❓خداوند قبل از اینکه خلق کند، چه می کرد؟
🔰پاسخ:
مخلوقات خداوند دو دسته اند:
🍃 اول امور #مادی و زمان مند، موجودات #مجرد و غیر زمان مند.
1⃣ دسته اول. مخلوقات زمان مند که میتوان در مورد آنها این سؤال را مطرح کرد که خلقت کدام یک از آنها مقدم و کدام یک مؤخر بوده است مثل خلقت زمین و آسمان
2️⃣دسته دوم.
مخلوقات مجردکه از زمان و مکان جدا هستند مثل فرشتگان در این مورد سؤال از قبل معنا ندارد مگر آنکه مراد از قبل، از لحاظ رتبی باشد؛ زمان که مرتبط با حرکت ماده است در این عرصه جایی ندارد پس قبلیت زمانی جایگاهی نخواهد داشت.
✍️نکته دیگر اینکه خداوند چون اراده کند که هر چه باشد، تحقق پیدا خواهد کرد. پس مشغول بودن به کاری قبل از کاری دیگر چنان که در مورد انسان تصویر می شود، به خداوند نباید نسبت داده شود. |
✅ پس اگر سؤال در سطح کلی مطرح شود که قبل از هستی هر آنچه غیر خداست، خداوند چه وضعیتی داشت، گفته می شود در مورد امور زمان مند قبلیت قابل تصور است و در مورد امور مجرد قبلیت زمانی معنا ندارد و اگر مراد قبل از هستی به طور مطلق باشد، سؤال درستی نیست چون زمانی نبوده که هستی نباشد.
🍃همواره هستی بوده است؛ اگرچه ما سوى الله به لحاظ وجودی و رتبی بعدیت دارد؛ بدین معنا که خداوند هم اول است و هم آخر ومخلوق خداوند. هر چه که باشد . بعد از او و مخلوق او و از اوست.
به عبارت دیگر مجموع ماسوى الله به لحاظ زمانی حادث نیست که از قبل آن سؤال شود ولی به لحاظ ذاتی حادث است و بعدیت ذاتی معنا دارد.
📚درس هایی از عقاید اسلامی/ج1/ص22
#درسهایی_از_عقاید_اسلامی
⁉️چرا نمی توان خدا را شناخت؟
🔰پاسخ:
از راه حس که نمی توان به ذات باری تعالی راه یافت. عقل نیز با مفاهیم کلی سر و کار دارد و می تواند مفهوم واجب الوجود ياصفت عالم و قادر را بفهمد اما از مصداق واجب الوجود درک خاصی ندارد.
🍃بنابراین از راه عقل نه می توان به مصداق ذات خداوند پی برد و نه می توان به مصداق صفات الهی راه یافت.
از سویی دیگر درک حقیقت و کنه هر هویتی مستلزم اشراف عقلانی یا ذهنی بر آن است ولی انسان محدود است و خداوند نامحدد و اشراف محدود بر نامحدود امکان ندارد.
✅تنها راه درک حقیقت خداوند و معرفت به نامحدود و اشراف محدود بر نامحدود معرفت به ذات باری تعالی از راه دل است.
اگر انسان به سیر و سلوک معنوی بپردازد، می تواند با مصداق ذات و صفات خداوند آشنا شود؛ چنان که امیرمؤمنان حضرت علی به این مقام رسید.
❌اما تفکر در ذات الهی منع شده است؛ چراکه تفکر و اندیشه عقل ناقص و فکر محدود بشری در ذات خداوند متعال یا منجر به شک و تردید و در نهایت انکار خداوند متعال می شود یا منجر به تصویر موجودی ناقص و تصور این که او خداست، می شود که شرک است.
هر کدام از این دو راه انسان را به گمراهی می کشاند.
