#روزشمار_غدیر
🗓3روز تا روز کامل کردن دین" یوم اکمال الدین" باقیست
📩 #پیشنهادتبلیغی⬅هرشیعه میتواند بادعای بر فرج و خواندن دعای ندبه در روز عید غدیر،ظهور امام خویش-تحقق اکمال دین- راازخدا تمنّا کند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐⃟🥳
•|نوشتہ ࢪوے قلب من
مدد یا حضࢪت هادے|•
🎞|↫ #استورے
🥳|↫ #شبمیـلادامامهـادے"؏"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈••✾🌸🕊﷽🕊🌸✾••┈•
💖یا امیر المومنین(ع)💖
💕یا علی با نام تو دل عشق بازی میڪند
💞شیعہ با حبّ تو مولا سرفرازی میڪند
💕گر که با "ناد علی" بعد ازخدا جویے مدد
💞گفتن ذڪر عـلی صد چاره سازے میڪند
#یا حیدر💖
🍃🌸پیشاپیش عید سعید غدیر خم
مبارک باد 🌸🎊🌸
🌱#اللہمعجللولیڪالفرج 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیــــــــــــــــــــدانہ💚 🥀✨🕊
یا #زینب (س) مدد...
لحظه شهادت...😔
#لبخند_شهید...
عجب لحظه ای...✨
❣زینبـ جانــ
عڪسی زِ شهیـدے جگـرم را زده آتـش😔
زینب تو سر نعـشِ بـرادر چه ڪشیدی ؟😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یا_حسن_مجتبی💚 😍
حُسن ما از حسنی بودن ما مشهودست
نوکری بر در این خانه تماماً سودست
هرچه دارم همه ازلطف امامِ حسن َست
هرکسی خواست بیایدسندش موجودست
#من_امام_حسنےام💚❤️
#دوشنبه_های_امام_حسنی💚
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ💚✨
🌸🍃
من حــجابم🍃 را دوست دارم
چرا ڪه سنگینے نجابتش،
خم ڪرده است ڪمر دشمنان را🤞
و حصار امن و ایمنش،
نقش برآب ڪرده است نقشههاے
بدخواهان را😌✌♥
╭─•─•⇝❁♡•♥•♡❁⇜•─•─╮
#حجاب💚 ✨🌹
╰─•─•⇝❁♡•♥️•♡❁⇜•─•─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹❤️🌹
❤️ولادت دهمین گلبرگ آسمانی
🌹آیینه ی عصمت
❤️هادی امّت
🌹اسوه ی مجد و شرافت
❤️نای پرخروش ولایت
🌹ناخدای کشتی هدایت
❤️حضرت امام هادی (ع)
🌹بر امام زمان و همه ی
❤️عاشقانش مبارک باد 💚🌹👏👏👏👏👏👏😍😍😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚🌿
گفتم به اذانم ڪه
« #علـیاولــیالله »
تا ڪـور شود هر ڪه امـیرش تو نباشی...
3⃣ روز تا عید الله اکبر💚
#روز_شمار_غدیر ♥️🍃
♥⃟[
🌸꙱❥ ♥️⃟🖇
#دم_اذانی😍🌹
#عطر_نماز ❣
🌼🍃 امام صادق (ع):
🦋هرکس که نماز را با #اذان و #اقامه بخواند،
#دوصف از فرشتگان در پشت سرش نماز میگزارند
کسی که نماز را با#اقامه تنها بخواند# یک صف از فرشتگان در پشت سرش نماز میخوانند و اندازه صف به قدر میان مشرق و مغرب است.😍
#نماز_اول_وقت 📿
#التماس_دعای_فرج 🤲
🍃🌷🍃🌷🍃
#نماز_اول_وقتش_میچسبه😍👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•‹🌼🌿›•°
#مدافعــــــــــــــــــــانہ💚🕊🥀
در اوج راحت و اَمنیم
در حصار شمــــا ...
خدا ڪند ڪہ نباشیم
شرمسار شمــــا ...💔
#شهید_غیرت🕊
#شهید_امر_به_معروف🥀
#شهیدعلےخلیلی💚
🌸꙱❥ ♥️⃟🖇
💟دعاۍامامهادیﷺ،جهت برآوردهشدنحاجات🦋
❤امامهادیﷺ:
منازخداخواستمناامیدنکندکسۍڪہایندعارابخواند🙏🕊
#اَلسَلامُعَلَیڪیاعلیبنمحمد؛ایهاالهادۍ✨❣
💟 #حرز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث_روز💚✨🌹
امام هادى" عليه السلام":
كسى كه از خدا اطاعت مى كند، از خشم مردم باكى ندارد.
