eitaa logo
عشاق الحسین (محب الحسین)
268.9هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
18هزار ویدیو
165 فایل
کانال عشاق الحسین(محب الحسین) مداحی های برگزیده اللهم ارزقنا کربلا https://eitaa.com/oshaghalhosein_313 جهت ارتباط @shahiid61 @sadate_emam_hasaniam @shahid_40 جهت تب و تبلیغات @yazahra_67 فعلا حمایتی نداریم کپی بنر و ریپ کانال جهت تبادل ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️«او را به اسارت بردند، برای پوشاندن چهره ساتری جز دست و ساعد نداشت. آرزو داشت مدفون شود، جسمش زیر خاکها. تا نبینند او را، دشمنان عنود شماتت گر». این شعر را برای عقیله بنی هاشم سروده بود. علامه شیخ هادی کاشف الغطا. مدتی گذشت. سراغ کاغذ سروده هایش رفت. با حیرت دید بیتی به انتهای شعر اضافه شده: «و آن بانو، در پوشش هایی از نور بود. که محجوبش می داشت، از چشمهای نظاره گران». چه کسی آن را سروده بود؟! شاید آقایی در غیبت کبری، برای عمه اش زینب کبری. 📚علی الاکبر (تالیف مرحوم مقرم)، ص21. #داستانک_مهدوی #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها ❤️❤️❤️https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
▪️کنار ضریح شش گوشه توفیق تشرف یافته بود؛ لحظه ای بعد داشت به تصرف ولایی امام، نجوای همه ی زائران را می شنید. امام حق داشت گلایه کند. کنار ضریح جدّ امام هیچکس به یاد امام نبود. زیر قبه ای که دعا مستجاب است، کسی برای ظهور، دعا نمی کرد. همه خواهش های شخصی داشتند. 📚به نقل از مرحوم آیت الله بهبهانی. #اربعین_مهدوی #داستانک_مهدوی ❤️❤️❤️https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
#داستانک_مهدوی به مناسبت 💐ولادت عقیله ی بنی هاشم #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها ؛ ▫️اهل شهر قنات و قناعت بود. دلش، یک سقف بالای سر می خواست، که نداشت. با هزار امید، رفت جمکران. متوسل شد به آخرین امیدِ همه منتظرها. امامش را صدا زد و خانه ای خواست. چشمش به جمال گمشده عالم روشن شد. سید حسین یزدی، علاوه بر خانه، چند دُرّ نصیحت هم هدیه گرفت. از امام عصر علیه السلام شنید که: « آن جلسه دعای ندبه ای که می روی، هیچ وقت ترک نکن! از عمه جانم زینب کبری سلام الله علیها یاد کنید! هم در آن جلسه. هم در مجالس دیگر! » 📚مسجد مقدس جمکران تجلیگاه صاحب الزمان علیه السلام، به نقل ازآیت الله بهجت https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
‍ ▪️مسافر بودیم مسافر خانه ی خدا، بین راه یکی از منزلها ناامن بود، شبانه از منزل قبلی راه افتادیم، یک فرسخ نرفته برف گرفت، رفقا سرعتشان را زیاد کردند. من جا ماندم! همه جا تاریک، راه را هم بلد نبودم. از اسب پیاده شدم، متحیر و مضطرب، باغی به چشمم آمد ؛ باغبان جلو آمد و پرسید: کیستی؟ قصّه را گفتم. فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا کنی. نافله شب را خواندم. دوباره آمد و پرسید: چرا نرفتی؟ گفتم: راه را بلد نیستم. گفت: زیارت جامعه بخوان. نه آن وقت، نه بعد از آن، جامعه را حفظ نبودم، ولی خواندم، از حفظ هم خواندم!!! باز آمد و پرسید: نرفتی؟ اشکم سرازیر شد و گفتم: راه را بلد نیستم. فرمود: عاشورا بخوان! آن را هم حفظ نبودم، ولی خواندم از حفظ، با همه ی لعن ها و سلام ها و دعای علقمه. برای بار آخر هم آمد. مرا روی مرکب خودش سوار کرد. دست روی زانوی من گذاشت و فرمود: " چرا نافله نمی خوانید؟ نافله، نافله، نافله... چرا جامعه نمی خوانید؟ جامعه، جامعه، جامعه... چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا؛ " چند لحظه بعد رفقایم را نشان داد. داشتند برای نماز صبح وضو می گرفتند. از مرکب پیاده شدم. به خودم آمدم. با خودم گفتم: این آقا کیست؟ این حوالی نه فارسی زبانی پیدا می شود نه مسلمانی! همه مسیحی هستند و ترک زبان! سربرگرداندم اما دیگر کسی را ندیدم. 📚نجم الثاقب ج2 ص712. 📚مفاتیح الجنان، ذیل زیارت جامعه کبیره. https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
‍ ▫️مادرِ پدر آمد نزد پدر، دید به پهنای صورت اشک می ریزد! پرسید : چه شده ؟ فرمود: جبرئیل خبر آورده که حسین تو را شهید خواهند کرد. او هم با پدر همنوا شد و برای غربت حسین اش اشک ریخت... باز جبرئیل نازل شد. این بار از منتقم خبر آورد! از مهدی آل محمد گفت، از او که صاحب روز انتقام است و آمدنش دردهای مادر را التیام. فاطمه زهرا (سلام الله علیها) این مژده ها را که شنید اشکهایش را پاک کرد و آرام شد! 📚 کامل الزیارات باب 16 حدیث 5 https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
‍ ◾مشغول مناجات با خدا بود؛ شنید: «بنده های فراری ام را برگردان. بنده های گمراه و دور افتاده ام را به راه بیاور. این کار، از صد سال روزه داری و شب زنده داری بهتر است» موسی پرسید: بنده دور افتاده کیست؟ خدا به کلیمش فرمود: کسی است که امام زمانش را نمی شناسد... یا کسیکه امام زمانش را بشناسد، ولی امامش از او غایب باشد و راه و رسم دینش را نداند... 📚تفسیر امام عسکری علیه السلام ص342. 📚بحارالانوار ج2 ص4. https://eitaa.com/oshaghalhosein_313