 💠 علامه طباطبایی می‌فرمود: من و همسرم از خویشاوندان نزدیک مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی بودیم؛ او در نجف برای صله رحم و تفقد از حال ما، به منزل ما می‌آمد. ما کراراً صاحب فرزند شده بودیم، ولی همگی در همان دوران بچگی فوت کرده بودند، روزی مرحوم قاضی به منزل ما آمد در حالی که همسرم حامله بود و من از وضع او آگاه نبودم؛ موقع خداحافظی به همسرم گفت: 🍀 دختر عمو! این بار این فرزند تو می‌ماند، و او پسر است و آسیبی به او نمی‌رسد، و نام او «عبدالباقی» است. من از سخن مرحوم قاضی خوشحال شدم؛ خدا به ما پسری لطف کرد و بر خلاف کودکان قبلی، باقی ماند و آسیبی به او نرسید و نام او را «عبدالباقی» گذاردیم. https://eitaa.com/orfeerfan 🌷کانال عرف عرفان 🌷
📚 دستور العمل مرحوم آیت الله سید عباس کاشانی شاگرد ‌مرحوم علامه در باره گشایش بخت ازدواج دختر خانم ها 👆 https://eitaa.com/orfeerfan
13.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 رحمت الله علیه. 📿 چهل سال در عبودیت حقیقی و علم به وحدانیت پروردگار عالم استقامت ورزید در حالیکه می دانست در اثر استقامت حتماً درها باز خواهد شد . 📜 و امّا وصیت ها : عُمده آنها نماز هست . اگر نماز را تحفُّظ کردید همه چیزتان محفوظ می شود . https://eitaa.com/joinchat/3388473549Cfb19e9e285
💠 از میان موجودات این عالم، انسان دارای موقعیت و جایگاه ممتازی است که اگر استعدادها و نیروهای بالقوه خود را در خویشتن بپروراند و فعلیت ببخشد به مقام ولایت و تصرّف در عالم خلقت به اندازه سعی و تلاش خود می رسد 🕊کرامتى از آیت الله سید على قاضى: استاد مرحوم آیت اللّه حاج شیخ ابوالفضل نجفى خوانسارى فرمودند: 🌃 شبى همراه با چند تن از تربیت شدگان استاد، در معیت استاد، به مسجد کوفه براى عبادت و مناجات و راز و نیاز رفـتیم. در کنار استاد به عبادت مشغول شدیم و با خدا به راز و نیاز پرداختیم. پس از پایان کار چون آماده بیرون رفـتن از مسجد شدیم، 🪱 ناگهان مارى بسیار خطرناک و وحشت زا نزدیک جمع ما حاضر شد. جمع دوستان به جز استاد که در آرامشى عجیب قرار داشت به وحشت افـتادند و در ترسى سخت فرو رفـتند مرحوم علامه قاضی با همان آرامش و طمأنینه مخصوص به خود رو به مار کردند و گفـتند: 🪱اى مار بمیر. مار چون چوبى خشک، بى جان و بى حرکت برجاى ماند و ما هم با آرامشى که به دست آوردیم به طرف بیرون مسجد حرکت کردیم. ◽️چون چند قدم دور شدیم یکى از دوستان براى اطمینان یافـتن از این واقعه که آیا مار در حقیقت با خطاب استاد مرده یا نه به عقب برگشت و با پاى خود به مار زد و مار را در حقیقت مرده یافـت، سپس به جمع ما پیوست و همه راه خود را به سوى نجف ادامه دادیم، ◽️ناگهان استاد رو به آن شخص کرد و فرمود: مار با خطاب من بى جان شد، لازم نبود شما به عقب برگردید و از این واقعه تفحص کنید و مرا امتحان نمایید! https://eitaa.com/orfeerfan