🌺میلاد #امام_هادی علیه السلام مبارک باد.
┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💚✨
🌹🍃 گرچہ با ماسڪ
تماشاے رُخش ممکن نیست
غم مخور دل!
ڪہ پسِ ابر نمےماند ماه...
♥∞🌿| #رهبــــــــــــــــــــرانه 💚✨🌹😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- استورۍ غدیر🌿'!💚✨
تمام لذتِ عمرم همین است،
که مولایَـم اَمیرالمومِنین است🧡✨😍👌
═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آقا_جانم😍✨🌹
دوشنبه است و
چند روز دیگرش عید غدیر است 🎊
بیا معنا بفرما
آیه
الیوم اکملت لکم دینکم و....🌹
فقط بر مولا می درخشد تا ابد
تاج ولایت👑
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💚
امـــــامـ زمـــانـــے شــــو👌
#شبتون_مهدوی😊
#رمانبیصدا
#قسمتشانزدهم
با لبخند گفت: نه !!! اما اینجا جاش نبود!!!🙂🙂و به خوش و آرتین که اون طرف تر منو نگاه می کرد،اشاره کرد!!!!👉🏻👈🏻
راست می گفت!!!😩
از خجالت سرخ شدم،شبیه گوجه🍅!!!!😊
طاها رو گذاشتم زمین و به سرعت از اونجا دور شدم!!!!🏃🏻♀🏃🏻♀
یه خرده گریه کردم!!!😭😭😭
بعد که آروم شدم،برگشتم تو خونه!!!🏠
دیدم رئوف،نگران دنبال چیزی میگرده!!!😰😰
رفتم جلو و گفتم:چیزی شده؟؟؟🤨🤨
برگشت و نگاهش رو من ثابت موند!!👁👁
حس کردم دارم آب میشم!!!💧
یک دفعه مثل آتیش🔥،جرقه💥 زد:معلوم هست تو کجایی؟؟؟؟🤨🤨همه جا رو دنبالت گشتم!!!!👀👀
همش با خودم می گفتم نکنه اتفاقی واسش بیوفته!!!!😧😧😧
این دفعه دیگه اصلا باورم نمی شد!!!😳😳😳
یعنی چی؟؟؟🤔🤔
چرا نگرانم شده بود؟؟؟🧐🧐🧐
اونقدر تو شوک حرف هاش بودم، که نفهمیدم از فعل های مفرد استفاده کرده!!!😐😐
بعد که آروم شد،گفت:ببخشید!!!😔😔😔
چرا چشم هاتون سرخه؟؟؟👁👁❤
بعد از اینکه غیب شدید،فکر کردم به خاطر حرف های من قهر کردید!!💁🏻♂به همین خاطر،عذاب وجدان داشتم!!!😬😬
پس بگو چرا نگران شده!!!😥😥
یه بغض خیلی بد، گلوم رو فشار می داد!!!🥺🥺
من فکر میکردم...فکر میکردم....دوس....دوستم داره!!!!!🥰🥰
نگو از روی عذاب وجدان،نگرانم شده!!!!😨😨
تمام حرصم😤 رو تو صورتش خالی کردم: من به نگرانی شما نیاز ندارم!!!!😬😬
و به داخل خونه🏠 رفتم. یا بهتر بگم:فرار کردم!!!🏃🏻♀🏃🏻♀🏃🏻♀
.
.
رسیدیم کوه دشت!!!!😌😌
تمام راه،به دعوام با رئوف فکر میکردم!!!🤔🤔🤔
من واقعا دوستش داشتم!!!😍😍😍😍😍
اما اون.........
با اون حرف هاش فهمیدم، من براش حکم یک خواهر دارم!!!👩🏻👩🏻
اما من نمی خواستم براش فقط خواهر باشم!!!!❌❌
از ماشین🚘پیاده شدم و رفتم تو اتاقی که قبلا بهمون دادن!!!!🙃🙃
بعد از این که کوله ام رو گذاشتم زمین، یه تیپ حسابی زدم!!!🤩🤩
خودکاری رو که خانم هاشمی به بابا قرض داده بود، و وسایلی که برای کاردستی استفاده کردم رو برداشتم و رفتم دم در اتاق خانم هاشمی!!!
در زدم!!!!!🚪
یکی گفت:بیا تو!!!!اما خانم هاشمی نبود!!!!😮😮
در رو باز کردم و رفتم تو!!!🤗🤗
ببخشید خانم هاشمی.......
دیگه نتونستم ادامه بدم!!!!😟😟
سرم رو انداختم پایین و گفتم:آقا رئوف........
