eitaa logo
عُشــٰاقُ‌الــحَـسَـنْ🇵🇸¹¹⁸
2.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
70 فایل
『بِسمِ‌رَب‌ِ‌الْمُجْتَبىٰ‌علیه‌السلام』 راستی نیست تو را شمع و چراغ و حرمی نکند سائلی آمد تو حَرَم بخشیدی؟ #یاحَسَن‌مولآنآ🫀 کپی ꜜ ꜜ فقط به شرط اینکه ؛ قبل از هر کپی یک ذکر "استغفرالله" به نیت خادم‌ ِکانال بگید! @hasanmolla ⏎ شِنوای‌ِشما
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید🌼✨📒 قلب شما را بیدار میکند و راه درست را نشانتان میدهد🌼💛🌙 🤗 💫 💛👑 ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
"بہ‌قول‌ آقامصطفی‌ صدرزاده" کسۍ‌کہ‌ توے‌ هیئت‌ فقط‌ سینہ‌ می‌زنہ‌ خیلے کار بزرگے نمیڪنه... کسے‌کہ‌ سینہ‌ مۍ‌زنہ‌ فقط‌ یہ‌ سینہ‌زنہ‌‌، شیعہ‌ۍ‌ مرتضی‌ علے باید با رفتارش‌ عشقش‌ رو ثابت‌ کنہ‌♥!' ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
「✨🌼」 ◌ ◌ "بہ‌قول‌آقامصطفی‌صدرزاده"↓ کسۍ‌کہ‌توے‌هیئت‌فقط‌سینہ‌می‌زنہ‌ خیلےکاربزرگےنمیڪنه... کسے‌کہ‌سینہ‌مۍ‌زنہ‌فقط‌یہ‌سینہ‌زنہ‌‌، شیعہ‌ۍمرتضی‌علے بایدبارفتارش‌عشقش‌روثابت‌کنہ‌♥!" ◌ ◌ 📔⃟💛¦↫ 📔⃟💛¦↫ ◌ ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
3.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما برا شهادت نمیریم که! برا خدا میریم ، هرچی خدا بخواد:) ∞| ♡عُشآقُ‌الحَسَن🌱↷ 『 @oshaghoolhasan 』∞♡
عُشــٰاقُ‌الــحَـسَـنْ🇵🇸¹¹⁸
یه روز جلو حـرم بـی بـی جان یکی از رزمنده ها به طعنـه گفت: داستان چیـه شماها همـش به دست و پاتون تیر میخوره و شهیـد نمیشیـن؟ عصبانـی شدم اومدم جوابشـو بدم که مصطفـی دستمو گرفت و با خنده گفت: حاجـی تو صف وایستادیـم تا نوبتمون بشـه شما که پیشکسوت جهادیـن زودتر برین جلو ملـت معطلن!
تصویربسیارزیبا 📷✨ ‹ خاطره گویی سر مزار خودش از شهدا › نثارروح‌پرفتوح‌شهدا‌صلوات♥️
3.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این همون که به تن دشمنا مینداخت... همون کسیکه اسم گردانِ ، لشگر میومد، دشمن یکی دو خط عقب میکشید!! حالا ببینین با بچه ها چجوری عاشقانه بازی میکنه🥺♥️ ¦
• میگفت: بچه‌ها‌ برام‌ دعا‌ کنید ... اگه‌ شهید‌شم‌ خیلۍ دستم‌ بازتر‌ میشه، بیشتر‌ میتونم‌ کار‌ فرهنگۍ کنم . . :) 🌱 . .
عُشــٰاقُ‌الــحَـسَـنْ🇵🇸¹¹⁸
با پول‌ توجیبیش‌ اراذل‌ محل رومیبرد استخر! میگفتن‌ مصطفی‌ چرا اینکارو میکنی؟ میگفت‌: دوساعت‌ کمتر‌ دیگران رو‌ اذیت کنن! حدودا ۲۵ سالش بود💔
خاطره‌ایی‌ازمادرشهید زمانی که درس  می خوند ، بهش می گفتم دوست دارم در لباس  ببینمت گفت :  این لباس پیامبر ، مسئولیتش سنگین هست ، کسی باید این لباس را بپوشه، که بتونه بهترین   و هیچ  ازش سرنزنه! ♥️ من در حدی نیستم که این لباس را به تن کنم...  
(به نقل از جانباز مدافع حرم برادر امیرحسین حاجی نصیری) یک شب یک موردی پیش اومد که یه ماشینی میخواست به زور دوتا دختر را سوار کنه. ما این ها رو گرفتیم و بردیم پاسگاه تحویل بدهیم! مصطفی توی راه به دخترها گفت شما برای چی این وقت شب بیرون هستید؟ دخترا میگفتند ماجایی نداریم که برویم. مصطفی بهشون گفت من شماره خانومم را میدم، باهاش صحبت کنید. دخترها خیاط بودند... مصطفی گفت من براتون مغازه می گیرم ، چرخ خیاطی هم می گیرم که کار کنید ، شب ها هم توی مغازه بخوابید . دخترها خنده شون گرفته بود ، فکر نمی کردند یک نفر انقدر دلسوز باشه! - نثارروح‌شهدا‌صلواٺ‌🌿 -