هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ نفوذ و نفوذی بدون شبکه نفوذ معنا ندارد (3)
🎯 نقش لایهی هدایت در جلوگیری از اعدام نفوذیها
1⃣ اولین لایه نفوذ، #لایه_هدایت است. یعنی کسانی در این شبکه نقششان هدایت است که کشف اینها کار سختی است، اینها در جامعهی هدف، محور هستند و نقش خود را بیشتر در مواقع بحرانی نشان میدهند، آنجا که #شبکه_نفوذ در خطر است ایفای نقش میکنند. لذا ما در تاریخ انقلاب مقاطعی داریم که اتفاقاتی افتاده و میتوانستیم نفوذیهای دشمن را بشناسیم، مثل فتنه 78 یا فتنه 88، که در جایی حضرت آقا فرمودند در این دوره یک لحظه گوشهی پرده کنار رفت.
2⃣ لذا اگر ما آن مقاطع را خوب رصد کنیم نفوذیها را میشناسیم، ولو اینکه نتوانیم بهصورت مستند اینها را محاکمه کنیم، اما میتوانیم برای افکار عمومی روی آنها علامت سوال بگذاریم، مثل فتنه 88، انفجار دفتر نخستوزیری و انفجار حزب جمهوری. در جریان انفجار حزب جمهوری و دفتر نخستوزیری حداقل باید دو یا سه نفر اعدام میشدند، اما چرا این افراد اعدام نشدند؟ در این ماجراها لایهی هدایت آمده وسط و این افراد را نجات داده است!
3⃣ در اینگونه جریانها یک لایه، #لایه_حمایت است، بنابراین لایهی هدایت نباید حمایت کند، چون اینها لایهی حمایت دارند، لایههای حمایتی بسته به جایگاه، اهمیت، مأموریت، حساسیت مأموریت و سطح امنیتی، مأموریتشان فرق میکند.
4⃣ یک #نفوذی مهم با مأموریت مهم و حساس، حداقل هفت لایه یا هفت عنصر حمایتی دارد، یک لایهی هفتنفره حمایتی دارد. #اردشیر_ریپورتر در خاطراتش مینویسد: وقتی من بهعنوان مأمور MI6 جایگزین پدرم شدم، همیشه هاله و لایهای از حمایتها را در زندگیام احساس میکردم، اما کسی را نمیدیدم، هرجا به مشکل میخوردم، مشکلاتم رفع میشد، سالها بعد، فقط توانستم حامی مالی خود را بشناسم که هروقت پول میخواستم به طریقی به من پول میرساند و آن فرد دایی من بود، ولی بقیه را نشناختم!
5⃣ شما اگر به یکی مشکوک شدی که نفوذی است، باید ببینی چهکسانی از این فرد حمایت میکنند؟ بهویژه در مقاطع خطر. ببینید آن موقع که فلان شخص در انفجار حزب جمهوری و دفتر نخستوزیری زیر سؤال رفت، چه کسی نجاتش داد؟ مثلاً حداقل در دو مقطع آن مسئول جان فلان شخص را نجات داد، در حالیکه آن فرد باید اعدام میشد. یعنی با دادگاهی کردن این افراد و نهایتاً با اعدام اینها شبکه لو میرفت و کار تمام میشد، اما یک شبکهای فعال شد و اینها را نجات داد!
6⃣ ما نمیگوییم آن آدمی که نجاتش داد حتماً نفوذی دشمن است، اما میگوییم آن مسئول را مدیریت کردند و او آن نفوذی را نجات داد، اصلاً پرونده را مخدوش کرد درحالی که باید میگذاشت پرونده مسیر خودش را پیش میرفت. بعد از این را ببینید که شبکه چه کار میکند؟ شبکه نفوذ دید اگر #ربانی_املشی بماند، کار تمام است و شبکه نابود میشود، بنابراین ربانی املشی را شهید کردند و یکی از خودشان جای شهید ربانی املشی را گرفت و پرونده تمام شد.
7⃣ امام (ره) هم راهی جز مختومه اعلام کردن پرونده نداشت و الا پروندهای که باید موجب نجات انقلاب میشد، به شکست انقلاب منجر میشد. امام دید این پرونده به ضرر انقلاب تمام میشود و از طرفی جنگ است و لیبرالها كنار رفتهاند و جبهه انقلاب یکپارچه شده است و عرصههای مختلفی را مدیریت میکند، در چنین شرایطی یک جریانی بازی را بر هم میزند، به همین خاطر امام گفت پرونده 8 شهریور مختومه است. اگر امام اصرار میکرد، نهتنها پرونده به نتیجه نمیرسید، بلکه این جریان حذفها را شروع میکرد و اختلاف در جبهه انقلاب عمیق میشد و ضرر آن بیشتر بود.
