#اجابت_دعای_غلام
ابوالحسن محمد ابن عبدالله هروى میگويد مردى از اهالى بلخ با غلامش به #زيارت امامرضا عليه السلام آمد با غلام خود حضرت را زيارت كردند. ارباب بالاى سَرِ حضرت مشغول نماز شد و غلام هم پايين پاى حضرت به نماز ايستاد. چون هر دو از نماز فارغ شدند به سجده رفتند ارباب پيش از غلام سر از سجده برداشت و غلام را صدا كرد
غلام سَر ازسجده برداشت وگفت بله ارباب به غلام گفت میخواهى آزادت كنم؟ #غلام گفت آرى، ارباب گفت تو در راه خدا آزادى و فلان كنيز هم كه در بلخ هست در راه خدا آزاد است و من در اين حرم مطهر او را به همراه این مقدار مهر به همسریت در آوردم و پرداخت آن را نيز #ضامن شدم و فلان زمين حاصل خيزم را هم وقف بر شما كردم و امام رضا عليه السلام را هم به اين برنامه شاهد گرفتم
غلام گریه کرد وگفت به خداوند و به حضرت رضا عليه السلام سوگند من در سجده خود جز اين امور را ازخدا نخواستم وبه اين سرعت اجابتش از سوى خداوند برايم معلوم شد.
منبع: عیون اخبارالرضا ، جلد۲
https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