eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
•| .☁️💕. •| •| . فاطمہ گیج و منگ از حرفهام فقط نگاهم ڪرد. 🍃🌹🍃 حاج مهدوے از آنسوے سالن بہ طرفمون مے اومد تصور ڪردم اگر او بجاے این لباس ڪت وشلوارے شیڪ میپوشید چقدر جذابتر و جنتلمن تر از مردهاے دورو برم بود! او با اینهمہ جذابیت چرا حاضر بہ پوشیدن این لباس شده بود؟! او هم میتوانست مثل باقے مردهاے هم سن وسال خودش لباس بپوشد وجوانے ڪند ولے این راه واین لباس رو انتخاب ڪرده بود. هرچند من عاشق این لباس بودم.لباسے ڪہ خوشبختانہ تن هرمردے در اطرافم دیدم مهربان و شریف بود! حالا یا این از خوش اقبالے من بود یا بخاطر خاطرات خوب ڪودڪیم… 🍃🌹🍃 نزدیڪمون شد.. باز با همان نگاه محجوب! گفت: _ببخشید معطل شدید.. من او رو معطل ڪرده بودم..من او را از ڪار وزندگے انداختہ بودم اونوقت او از ما بابت معطلے عذر میخواست! ازمن پرسید : _بهترید؟ وقتے مستقیم مرا خطاب قرار میداد غرق شادی میشدم. با نگاهے مستقیم زل زدم بہ چشمانے ڪہ فقط گوشہ ے چادرم رو میدید وگفتم: _خیلے خوبم..مگر میشہ بنده هاے خوب خدا منو مورد لطف وعنایت خودشون قرار بدن و من خوب نباشم! 🍃🌹🍃 چقدر شبیہ خودش حرف زدم! حتے لحن حرف زدنم همانند خودش بود.. ڪاش حیاے نگاه او هم یاد بگیرم.!! فڪر میڪنم از زمانیڪہ خودم رو شناختم چشمانم حیا نداشت.!!😞 🍃🌹🍃 فاطمہ بے خبر از همہ جا پلاستیڪ غذاها رو از روے میز برداشت و درحالیڪہ بازوے منو میگرفت گفت: _زود باش فڪ ڪنم خیلے دیره. حاج مهدوے عجله داره . ادامہ دارد… . نویسنده : .🔭🌸.