eitaa logo
عشاق بقیت الله
2.8هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
12.8هزار ویدیو
22 فایل
@rezarabee3 ارتباط با ادمین https://eitaa.com/chadorarzan_kohi
مشاهده در ایتا
دانلود
📷میرحسینی «مالک اشتر» سپاه اسلام بود 🔹سردار شهید سلیمانی ماجرای شهادت همرزم عزیزش شهید میرحسینی را این‌طور وصف کرده است: "قاسم، بزرگ لشکر ۴۱ ثارالله بود که همه ابعاد یک فرمانده اسلامی را با تعاریف اصیل آقا امیرالمؤمنین (ع) داشت. در عملیات کربلای ۴ بچه‌ها خیلی نگران ایشان بودند؛ شهید میرحسینی در هیچ عملیاتی بدون زخم از صحنه خارج نشد، از تمام عملیات‌ها زخمی بر بدن داشت، به بچه‌ها گفته بود در عملیات کربلای ۴ نترسید که من شهید نمی‌شوم". 🔹سردار سلیمانی در ادامه خاطراتش می‌گوید: " قبل از عملیات کربلای ۵ شبی داخل سنگر نشسته بودیم و با میرحسینی صحبت می‌کردیم. گفت که تیر به این جای من خواهد خورد و انگشتش را روی پیشانی‌اش گذاشت و همین‌طور هم شد. هیچ‌وقت خبر شهادت ایشان را از یاد نمی‌برم. من در دو سه عملیات واقعاً از خدا می‌خواستم که پایان عمر من همین مقطع باشد. یکی همین عملیات کربلای ۵ بود؛ خصوصاً وقتی خبر شهادت شهید میرحسینی را شنیدم. احساس کردم لشکر ثارالله واقعاً منهدم و منحل شد و از همه مهم‌تر فکر می‌کردم شهادت ایشان تأثیر بسیار عمیقی بر عدم موفقیت ما در عملیات کربلای ۵ بگذارد". @AkhbareFori
شهید عباس ورامینی اولین نفری بود که وارد لانه جاسوسی شد 🔹شهید عباس محمد ورامینی در ۱۳ آبان ماه سال ۱۳۵۸ که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، سفارت آمریکا را تسخیر کردند، اولین کسی بود که وارد لانه جاسوسی شد و یک سال در لانه جاسوسی فعالیت داشت. او در آن روزها مسؤولیت آموزش نظامی دانشجویان پیرو خط امام را بر عهده داشت و برای آنان اسلحه تهیه می‌کرد. 🔹شهید حاج ابراهیم همت فرمانده وقت لشکر پیروز حضرت محمد رسول الله (ص) در سخنانی در مراسم این شهید بزرگوار بر سر مزارش گفت: "حاج عباس همیشه دائم الوضو بود و روزهای دوشنبه و چهارشنبه را حتما روزه می‌گرفت، نماز شبش به خصوص در سالهای آخر حیاتش ترک نمی‌شد و همواره با گریه و تضرع همراه بود و دنیا را برای خود قفس تنگ و آزار دهنده‌ای می‌دانست که باید آن را شکست و رها شد. " @AkhbareFori
شهیدی که سعی داشت زندانیان سیاسی را هم‌نظر با خود کند 🔹شهید ابوالفضل پاکداد در دوره راهنمایی بود که عکس شاه و تزئیناتی را که برای مراسم جشن روز چهارم آبان (روز تولد شاه) در مدرسه نصب کرده بودند به همراه دوستانش پاره کرد، به همین دلیل پدرش را به شهربانی احضار کردند و خواستار تحویل دادن ابوالفضل به شهربانی شدند که با اصرار او از دستگیری ابوالفضل صرف نظر و به گرفتن تعهد از پدرش اکتفا کردند. 🔹ابوالفضل پاكداد در زندان بر روی عقايد زندانيان سياسی كار می‌كرد تا بلكه پس از اصلاح بتواند آن‌ها را به جبهه ببرد و عاقبت به خيرشان كند. او در آخرين روزهای عمر خويش از تمامی تعلقات دنيوی دوری گزيده و شهادت را با تمام وجود لمس كرده و يقين پيدا كرده بود كه شهيد می‌شود. @AkhbareFori
نگاهی به زندگی شهید فیاض لاهیجانی 🔹شهید سید مرتضی فیاض لاهیجانی با شروع جنگ تحمیلی در پائیز سال ۱۳۵۹ پس از طی دوره کوتاهی عازم جبهه نبرد حق علیه باطل شد و مدت زیادی در جبهه‌های سوسنگرد و شوش بود و در سوسنگرد مسئول مخابرات بود او آنقدر در مسائل نظامی و فراگیری آن کوشا بود و آنقدر مهارت پیدا کرده بود که دوستان او به شوخی لقب تیمسار به او داده بودند. 🔹سید مرتضی فیاض شاهد مظلومیت‌ها و شهادت‌های مظلومانه برادران همرزمش در سوسنگرد و هویزه و خیانت‌های لیبرال‌ها بود و این مسائل باعث فعالیت‌های بیش‌تر او گردیده بود. @AkhbareFori
