~🕊
#روایتعشق^'💜'^
⚘نصف شب از صدای ناله نماز شبش از خواب بیدار شدم. میان گریه هایش میگفت: خدایا اگر شهادت را نصیبم کردی، میخواهم مثل امام حسین(علیه السلام) بیسر و مثل حضرت عباس(علیه السلام) بیدست باشم.
⚘وقتی پیکرش را آوردند نه سر داشت
و نه یک دست.💔
گویا آن شب خدا میشنیدش.
✍🏻راوی: پدر شهید
📚کتاب خط عاشقی ۱
#شهیدماشاللهرشیدی♥️🕊
∞| ♡عُشآقُالحَسَن🌱↷
『 @oshaghoolhasan 』∞♡
#روایتعشق💚
چند روزى بود که براى فرار از مجازات،پنهان شده بود.گناهى کرده بود که باید تنبیه مى شد. امام حسن و امام حسین علیه ماالسلام را که هنوز چندان بزرگ نشده بودند ،از دور دید. سرآسیمه به طرف آنها دوید و آنان را به دوش کشید و با شتاب نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت: «یا رسول الله صلى الله علیه و آله! من پناه آورده ام به خدا و این دو فرزند،مرا به خاطر این دو ببخش.»
رسول خدا صلى الله علیه و آله تا این جریان را دید، به گونه اى خندید که دست به دهان مبارک گذاشت و فرمود: «تو را بخشیدم و به خاطر حسن و حسین علیهم االسلام از گناهت گذشتم.» آن گاه به حسن و حسین علیهماالسلام رو کرد و فرمود: «شفاعت شما را پذیرفتم»🌱🖇
∞| ♡عُشآقُالحَسَن🌱↷
『 @oshaghoolhasan 』∞♡