eitaa logo
ᬉداࢪاݪقرار
99 دنبال‌کننده
936 عکس
482 ویدیو
16 فایل
{بسم‌رب‌الزهرا‌} #نون.وَالقَلَم‌ِوَمایَسْطرون :) سوگند به قلم و آنچه می‌نویسد و سوگند به شب و به معراجِ محمد"صل الله علیه و آله"و رازهایش!✨ و سوگند بہ حوریہ‌ای اهل زمین و دلۍ حوالیہ آسمان!💚 و سوگند به شمیم گل های یاسِ پرپر در این روزهای مه‌آلود :)
مشاهده در ایتا
دانلود
...✨♥️ حسین‌ࢪودیدم‌اشک‌توچشمش‌حلقه‌زد وگفت‌الهےبه‌ࢪقیه (س) 🌸 صبح‌یکشنبھ‌بود‌قࢪاࢪبودشب‌ساعت8 حࢪڪت‌ڪنیم ؛9صبح‌بود‌هنوزگذرنامھ نداشتم‌ویزاکھ‌هیچے جلوےدࢪاداࢪھ‌گذࢪنامھ‌بودم حسین‌زنگ‌زد +سلام‌داداش‌خوبے نوکࢪم‌توخوبے +گࢪفتےگذࢪنامھ‌ࢪو ازصبح‌استرس‌تو ࢪو داࢪم😔 داداش‌گفتن‌بیام‌اداࢪھ‌گذࢪنامھ ،اونجاس +باشھ‌داداش‌گࢪفتےبهم‌بگوان شاالله ࢪدیف‌میشھ باشھ‌چشم قطع‌کࢪد ࢪفتم‌تو‌خیلےشلوغ‌بود‌پرسیدم گفتن‌کلاصادࢪ نشدھ‌بایدبشینےشانست بزنھ‌امشب‌بدن‌وگرنھ‌فࢪدا... بابغض‌زنگ‌زدم‌حسین بهش‌گفتم‌نمیشھ‌من‌بیام‌قسمت‌نشد شمابࢪید حسین‌گفت: این‌چھ‌حرفیھ ماقࢪاࢪگذاشتیم‌باهم‌بریم‌توکل‌داشتھ‌باش دࢪست‌میشھ‌اگھ‌نشدفࢪداصبح‌میࢪیم گفتم‌نه‌بࢪنامھ هاتون‌خࢪاب‌میشھ گفت‌نھ نهایتش‌بچھ‌هاࢪوࢪاهےمیکنیم منوتوبااتوبوس‌میࢪیم دلمو گࢪم کرد داخل‌جانبودبشینم‌ایستادھ‌بودم ساعت‌شد ۶ عصࢪ‌حسین‌پیام‌دادچھ‌خبࢪ گفتم‌داداش‌هنوز‌ندادن‌هࢪبیست‌دقیقه اسم ۱۰ نفࢪمیخونن‌تحویل‌میدن‌گفت‌باشھ داداش‌تااینجا اومدےبقیشم‌اࢪباب‌ࢪدیف میکنھ گفتم‌داࢪم ازاستࢪس‌میمیࢪم گفت ی ذکࢪ بهت میگم هرباࢪ گیࢪکࢪدی بگو من خیلےقبول‌داࢪم گࢪھ‌ڪاࢪمنم همین باز کرد( اخھ خودشم به سختے اجازه خروج گرفت) گفتم باشه داداش بگو گفت تسبیح داࢪے گفتم ارھ گفت بگو‌الهےبھ‌ࢪقیه سلام اللھ حتما سھ سالھ‌اࢪباب نظرمیکنھ‌منتظࢪتم قطع‌کردم‌چشمموبستم‌شࢪوع‌کࢪدم الهےبھ‌رقیھ‌(سلام اللھ )الهے بھ رقیه (سلام اللھ)... 10 تانگفتم که یهو گفت این 5 نفࢪ اخࢪین لیستھ بقیش فردا توجھ‌نکࢪدم همینجوࢪ ذکࢪ گفتم کھ یهو اسمم خوندن بغضم تࢪکید باگࢪیه گࢪفتم ࢪفتم سمت خونھ‌حاضر بشم وقتے حسین ࢪو دیدم گفتم دࢪست شد اشک توچشمش حلقھ زد گفت الهے بھ رقیھ (سلام‌اللھ) 😔❤️ @oshaghol_hosein
...✨♥️ من...🙂 اون...🙄 خستگیه...😇 تو...🤨 راهو...😞 میخوام...💔 @oshaghol_hosein
راجب سفࢪ دࢪ زمان شنیدی ࢪفیق؟؟ میخوایم امشب در زمان سفࢪ ڪنیم...🌱 سفر بھ... تقریبا روز دیگھ... یھ‌ روز... قبل از روزجنون ...💔
ᬉداࢪاݪقرار
بسم ربـ الحســـ😍ــین من حرم لازمم، دلـــ❤️ـم تنگـ استـ😭 روزگارم ببین بهم خوردع😣 تو عراقے و من هم ای
تقویم اشتباه کرده است یــلدا باید یک شب به تاخیر می افتاد شب ؛ شب یــلدای عشاق است ..😭❤️ @oshaghol_hosein
من ویرونه :) میرسم خونھ ^_^
امسال دیگه همه حس ما جامونده ها رو میفهمین :) @oshaghol_hosein
عمه جااانم..😭 قسم به لحظه‌ے ودائت با ..💔 نزار و ... داغ و به دلمون بمونه...😭
این‌روزها‌قافیہ‌ےشعرگشتہ‌..✋ امسال‌هم‌اگرنروم‌مےخورم‌زمین..💔 اینبارمن‌مدد ز ° گرفتہ‌ام نازے‌ڪندبہ‌پیش‌پدر..(؛ همین..🙃🌱
ᬉداࢪاݪقرار
💔...(؛
‌موڪب‌بہ‌موڪب.. چاےِشیرین‌میخورم..😔 آه‌شیرین‌ترازآن... در جان‌دادنست..💔 .
★.. مبدأ ݥا 💔 ݥقصۅد ݥا 😍 ݥقصد ݥا 💔 بعد ݩجڣ 😍
ᬉداࢪاݪقرار
،🍃" انشاللہ بہ همین تفسیرِ امام خامنه اے (مدضلہ العالے) ، باشیم.✨ هــر سال همیـن روزا دلشوره میگیرم آقا نگرانم باز اگه نیام میمیــرم آخه دلت میاد...؟!💔
ᬉداࢪاݪقرار
":🍂.🖤:" یادمہ ساݪ قبـل ڪہ نزدیڪاے بود، تعدادے از رفقا ڪنارهم نشستہ بودن، و با یہ حاݪ منقݪبـ و دگرگونے این مداحے رو براے همدیگہ میخوندن و اَشڪ میریختن...💔 یادش بہ خیـر چہ زود گذشتـ ... :(
ᬉداࢪاݪقرار
آقا چیڪار ڪردیم مگہ از ما حَــــرمتو گرفتے؟! جان مادرتـ زهــــرا راه حــرمتو باز کن اگہ نیایم حرم میـــــمیریم 😣💔