خاطرات شهید عرب‌زاده توسط همرزمان او قبل از شهادت 🔹دوستان شهید عرب‌زاده در آسایشگاه تعریف می‌کردند که اکبر با وجود اینکه از ناراحتی کلیه مدت‌ها رنج می‌برد و مشکلات و دردهای جسمانی‌اش بی‌اندازه شده بود اما هیچوقت صدایش را از حد معمول بلندتر نمی‌کرد و وقتی که خیلی ناراحت بود و زجر می‌کشید یا اینکه وقتی منتظر ماشین می‌ماند تا برای دیالیز برود و ماشین دیر می‌کرد برخلاف دیگران که بر سرپرستارها و کارکنان داد و فریاد می‌کردند اکبر فقط خدایش را صدا می‌زد و بالاخره در سال ۱۳۷۲ مقاومت بدن او در مقابل جراحات و صدمات ناشی از جانبازی به پایان رسید و این در حالی بود که آخرین واحدهای درسی خود را می گذراند و همچنان تلاش خود را برای به پایان رساندن تحصیلاتش می‌کرد و بالاخره در محرم سال ۱۳۷۳ گسترش عفونت‌های ناشی از مجروحیت او را در بستر بیماری انداخت و باعث شد تا آن گل زیبا زودتر از آنچه تصور می‌شد پرپر شود. @AkhbareFori
نخستین شهید آزادسازی خرمشهر که بود؟ 🔹شهید محمدرضا دشتی‌زاده سال دوم تحصيلش در مقطع کارشناسی تکنولوژی هسته‌ای در دانشگاه همزمان شد با اوج گيری مبارزات مردم مسلمان ايران بر عليه حکومت طاغوت. محمدرضا و دوستانش در خرمشهر بارها مراکز نظامی و اماکن اشاعه دهنده فساد که از سوی عوامل حکومت پهلوی اداره می‌شدند را مورد حمله قرار داد. مدتها بود مورد تعقيب ساواک قرار داشت اما با زرنگی تمام و بدون برجا گذاشتن هيچ رد پايی فرار می‌کرد. ماموران سازمان امنيت شاه از دستگيری او عاجز بودند در يک مورد پس از بازرسی خانه پدرش گالن بنزين و لوازم اوليه ساخت کوکتل مولوتف را پيدا کردند و همين امر باعث باز داشت محمدرضا شد و به زندان همدان فرستاده شد تا از جریان های مبارزاتی دور باشد. 🔹محمدرضا دشتی‌زاده فرماندهی گروهی از پاسداران و بسيجيان خرمشهر را به عهده گرفت و به مقابله با دشمن برخواست. در روزهای آغاز جنگ حدود ۲۵۰ رزمنده مردمی، پاسدار و ارتشی در خرمشهر حضور داشتند. اين گروه اندک با دست خالی و سلاح های ابتدايی به مقابله با نيروی مجهز دشمن که از طريق هوا، دريا وتوپخانه‌ی دوربرد پشتيبانی می‌شدند و از حمايت صدها دستگاه تانک و خودروهای نظامی ديگر برخوردار بودند، برخواستند. @AkhbareFori
مبارزه در راه خدا را به تحصیل ترجیح داد 🔹شهید یوسف قناعت پس از انقلاب تلاش گسترده‌ای را در جهادسازنگی با حضور مداوم در روستاها برای ارشاد و نمایش فیلم آغاز کرد. وی در سال ۱۳۶۰ به عضویت سپاه درآمد. همزمان با این فعالیت با عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منافقین جنگل را با تلاش بی وقفه سرکوب نمود و در انجمن اسلامی و پایگاه بسیج ۱۴ معصوم حضوری همه جانبه یافت. 🔹یوسف قناعت در برقراری کوهپیمایی‌های هفتگی و در برگزاری مراسم سوگواری سالار شهیدان عاشقانه خدمت می‌کرد و فعالیت‌هایش در تبلیغات سپاه منجر به برگزاری دو نمایشگاه باشکوه و بزرگ هفته دولت در دو سال متوالی شد. از سوی دیگر حضور مداوم و پیگیر او در جبهه‌های نبرد از او چهره‌ای به یادماندنی ساخته بود. 🔹قناعت در سال ۶۵ با پشتکاری عجیب توانست در رشته مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت تهران پذیرفته شود لیکن در آرزوی دیدار یاری بود که همه‌ی این ارزش‌های دنیایی را در نظرش پوچ و بیهوده نمایاند. @AkhbareFori