#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ
#رمانبیصدا
#قسمتهفدهم
سرم رو انداختم پایین و گفتم:آقا رئوف!!!شما که وضعتون مناسب نیست،چرا میگید بیام تو؟؟؟؟😠😠
و با عصبانیت اتاق رو ترک کردم!!!!😡😡
فکر کنم بنده خدا، خودشم انتظار نداشت من باشم!!!!!😳😳
آخه با یه رکابی،وسط اتاق دراز کشیده بود!!!!😟😟
رفتم تو حیاط و روی یه صندلی نشستم!!!!🧘🏻♀🧘🏻♀
به این دو روز فکر میکردم که احساس کردم، یکی کنارم نشست!!!🧘🏻♂🧘🏻♂
رئوف بود،اما با فاصله نشسته بود!!!🙃🙃
دوباره اون بغض اومد سراغم!!!!!🥺🥺🥺
اصلا دلم نمی خواست جلوی رئوف بشکنه!!!!😭❌
برای همین پاشدم که برم!!!🚶🏻♀🚶🏻♀🚶🏻♀
صدام کرد:بشین!!!😐😐
تو دلم گفتم:نمی تونی بهم دستور بدی!!!😠😠
اما نشستم!!!!!😏😏
با آرامش شروع کرد به حرف زدن:نمی دونم چی بگم!!!راستش فکر کردم آرتینه!!!
برای همین گفتم: بیا تو!!!!☹☹
ما امشب بر می گردیم همدان!!!!😕😕
خواستم حلالیت بگیرم!!!😥😥
پس امشب میخواست برگرده!!!🥺🥺🥺
بغضم داشت میشکست!!!!🥺😢
سریع پاشدم!!!🕴🏻🕴🏻🕴🏻
قبل از رفتنم گفتم:شما خیلی خوشگل و نجیب هستید!!!!مواظب باشید با خوبی هاتون،دیگران رو به گناه نندازید!!!!!😔😔😔
گفتم و سریع دور شدم!!!🚶🏻♀🚶🏻♀🚶🏻♀
اما صداش رو شنیدم:طهورا خانم!!!لطفا صبر کنید!!!!🙏🏻🙏🏻
میخواستم وایستم،اما نتونستم!!!!😞😞
بغضم شکست!!!!😭😭😭😭😭
بعد یه خرده از پشت حیاط،اومدم بیرون!!!!!😕😕
دیدم رئوف با ساک کوچیکی دم دره!!!!!🧳🧳
تا منو دید،خواست بیاد سمتم!!!😮😮
اما افسانه خانم صداش کرد و رفت!!!!😟😟
برای همیشه رفت!!!!🥺🥺🥺
رفت همدان و دل من رو با خودش برد!!!!😢😍💔
رفت همدان،جایی که از تهران،صد ها کیلو متر دور تره!!!!!😭😭😭
رفت.......
#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ
#رمانبیصدا
#قسمتهجدهم
رفت......
.
.
.
۴ سال بعد
چند روزه دیگه عیده و ما(من و خانواده ام)میخوایم بریم مشهد(غیر از زیارت،اونجا خونه ی پدربزرگ و مادربزرگ و کلا فامیل های پدریمه)😌😌
خیلی خوشحالم!!!!😆😆
راستش برای خودمم این همه هیجان عجیبه!!!!🤨🤨
آخه بعد از رئوف🥺خیلی کم صدا شده بودم!!!🔕🔕
مثل یه گوشی که روی حالت بی صدا باشه،خیلی کم حرف میزنم!!!📱🔕
مامانم اول خیلی بهم مشکوک شده بود،اما بعد براش دیگه عادی شد!!!😐😐
نمی دونم، اما حس می کردم لحظه ی دیدار یار نزدیکه.........😍😍
.
.
رسیدیم.😎
کل راه به رئوف فکر میکردم!!!😙😙
نمی دونم چرا؟؟؟🧐🧐
بعد از اون سفر،سعی کردم بهش فکر نکنم،اما نشد!!!😞😞
از ماشین پیاده شدم!!!!🚘
مطمئن بودم آرمان الان تو خونه ی مامان بزرگه!!!!👵🏻
(آرمان پسر عمه ی منه که ۳ سال ازم بزرگ تره)🤗🤗
راستش نمی خواستم ببینمش،حداقل فعلا!!!😑😑
چون یه جوریه،نه اینکه بگم هرزهس!!!اما یه جوری نگاهم میکنه!!!!👀👀
از بابا و مامان اجازه گرفتم و رفتم سمت حرم!!!🕌🕌
.
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا ✋🏻✋🏻
وارد حرم شدم!!!😚😚
میخواستم دل پرم رو تو حرم خالی کنم!!!😥😥
اما باید یه گوشه مینشستم بعد!!!😀😀
وارد صحن سقاخانه شدم!!!!🌹🌹🌹
با دیدن گنبد،دیگه بغضم شکست!!!!🥺😭
دنبال یه گوشه ی دنج میگشتم،تا با آقا،درد و دل کنم!!!🗣🗣
آهان!!!😄😄
اونجا عالیه!!!😁😁
یه گوشه ی دنج که به کل صحن،مشرفه!!!😆😆
نشستم اونجا و کتاب دعام رو باز کردم!!!📕
خواستم دعا رو شروع کنم که.....
آخ سرم!!!😵😵
یه کتاب دعا،از اون بزرگا افتاد رو سرم!!!!!😯😯😯
سرم رو آوردم بالا تا به کسی که اون رو انداخته بود، یه عالمه فحش بدم.اما!!!!!😮😮😮
نمی تونست خودش باشه!!!!😳😳😳
رئوف اینجا چی کار میکنه؟؟؟؟؟.....🤨🤨🤨
#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ
#رمانبیصدا
#قسمتنوزدهم
رئوف اینجا چی کار میکنه؟؟🤨🤨
با بُهت تو چشاش نگاه کردم!!!😳😳👁
سرش رو انداخت پایین!!!🙈:سلام طهورا خانم!!!☺☺
سرم رو انداختم پایین:سلام آقا رئوف !!!!☺☺☺
نشست کنارم، با فاصله!!!😌👤 👤
پرسیدم:شما اینجا چی کار می کنید؟؟؟🧐🧐🧐
سوالم احمقانه بود!!!!🤓🤓🤓
با کمی تعجب🙄گفت:یعنی نمی تونم بیام زیارت؟؟؟؟🤨🤨🤨
سرخ شدم!!!☺☺:نه!!!منظورم اینه......اینه که واسم جالب بود اینجا دیدمتون!!!👀😙
باید می رفتم!!!!🚶🏻♀🚶🏻♀🚶🏻♀
اگه یکی از فامیل هامون منو می دید👀، بدبخت میشدم!!!!😱😱😱
خب.الان به چه بهونه ای از پیشش برم؟؟؟؟👣👣
الله اکبر الله اکبر
با صدای اذان، از جام سریع بلند شدم!!!🕴🏻🕴🏻
گفتم:من برم به نماز برسم!!!!🏃🏻♀🏃🏻♀🏃🏻♀
و سریع، از اونجا دور شدم!!!!🙃🙃
آخیش!!!😄😄
نماز شروع شد!!!!!😎😎
الله اکبر 🤚🏻🧕🏻✋🏻
.
نماز تموم شد!!!!😚😚
شدیدا تشنه بودم!!!🥵🥵
اما حال نداشتم،برم آب بخورم!!!🚰🚰
گفتم:خدایا!!!!خودت بهم آب برسون!!!🤲🏻🤲🏻
یک دفعه یکی یه لیوان آب گذاشت جلوم!!!🥤
اینقدر تشنه بودم🥵،بدون هیچ حرفی آب رو سر کشیدم!!!🤗🤗
بعد سرم رو چرخوندم،تا ببینم کی برام آب آورده!!!😜😜
رئوف بود!!!😫😫😫
با لبخند گفت:سلام بر حسین(ع) یادتون نره!!!!😎😎
زیر لب گفتم:سلام بر حسین(ع)!!!!
بعد آروم گفتم:من به خدا گفتم،فرشته ها 🧚🏻♀واسم آب 🚰بیارن!!!اینکه مثل جن 👹میمونه!!!😏😏
خندید!!😂😂:خب منم فرشتم دیگه!!!🤪🤪
تو دلم گفتم:پروووو!!😒😒
آروم گفت:خودتی!!!!😜😜
با حرص😤نگاهش کردم!!!!👀👀
از جام پاشدم!!!!🕴🏻🕴🏻🕴🏻
من دیگه باید برم. مامانم نگران میشه!!!😰😰😰
رئوف،سرش رو انداخت پایین و سرخ شد!!!☺☺
با صدای آرومی که منم به زور شنیدم،گفت:از دیدنتون خوشحال شدم!!!😁😁مواظب خودتون باشید!!!!😉😉😉
بعد رفت،زیارت!!!!🕌🕌
دوباره اون بغض لعنتی، گریبان گیر گلوم شد!!!!🥺🥺🥺.....
#ادامه_دارد
◦•●◉✿کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ✿◉●•◦
#ف_چ