📖 متن کامل مقاله در سایت اندیشکده:
👉 goo.gl/GdKMR9
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ آشنایی با یک سند مهم تاریخی (١)
💥 ریپورترها، اینتلیجنس سرویس و ایران – قسمت دوم
1⃣ در اثنای نگارش و در کندوکاو میان انبوه #اسناد بهجای مانده از ارگانهای سرّی اطلاعاتی و امنیتی و مقامات برجسته #رژیم_پهلوی، به سندی منحصر بهفرد و تاریخی دست یافتیم که میتواند توضیحگر پنهانترین پردههای تاریخ معاصر ایران از مشروطه تا دوران #رضاخان باشد. این سند عجیب و ارزشمند، #خاطرات اردشیرجی ریپورتر است.
2⃣ #اردشیر_ریپورتر در اوج اقتدار و کامیابی، زمانیکه در تهران از پسپرده، #دیکتاتوری_آهنین رضاشاه پهلوی را هدایت میکرد، این خاطرات را نگاشته است. او در نوامبر١٩٣١ / آبان١٣١٠، در سن ۶۶سالگی، گویی مرگ قریبالوقوع خود را احساس میکرد و لذا به نگارش وصیتنامهای برای تنها پسر ١٠سالهاش، شاپورجی، پرداخت.
3⃣ او این وصیتنامه را نزد مقامات عالیرتبه بریتانیا، احتمالاً #لرد_روچیلد، به امانت گذارد و متذکر شد که بخشی از آن، که حاوی شرح روابط او با رضاخان است، ٣۵سال پس از مرگش در اختیار پسرش قرار گیرد. با این حساب، خاطرات فوق در سال ١٣۴٧ در اختیار شاپورجی قرار گرفته است.
4⃣ سِر دنیس رایت، سفیر پیشین انگلیس در ایران و دوست صمیمی شاپورجی که از عوامل #روچیلدها بود و بعد از بازنشستگی پاداش خود را بهصورت شغل مدیریت در یکی از شرکتهای وابسته به مجتمع «رویال داچ شل» دریافت داشت، این خاطرات را مطالعه کرده و در کتاب «انگلیسیها در میان ایرانیان»، که در سال ١٩٧٧ یعنی در اوج سلطنت محمدرضا پهلوی منتشر شد، درباره آن مینویسد:
👈 آقای اردشیر ریپورتر در سال ١٩١٧ با رضاخان ملاقات کرد و بهشدت تحت تأثیر میهنپرستی [!] او قرار گرفت. او در خاطرات منتشر نشدهاش متذکر میشود که برای نخستینبار وی رضاخان را به #آیرونساید معرفی کرد.
✍ استاد عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ اسدالله عَلَم و فراماسونری (١)
1⃣ یکی از ترفندهای عجیب و پیچیدۀ #اسدالله_علم که فقط با شناخت این اعجوبۀ مکر و دسیسه و نقش پنهان #شاپور_ریپورتر در پشت او قابل درک است، انتشار کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» (٣جلد) اثر #اسماعیل_رائین است که تاکنون نیز مهمترین مأخذ منتشر شده در زمینۀ شناخت #فراماسونری_ایران میباشد.
2⃣ این فرضیه که رائین با ترفند و زرنگی اجازۀ نشر کتاب را بهدست آورد و رژیم را در مقابل کار انجام شده قرارداد، قطعاً مردود است. در کتاب رائین اسنادی، مانند «بولتن درونی سفارت آمریکا در تهران»، مندرج است که نهتنها دسترسی به آن برای همهکس، هرقدر زیرک و سختکوش، میسّر نبوده، بلکه داشتن این اسناد، چه رسد به نشر آن، در آن زمانه میتوانست به بهای جان یک فرد عادی تمام شود.
3⃣ بهعلاوه، اسناد موجود نشان میدهد که مجلدات اوّل و دوّم کتاب در تاریخ ١٣۴٧/١١/٢ با اجازۀ #مهرداد_پهلبد، وزیر فرهنگ و هنر که خود #فراماسون بود، اجازۀ نشر یافت و پیش از انتشار، مراتب به اطلاع #جعفر_شریفامامی، استاد اعظم فراماسونری، رسید.