شهیدی که مزار خودش را انتخاب کرده بود 🔹همرزمان شهید احمد کریمی در خاطره‌ای از شهید می‌گویند: " کنار قبر آماده‌ای نشسته و عجیب به فکر فرو رفته بود. به او گفتند: حاج احمد این قبر برای تو خیلی کوچک است. تو با این قد بلند توی این قبر جا نمی‌گیری. به فکر یک قبر دیگر باش. حاج احمد در جواب گفت: "من به شما قول می‌دهم که این قبر برای من بزرگ هم باشد. همیشه می‌گفت: شهادت تنها با یک تیر و ترکش که شهادت نیست. آدم باید مثل امام حسین (ع) شهید شود تا شرمنده آقا نشود. من دوست دارم روز قیامت اگر قرار شد مرا به امام حسین(ع) معرفی کنند قطعات بدنم را روی پارچه‌ای قرار دهند و بگویند این احمد کریمی است." @AkhbareFori
تحصیل علم در کنار جنگ 🔹رضا اتحادی بعد از شركت در عمليات والفجر ۳ و در سال ۱۳۶۲ در كنكور سراسرى و در رشته مهندسى عمران پذيرفته شد. در همين سالها بود كه يكى از دوستان وفادارش يعنى شهيد باقرى را از دست داد كه فقدان اين عزيز تأثير عميقى بر روحيه او گذاشت. بعد از شركت در عمليات خيبر شهيد اتحادى به شهرستان بم بازگشت و از مهر ماه سال ۱۳۶۳ براى تحصيل به دانشگاه فردوسى مشهد آمد. @AkhbareFori
قسمتی از زندگی و ویژگی‌های شهید دفاع مقدس 🔹شهید حمید (على اصغر) اندوهگین، واقعاً انسانى مؤمن و با اخلاص بود.‌ صفاى دل و بینش عمیقى داشت؛ با قرآن واقعاً مانوس و یار بود. سوز دعا و نیایش او زبانزد بود. نسبت به اداى حق دیگران بسیار مقید بود. فردى صمیمى و مهمان نواز بود و به صله ارحام توجه داشت، به محرومین و خانواده شهدا ارادت بسزایى داشت و به روحانیت نیز به شدت علاقه‏ مند بود. به پدر و مادر خود بسیار احترام مى‏ گذاشت. 🔹حمید اندوهگین، با وجود مشغله زیاد در جبهه، توانست در کنکور سراسرى دانشگاه شرکت نماید و در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه اصفهان قبول شود. علاقه وافر او به ائمه اطهار باعث شد از دانشگاه اصفهان به دانشگاه مشهد منتقل شود و در جوار امام رضا (ع) آن دانشمند خاندان پیامبر به تحصیل علم بپردازد. @AkhbareFori
مطالعه به وقت جنگ 🔹شهید هادى قربان‌نیا، بعد از اتمام دوره سربازی در كنكور سراسرى شركت كرد و در رشته تاريخ دانشگاه مشهد قبول شد. او با شنيدن پيام امام عزيز كه فرمودند: «رفتن به جبهه از اهم واجبات است» به پيام امامش لبيك گفت و بار ديگر بدون اينكه خانواده‏اش در جريان باشند از دانشگاه راهى جبهه شد. 🔹هادى قربان‌نیا علاقه زيادى به مطالعه داشت. اوقات بيكاری در جبهه‏ ها به مطالعه مى‏پرداخت چنانكه خود در دفترش نوشته: «در طول يك ماه و نيم پانزده كتاب مفيد خواندم» @AkhbareFori
بخشی از آخرین نامه شهید 🔹شهید موسی بان در قسمتی از وصیت نامه‌اش آورده است: " اگر این مطالب را ننویسم، آرام نخواهم گرفت. عشقی عجیب دردل من ایجاد شده است، عشقی به رفتن واز این تکرارها خارج شدن. چرا که احساس می کنم تمام حرفهایی که می‌زنم، اگر به آن عمل نکنم، تأثیری نخواهد داشت واین را در روحیه دوستان نیزمی‌بینم که به آنها نیزچنین حالتی دست داده است. برای رسیدن به یقین‌ها باید به جبهه و جنگ بروم. تا ازکسانی نباشم که خدا را با حرف می پرستند. تا از کسانی نباشم که می‌گویند ولی عمل نمی‌کنند." @AkhbareFori