eitaa logo
عشاق شهادت:))🇮🇷🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
8.4هزار ویدیو
379 فایل
‹ ﷽ › شروع نوکریمون: 1403/3/3 تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش!نگران‌هیچۍنباش!!🌙💔 کپی حلاله مومن ناشناسمون: https://daigo.ir/secret/8953055305
مشاهده در ایتا
دانلود
سه روز می شد که چشم روی هم نگذاشته بود. گوشی بی سیم به دست، خوابش برد. صدای بی سیم را آوردم پایین ، آرام صحبت می کردم تا کمی هم که شده استراحت کند. اسماعیل صادقی این طور خواست. ده دقیقه ، یک ربع نشده بود، سراسیمه از خواب پرید. رفت بیرون و چند دقیقه ای قدم زد . بعد هم آمد وبا ناراحتی گفت (( چرا گذاشتید بخوابم؟ بچه های مردم توی خط زیر آتیش دشمنن ، اون وقت من این جا راحت گرفتم خوابیدم .)) طوری به خودش نهیب می زد، انگار نه انگار که سه روز است نخوابیده. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔸پدر شهید زین‏الدین که از فعّالان سیاسی و مذهبی بود، توسط ایادی رژیم دستگیر و به شهر سقّز در استان کردستان تبعید شد.آقا مهدی، در همین ایام که پدرش در تبعید بود، در کنکور سراسری شرکت کرد و رتبه چهارم رشته پزشکی دانشگاه شیراز را به دست آورد. 🔹 شهید زین‌الدین از وارد شدن به دانشگاه انصراف داده و در مغازه پدرش مشغول به کار شد. او درباره علت انصراف از دانشگاه گفته بود: «مغازه پدرم سنگر است و رژیم پهلوی با تبعید پدرم می‏خواهد سنگر محکم او خالی بماند، ولی من نمی‏گذارم این سنگر مبارزه خالی بماند». ▪️گفتنی است که در آن روزها، آن مغازه، کانون مبارزه و محلی برای پخش اعلامیه‏های علماء و فعالیت‏های ضد رژیم بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔥 «وای از آتش جهنم و عالم برزخ، خداوند عالم بصیر است.» 📝 قسمتی از وصیت نامه شهید مهدی زین الدین 🗓 ۲۷ آبان، سالگرد عروج فرمانده دلاور لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب علیه السلام گرامی باد 🏷
اسوه اخلاص، ♦️شهید : «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجان‌زده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟ 🔸حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن؟ 🔸عجله داشت. می‌خواست برود. یک بار دیگر چهره‌ درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم. 🔸رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه‌‌ كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم. 🔸گفت: بنویس: سلام، ‌من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زین‌الدین. 🔸نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند! 🔸از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!» 📚منبع: کتاب «تنها زیر باران»
🕊🥀 می‌دونستید شهید زین الدین و برادرش در یک روز با هم شهید شدند؟ 🕊🥀🕊🥀 شادی روح مطهرشون صلوات 🌷
23.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏤͟͟͞͞🌈✨꙳ 💢 روایتگری 🎥 صحنه‌ی جالب روبرو شدنِ شهید زین‌الدین با سرهنگ عراقی که به او سیلی زده یکی از زیباترین کلیپ‌هایی که برا شهدا تولید شده؛ قطعاً همینه. ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
🌷 رفته بود مأموریت. بعد از یک مـاه که برگشته بود اهواز؛ دیده بود دخـترش لیـلا مریض شده، افتاده روی دست مـادرش. یک زن تنها تو غربت؛ با یک بچه مریض. باز هـم نمی توانست بمـاند و کـاری کند. باید بـرمی گـشت منطـقه. رفـت تـوی اتـاق؛ در را بسـت. نشـست و یـک دل سـیر گــریه کــرد. 📚 مجموعه کتب «یادگــاران» جلد دهــم
˙˚🦋✨˚˙ 🌀کلام شهید: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوش تان به ولی_فقیه باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی، چه دستوری صادر می شود. شهیدمهدی زین الدین شادی روح شهداءصلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌸🌱 ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
◍🌹🕊◍ آقا مهدی می‌گفت: "خدا موقعی آدم را از دنیا می‌بَرد که عاشقش شده باشد..! شاید خداوند موقعی عاشق ما بشود که وظیفه‌مان را انجام دهیم. آن لحظه‌ای که خداوند عاشق کسی شد و بنا باشد ما شهید شویم، خودش فراهم می‌کند." ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
◉🌷🌱◉ _در زمان غیبت ، به کسی منتظر می‌گویند كه منتظر شهادت باشد . ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
23.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◎🌷✨◎ ▫️صحنه‌ی جالب روبرو شدنِ شهید زین‌الدین با سرهنگ عراقی که به او سیلی زده بود یکی از زیباترین کلیپ‌هایی که برا شهدا تولید شده؛ قطعاً همینه. ┈──• ⸼࣪ ⊹🪴⊹ ⸼࣪ •──┈
⚘️هرکس درشب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله الحسین علیه السلام یاد می کنند.⚘️