4⃣ با انتشار ٢ جلدِ فوق مخالفتی نشد ولی در تاریخ ١٣۴٧/١١/٢۴ #امیرعباس_هویدا، نخستوزیر، طی نامهای به #ساواک خواستار جلوگیری از انتشار جلد سوّم شد. معهذا، جلد سوّم بهطور غیررسمی و در تیراژ پایین توزیع گردید و ساواک ممانعت جدّی در راه پخش آن به عمل نیاورد.
5⃣ گویی دستهایی قویتر از #فراماسونری در کار بود تا این توپ شلیک شود و ماسونها را مرعوب اقتدار و صلابت خود سازد! بهراستی نیز چنین بود. (*)
🔸 پینوشت:
(*) اسماعیل رائین با ساواک ارتباط داشت و از همکاران ادارۀ کل نهم ساواک، که محل تجمع اندیشمندان و نخبگان وابسته به ساواک بود، محسوب میشد. به اعتقاد ما، اسناد و مدارک منحصربهفرد #شاپورجی دستمایۀ تألیف رائین قرار گرفت و این طرح پیچیده، حاصل اندیشۀ او بود که با دست #اسدالله_علم اجرا شد. بنابراین عجیب نیست که در مجموعۀ ٣جلدی فوق، مهمترین بخش تاریخ فراماسونری ایران، یعنی نقش #اردشیر_ریپورتر در آن، حذف شده و تنها در دو سه مورد نام وی به چشم میخورد و نام چهرههای مرموزی چون #میرزا_کریم_رشتی نیز بهکلی حذف گردیده است.
✍️ استاد عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ میرزا کریمخان رشتی؛ چهرۀ مرموز تاریخ معاصر ایران (١)
1⃣ هماهنگی طبیعی میان سوداهای سیاسی خاندانهای متمکن نوپدید ایرانی و امیال توسعهطلبانه امپریالیسم انگلیس منجر به ظهور پدیدهای در #انقلاب_مشروطه شد که با نام #میرزا_کریمخان_رشتی گره خورده است.
2⃣ در چه زمان و چگونه میرزا کریمخان وارد پیوند اطلاعاتی با #سرویس_جاسوسی_بریتانیا شد؟ برای پاسخ به این پرسش، براساس اسناد و مدارک موجود میتوان طرحی مستند ارائه داد:
3⃣ کریم ۶-٧ساله بود که پسرعموی ثروتمند و جاهطلب او، فتحاللهخان، با #میرزا_ملکمخان آشنا شد و وارد سازمان پنهانی او، #مجمع_آدمیت، گردید و بهعنوان یکی از پایهگزاران #فراماسونری_ایران، فرهنگ ماسونی و انگلوفیلی را به خانواده خود وارد ساخت.
4⃣ کریم ١٠-١٢ساله بود که #اردشیر_ریپورتر، کارمند سرویس اطلاعاتی بریتانیا، از بمبئی وارد تهران شد و فعالیت خود را در جهت #جذب چهرههای مستعد و تأسیس #شبکه_جاسوسی انگلیس در ایران و هدایت «نخبگان» غربگرا و انگلوفیل آغاز کرد.
5⃣ درسالهای ١٣١٠-١٣١۵ق، که مصادف با آغاز دوران نوجوانی کریم است، شبکه سّری «جامع آدمیت» فعالیت جدی داشت و فتحالله اکبر و صادقخان محتشمالملک، پسرعموهای متنفّذ کریم، و عبدالحسینخان معزالسلطان (سردار محیی) برادر بزرگتر کریم، عضو آن بودند.
6⃣ و بالاخره، در سال ١٣٢۴ق #لژ_بیداری_ایران تأسیس شد که در آن هم اردشیرجی و هم فتحالله اکبر عضویت داشتهاند.
7⃣ بنابراین، میتوان گفت که #اردشیرجی بهدلیل پیوندهایش با خانواده اکبر، میرزا کریمخان ٢٠-٢۵ساله را بهخوبی میشناخته و طبعاً بهدلیل استعداد سرشار وی به او توجه جدی داشته و وی را به ارتباطی «ویژه» فراتر از #فراماسونری، وارد ساخته است.
✍ استاد عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter