📍منطق الدینامیکي أو علم الجدل الإسلامي. ... وعلی هذا یمکن أن نقرر أن المنطق القدیم منطق الماهیة، فبینما یوصف المنطق الحدیث [المنطق الرواقي أو علم الجدل الاسلامي] بأنه منطق صیرورة . ومن الانقلابات التي أحدثت تغییرا جذریا بالنسبة لقوانین الفکر المنطقي القدیم فانهدم قانون عدم التناقض فتحول المفهوم العام للمنطق من الاستاتیکیة الجامدة إلی دینامیکیة انعکس التحول علی مناهج العلوم خاصة العلوم الاجتماعیة. أو حسبما یسمیه الفقهاء بقیاس الغائب علی الشاهد . وهذا القیاس إذا مانظمته التجربة وحدده مبدأ السببیة أصبح موصلا إلی الیقین ✍ محمد عزیز نظمي سالم. 📚تاریخ المنطق عند العرب، ص51 . @osol_fegh .

📍عدم انفکاک لفظ از معنا. در کشاکش درگیری های عالمان قسطنطنیه و شهر آتن، رواقیان منتسب به روم شرقی تمدن آتن را مورد خطاب قرار می دادند و بالکل کلیت معنا را مورد انکار. آنان بر این عقیده بودند که هیچ چیز کلی وجود ندارد. شاید مخاطبان تصور کنند که همین جمله «هیچ چیز کلی وجود ندارد» خود کلی است و ناقض ادعا. اما باید به مبنای این نظریه رواقی مراجعه کرد، با جستجوی مبانی رواقیان به مبنای بر می خوریم تحت عنوان عینیت لفظ و معنا. آنان معتقد بودند هیچ انسانی ولو در خلوت از استخدام الفاظ بی نیاز نیست. آنان چیزی بعنوان وجود ذهنی را قبول نداشتند تا معنا را منسوب به آن بکنند هر آنچه بود در خارج بود و این تفکیک دوگانه ما بین لفظ و معنا ریشه در قیاس هایی ایستایی و کلی داشت که هرگز توان تعامل دینامیکی و پخش تصاویر و تصورات و قضایا را همانند یک فیلم نداشت. در این منطق ایستاتیکی شما دائم می توانید اشکال کنید که نویسند در همین پیام نیز از کلیاتی چون «هیچ،هر،کل» استفاده کرده است در صورتی که تمام این جملات و تصاویر در صورت نگاهی هماهنگ و دینامیکی منجر به جزئیاتی در سطح کلان یک سیستم می شوند. خود کلان یک سیستم هم یک تصویر کلی است اما باید بدانیم این دینامیک هیچ کجا از حرکت باز نمی ایستد تا شما یک تصویر ایستایی قالب بزنید. 📚در زمینه انکار وجود ذهنی و عینیت لفظ و معنا. رک: الفلسفة الرواقیة دکتر عثمان امین. @osol_fegh .

📍فرق علم فقه و علم فقه الحدیث. شاید با غض نظر از اشکالات، در نگاهی بدوی بتوان ما بین علم فقه الحدیث و علم فقه اینگونه تفکیک کرد که علم فقه الحدیث مربوط به ساحت تعارض بدوی است و علم فقه در مورد لایه دوم معنایی یعنی تعارض حقیقی است. @osol_fegh .

📍تعریف ایستاتیکی فقه و اصول. آقای محمد حسین عبدی در چند جلسه مشهد که به تبین گستره فقه پرداختند و توسط آقای شراخی به عربی برگردان شده است، تعریف فقه و اصول مرسوم را تعریفی ایستاتیکی می داند. بنظر برای تعریفی که برخاسته از فقهی دینامیکی باشد باید تعریف این فقه کارا را از باب تعارض مشخصا تعارض مستقر گرفت که چگونه در تعارض مستقر ما بین معانی برای تولید معنای جدید و تطبیق معنا بر مصداق عمل می شود. @osol_fegh .

📍بمناسبت محرم. آقایان تقیه می کنند و در دوگانه علوی عثمانی دوگانه را به علوی و اموی تقسیم می کنند درصورتی که معاویه یکی از مهرها و صحنه گردانان عثمانی بوده است. محرم و عزای امام حسین از قوی ترین ممیز ها بین علوی و عثمانی است و تنها زنده نگه دارنده حقانیت علوی و خلافت امیر المومنین علیه السلام و بطلان خلافت آن سه است. عزای امام حسین علیه السلام را بسیار جدی بگیرید این عزای حسینی است که امامیه را زنده نگهداشته. @osol_fegh .

📍دیدهای درجه دو به علوم (۱) . تصویر فوق تصویر James Bryant Conant می باشد، او مسئول بمب اتم آمریکا و رابط تیم لس آلاموس و مجلس سنای آمریکا بود. او همچنین کسی بود که ترومن را قانع کرد تا در هیروشیما بمب اتم بیندازد. از افتخارات او می توان به عضویت در پروژه منهتن اشاره کرد. به افتخارات او می توان افزود حمایت از توماس کوهن فیلسوف علم و نظریه پرداز پارادایم ها که نظریه محبوب جامعه افراطی ایران است. با اینکه کوهن تاکید دارد که علم به هیچ دید درجه دویی نیاز ندارد و هر علمی خودش بخودی خود مطالعه می شود، اما در ایران اسرار دارند دید های درجه دورا به او نسبت دهند و بصورت جنون آمیزی گسترش بدهند و در قالب دو مجموعه فلسفه های مضاف و فقه های مضاف بدان بپردازند. @osol_fegh .