عاقبت یڪ روز، تمام این دورےهارا دوستےها جبران مےڪند! عاقبت یڪ روز... من بھ تو مےرسم♥️ "۱۰ روز تا اربعین سیدالشُهداجـآن"🥺❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
["🥀..] نشـــدم ݪایق دیدار بهـــــــم ریختہ ام😔 ݪایق نبـــــودم زائرت باشــــم این مجاورت باشم باشہ آقا قسمتـ اینہ بازم بمونم توے 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 "🥀.. :( روز شِکوه ڪنن پیش امام حسین بگن اربابـ ما دݪمون میخواستـ بیایم اما نشد...😔💔 ✋🏻
گفت: اگہ نرفتے ڪربݪا براے سہ ساݪہ اربابـ گریہ ڪن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔😭😭 فَضِّل یا زایر بَرِّد فَضِّل عصیر بارد بفرما زائر خنڪ شو❄️ بفرما شربت خنڪ🥤 ۱۰ مھر ۱۳۹۹ مسیر پیاده روی
همین‌الان‌😭💔 راه‌عشق😔 ۹۹ دلتون‌راهی‌شدالتماس‌دعا🤲🏻💔🙏🏻
ᬉداࢪاݪقرار
#اربابم #بہ‌جدایےعادتم‌ندھ😔 اِمسال دیگہ اِسم هیچ ایرانے تو مرکز مفقودین بین الحرمین گفتہ نمیشہ...:)
💔 «نگارا از عجم مهمان نمی‌خواهی؟» دلی آشفته و حیران نمی‌خواهی؟ خدا را شکر نوکر کم نداری، لیک غلام و نوکر‌ از ایران نمی‌خواهی؟ برای اینهمه زوارِ دربارت مگر شاها بلا گردان نمی‌خواهی؟ به خیلِ کاروانِ امسال سیاهی لشکر و اعوان نمی‌خواهی؟ برای مرهم زخم دل زینب (س) دو دیده از غمت گریان نمی‌خواهی؟ به جاده از نجف تا کربلا، جانا دمِ موکب، مگر دربان نمی‌خواهی؟ الا ای ساكن كرب و بلا، مولا كنار خود دلی نالان نمی‌خواهی؟ به پیش پای زینب (س)، آن زمانی که میاید از سفر، قربان نمی‌خواهی؟ میان عاشقان در بین مشایه گدای فارس چون سلمان نمی‌خواهی؟ خلاصه...اربعین نزدیک و ره بسته نگارا از عجم مهمان نمی‌خواهی؟
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 روز : 1⃣-خواندن زیارت اربعین 2⃣-غسل اربعین وتوبه (قبل از نماز ظهر) 3⃣-بعد از نماز صبح صد مرتبه(لاحول ولاقوة الا بالله علي العظيم) 4⃣-هفتاد مرتبه تسببحات اربعه 5⃣-بعد از نماز ظهر سوره والعصر بعد هفتاد مرتبه استغفار 6⃣-غروب چهل مرتبه لا الة الا الله 7⃣-بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا 🏴🏴 ‍ متن کامل به شرح زیر است: 👇👇 اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَحَبیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَنَجیبِهِ اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ  اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَقَتیلِ الْعَبَراتِ اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ  اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَصَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَحَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَقآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَذآئِداً مِنْ الْذادَةِ وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاْنْبِیاَّءِ  وَجَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْوْصِیاَّءِ فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَمَنَحَ النُّصْحَ وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ  عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَباعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاْدْنى وَشَرى  آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاْوْکَسِ وَتَغَطْرَسَ وَتَرَدّى فى هَواهُ وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَاَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ  الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَحَمَلَةَ الاَوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى  طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَعَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ  اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاْوْصِیاَّءِ اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَمَضَیْتَ حَمیداً  وَمُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَاَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ وَمُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَمُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ  وَاَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ وَجاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ وَلَعَنَ اللهُ مَنْ  ظَلَمَکَ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَعَدُوُّ لِمَنْ  عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاَصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ  لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَلَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها وَاَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ  وَاَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَمَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ وَاَشْهَدُ اَنَّکَ الاْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ  وَاَشْهَدُ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَاَعْلامُ الْهُدى وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا  وَاَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَبِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَخَواتیمِ عَمَلى وَقَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَاَمْرى  لاِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَنُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ  وَعلى اَرْواحِکُمْ وَاَجْسادِکُمْ وَشاهِدِکُمْ وَغاَّئِبِکُمْ وَظاهِرِکُمْ وَباطِنِکُمْ آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ. اللهم عجل لولیک الفرج 🏴🏴🏴
✅ ماجرای 🍁...يك بار به ديدنم آمد و گفت: مي خواهم براي پياده روي به بصره بروم و مسير طولاني بصره تا را با پاي پياده طي كنم. با توجه به اينكه كارت اقامت او هنوز هماهنگ نشده بود با اين كار مخالفت كردم اما تصميم خودش را گرفته بود. آن روز متوجه شدم كه پشت دست به صورت خاصي شده، فكر مي كنم حالت سوختگي داشت. دست او را ديدم اما چيزي نگفتم. 🍁 به بصره رفت و ده روز بعد دوباره تماس گرفت و گفت: سيد امروز رسيديم به ، منزل هستي بيام؟ گفتم: با كمال ميل، بفرماييد. به منزل ما آمد و كمي استراحت كرد. بعد از اينكه حالش كمي جا آمد، با هم شروع به صحبت كرديم. از سفر به بصره و پياده روي تا تعريف مي كرد، اما نگاه من به دست بود كه بعد از گذشت ده روز هنوز بهتر نشده بود! 🍁صحبت هاي را قطع كردم و گفتم: اين پشت دست براي چيه؟ خيلي وقته كه مي بينم. سوخته؟ نمي خواست جواب بده و موضوع را عوض مي كرد. اما من همچنان اصرار مي كردم. بالاخره توانستم از زير زبان او حرف بكشم! 🍃🍃مدتي قبل در يكي از شب ها خيلي اذيت شده بود. مي گفت كه با شهوت به سراغ من آمده بود. من هم چاره اي كه به ذهنم رسيد اين بود كه دستم را بسوزانم! من مات و مبهوت به نگاه مي كردم. درد دنيايي باعث شد كه از آتش شهوت دور شود. آتش دنيا را به جان خريد تا گرفتار آتش جهنم نشود. 📚 برشی از کتاب پسرک فلافل فروش، طلبه شهید مدافع حرم @shahidomidakbari
ᬉداࢪاݪقرار
از ڪار ڪیا...؟!
مثلا نرفتہ‌ها داغ دیده‌ها ندیده‌ها