هدایت شده از حقیقت باستان
بصائر:
بصائر:
🔴معـیار آزادیخواهی غربی و اسلامی از نگاه شهید مطهـری
در تاريخ می نويسند كه #كوروش وقتى كه وارد #بابِل شد با اين كه خودش دين ديگرى داشت ولى مردم را در #دينشان #آزاد گذاشت يعنى #بت_پرستها را در بت پرستى، فرضا چوب پرستها را در چوب پرستى و حيوان پرستها را در حيوان پرستى آزاد گذاشت و گفت هر
كه هر كار می خواهد بكند، من كارى به او ندارم.
👈در معيار غربى #كـوروش يك مرد آزاديخواه است، همچنان كه می گويند يكى از ملكه هاى #انگلستان (شايد ملكه ويكتوريا) وقتى كه به #هند رفت و می خواست به يكى از بتخانه ها وارد شود، به احترام آن #بتخانه اگر ديگران جلوِ صحن آن بتخانه كفشها را در می آوردند او از سر كوچه كفشها را درآورد كه من می خواهم به عقيده انسانها احترام بگزارم.
ولى #ابراهيم خليل چه كرد؟ آيا ابراهيم خليل به اين عقيده، كه اينها عقيده نيست #زنجير است، به اين زنجيرهايى كه عادات سخيف بشر به دست و پاى او بسته است احترام گزارد؟
خير، بلكه رفت #بتها را در خلوتى شكست، تبر را هم به گردن بت بزرگ انداخت، اول اين فكر را در مردم القاء كرد ( عملا يا قولا ) كه اين بت بزرگتر كوچكترها را زده، كشته و خرد كرده است، و كارى كرد كه همين امر منشأ تفكر در مردم بشود، به خود باز آيند، به تعبير قرآن: فَرَجَعوا الى انْفُسِهِمْ يعنى به خود باز آمدند.
📗مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص: 348
✅ @h4ghighat💯
🔵ابراهیم آنها را به خودآگاهی رساند خودآگاه و خود شناس شدند ، فکر کردند. 👈با معيارهاى غربى كار ابراهيم خليل بر #ضد اصول آزادى و دموكراسى بوده، چرا؟ زيرا می گويند تو چكار دارى، هر كار دلشان بخواهد انجام می دهند.
👈 اما با منطق واقع و حقيقت، ابراهيم به اين وسيله غل و زنجيرها را از گردن يك ملت باز كرد و رهايشان كرد.
🔵همين طور #رسول_اكرم. آيا رسول اكرم وقتى كه وارد مكه شد همان كارى را كرد كه #كـوروش كرد كه من چكار دارم، هر كسى هر كار می خواهد بكند؟
⁉️آيا درباره مردمى كه قرنها در زنجير اين بتها قرار گرفته اند گفت چون عقيده دارند و عقيده آزاد است، چون خودشان انتخاب كرده اند، ميل خودشان بوده و به ميل خود به اين بتخانه ها می روند پس اينها آزادند؟! يا نه، اين بتها را خرد كرد و دور ريخت و با اين وسيله اين مردم را #آزاد كرد يعنى فكر #اسير و انسانيتِ اسير حيوانيت اينها را آزاد كرد و رهايى داد.
🔵بنابراين آزادى و دموكراسى بر اساس آنچه كه تكامل انسانى انسان ايجاب می كند حق انسان بما هو انسان است، حقِ ناشى از استعدادهاى انسانى انسان است نه حق ناشى از ميل و تمايل افراد.
🔵يك نوجوان را در نظر بگيريد كه مريض است. سلامت و رشد آينده اين نوجوان يك چيز اقتضا می كند: خوردن دواهايى، رعايت كردن رژيمى، محروم شدن از برخى خوراكها. ولى ميل او ممكن است بر ضد اين باشد. آيا آنچه كه مبناى رشد بدنى اين نوجوان است ميل اوست يا استعداد واقعى بدنى او؟
👌پس مفهوم آزادى و دموكراسى در اسلام و در غرب متفاوت است.
👈دموكراسى در اسلام يعنى انسانيتِ رهاشده و دموكراسى در غرب يعنى حيوانيتِ رهاشده.
بنابراين ما چندان ميل هم نداريم كه اين كلمه «دموكراسى» را به كار ببريم ولى چاره اى نيست، همين كلمه را به كار می بريم اما توضيح می دهيم كه آزادى و دموكراسى در قاموس اسلام تفاوتهايى با آزادى و دموكراسى در قاموس غرب دارد. 👈آزادى و دموكراسى در قاموس اسلام جنبه انسانى دارد و در غرب جنبه حيوانى.
📗مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص: 349