📍تاریخچه نظریه تجمیع ظنون. در اوائل مطالعه خودم و پژوهش از این نظریه ابتداء آن را در آثار علامه بحرالعلوم دیدم و با خود گمان کردم این نظریه از ابداعات ایشان است. اما به این حد بسنده نکردم و دیدم قبل تر از بحرالعلوم استادش بهبهانی بدان تمسک کرده است، در این حال با خودم گفتم که چون نظریه ای اصولی است پس دیگر قبل تری ندارد و واقعا هم در آثار اصولیان قبل چیزی یافت نمی شد، حتی در پیشگاه متقدمین هم اثری نبود، البته بحرالعلوم اصرار دارد که اصحاب اینگونه عمل می‌کردند، که البته ما دلیل بر خلاف کم نداریم! ناگهان در آثار ملا امین استرآبادی رئیس اخباریان به این مبنا و نظریه در باب اجماع بر خوردم! بله ملا امین از قائلان سر سخت این نظریه بود، به الوافیه و رد شکوک ملا امین توسط فاضل مراجعه کردم دیدم فاضل این مبنا را بسختی مورد نقد قرار می دهد و آن را کاملا غیر علمی می‌داند. با خود گفتم مشخص شد که ملا امین صاحب این نظریه است تا اینکه خود لفظ حدس من را به خود فروبرد و یادم آمد قبلا نظریه ای در مورد حدس دیده بودم. بله یافتم! در آثار نواده ابوبکر خلیفه اول یعنی شیخ شهاب‌الدین سهروردی که منطق اشراق خود را بر آن بنیاد نهاده بود، شیخ اشراق برای معرفت از حواس خمسه عبور کرده بود و در پی پژوهشی عمیق در باب حدس بر آمده بود که حس ششم انسانی است و از قوت نفس و تصفیه آن حاصل می شود، شیخ به تیزی ذهن برای انتقال از مقدمات به نتیجه حدس می گفت. در اینجا در فکر فرو رفتم که چرا شهید صدر برای توجیه نظریه تجمیع ظنون به احداث نظریه استقرا پناه می برد در صورتی که اصلا تجمیع ظنون بر نظریه حدس بنا شده است! @osol_fegh .

📍نسبت نظریه حدس و علم اخلاق. اخباریان و اخلاقیان بالاخص نراقیین نیز به این نظریه حدس بسیار علاقه دارند، زیرا چنانچه گفته شد تهذیب اخلاق باعث قوت نفس و تیزی آن می شود تا سرعت انتقال از مقدمات به نتیجه چنان زیاد شود که مقدمات کلا تصور نشود. چنانچه می دانیم آیت الله سیستانی در بسط فقه مجدد بروجردی نظریه تجمیع ظنون و مبنای آن که حدس باشد را قویا قبول ندارند، حتی ایشان در استفتائی در مورد بحث اخلاق قویا خود را تابع سلف امامیه میدانند و ما دانستیم که سلف امامیه بنابر تقریر آیت الله بروجردی قائل به تجمیع ظنون نبودند. در این صورت تبعا اخلاق شیخ اشراقی که در نراقیین ظهور پیدا می کند بتبع قبول نظریه حدس مورد تایید آیت الله بروجردی و بتبع آیت الله سیستانی نیست. و همچنین در آن فتوا با صراحت خود را از ابن عربی مبرا می دانند که در این صورت مبنای وحدت وجود صدرایی ابن عربیه را نیز قبول ندارند. بنظر برای یافتن نظریه سلف امامیه به تقریر آیت الله بروجردی از علم اخلاق باید به آیت الله سید محمد باقر سیستانی مراجعه کرد تا دانست علم اخلاق امامیه دقیقا چیست. @osol_fegh .

📍علم اخلاق امامیه بر منهج سید بن طاووس. چنانچه می توان از مجموع معلومات ناقصمان به تصویری مبهم از علم اخلاق در نظر امامیه راه یافت آن است که این منهج اخلاقی بدنبال معرفت یقینی از راه تهذیب اخلاق است و این معرفت یقینی را از راه تجمیع ظنون و حدس ممکن نمی داند. و اینکه این منهج اخلاقی بر اصل اساسی یعنی مراقبه و ورد احراز حجاب ها و... این گونه کارهای عمل گرایانه تکیه دارد تا ذکر و فکر. بنظر برای تصویری واضح از علم اخلاق امامیه باید به آثار آقای سید محمدباقر سیستانی مراجعه کرد که متاسفانه چندان در ایران وافر نیست. @osol_fegh .

فاضل بار دیگر تناقضی دیگری را از چهره مکتب اصولیان معالمی و سبک میرزای شیرازی در بین اصولیان الوافی بر میدارد. او می گوید چگونه قائل به دلالت امر و نهی در طلب شدید وانگهی قائل به قاعده قبح عقاب بلابیان هم هستید؟! در صورتی که قبح عقاب بلابیان از صفات متکلم است و دخلی به صیغه امر و نهی ندارد! واگر قائل به آن قاعده کذایی بشوید باید معنی طلب را در اوامر و نواهی قبول نکنید ! درصورتی که قبول کردید! پس نمی توانید قائل به آن قاعده شوید . هذا یدل بر اینکه دین ما یک دین معقول و فطری است که درمورد عقلی بودن با نبودن احکام تحت قاعده قبح تکلیف بمالایطاق _که مشیر است به محال بودن تکلیفی که طاقتی در آن نیست_ به تبادل بحث و نظر می پردازد. @osol_fegh .

📍منطق دینامیکی و معنا. A sentence changes the context in which the next sentence is interpreted. هر جمله، بافتی را که جمله‌ی بعدی در آن تفسیر می‌شود، تغییر می‌دهد. @osol_fegh .