💠به همین سبب روایات متعددی داریم که از تفکر در کنه ذات الهی نهی کرده اند؛ چنان که امام جعفر صادق فرمود:
إياكم والتفكر في الله فإن التفكير في الله لايزيد إلا تها بر حذر باشید از تفکر در آكنه ذات و صفات خدا؛ زیرا تفکر در خدا نتیجه ای جز سرگردانی و گمراهی ندارد.
✍️ موجود محدود راهی به شناخت نامحدود ندارد. پس اندیشه در ذات الهی یا به کفر می انجامد یا به تصور موجودی خیالی و محدوده موجودی که مثل انسان و ساخته خلاقیت ذهن است؛ در حالی که خداوند همتاندارد که می فرماید: ليس كمثله شيء؛ مانند خداوند وجود ندارد». (شوری: ۱۱)
🔸همین مطلب را می توان در سطحی نازل و در حد فهم کودکان نیز می توان ارائه کرد به این بیان که ماهی در آب اقیانوس شنا می کند ولی نمی تواند شناختی از مفهوم اقیانوس داشته باشد و درجه شناخت او به اطرافش محدود می شود. انسان همانند آن ماهی غرق در لطف الهی است و نمی تواند دریای رحمت الهی را توصیف کند.
🔹تفاوت انسان با آن ماهی در این است که انسان افزون بر قوه حس، دارای قدرت عقل است که مفاهیم کلی را درک می کند و به حقایق اشیاء پی می برد. عقل به مفاهیم واجب الوجود وصفات نامحدود پی می برد اما درک مصداق این ذات از محدوده کار عقل خارج است.
📚درس هایی از عقاید اسلامی/ج1/ص21
#درسهایی_از_عقاید_اسلامی
❓خداوند قبل از اینکه خلق کند، چه می کرد؟
🔰پاسخ:
مخلوقات خداوند دو دسته اند:
🍃 اول امور #مادی و زمان مند، موجودات #مجرد و غیر زمان مند.
1⃣ دسته اول. مخلوقات زمان مند که میتوان در مورد آنها این سؤال را مطرح کرد که خلقت کدام یک از آنها مقدم و کدام یک مؤخر بوده است مثل خلقت زمین و آسمان
2️⃣دسته دوم.
مخلوقات مجردکه از زمان و مکان جدا هستند مثل فرشتگان در این مورد سؤال از قبل معنا ندارد مگر آنکه مراد از قبل، از لحاظ رتبی باشد؛ زمان که مرتبط با حرکت ماده است در این عرصه جایی ندارد پس قبلیت زمانی جایگاهی نخواهد داشت.
✍️نکته دیگر اینکه خداوند چون اراده کند که هر چه باشد، تحقق پیدا خواهد کرد. پس مشغول بودن به کاری قبل از کاری دیگر چنان که در مورد انسان تصویر می شود، به خداوند نباید نسبت داده شود. |
✅ پس اگر سؤال در سطح کلی مطرح شود که قبل از هستی هر آنچه غیر خداست، خداوند چه وضعیتی داشت، گفته می شود در مورد امور زمان مند قبلیت قابل تصور است و در مورد امور مجرد قبلیت زمانی معنا ندارد و اگر مراد قبل از هستی به طور مطلق باشد، سؤال درستی نیست چون زمانی نبوده که هستی نباشد.
🍃همواره هستی بوده است؛ اگرچه ما سوى الله به لحاظ وجودی و رتبی بعدیت دارد؛ بدین معنا که خداوند هم اول است و هم آخر ومخلوق خداوند. هر چه که باشد . بعد از او و مخلوق او و از اوست.
به عبارت دیگر مجموع ماسوى الله به لحاظ زمانی حادث نیست که از قبل آن سؤال شود ولی به لحاظ ذاتی حادث است و بعدیت ذاتی معنا دارد.
📚درس هایی از عقاید اسلامی/ج1/ص22
#درسهایی_از_عقاید_اسلامی
⁉️چرا نمی توان خدا را شناخت؟
🔰پاسخ:
از راه حس که نمی توان به ذات باری تعالی راه یافت. عقل نیز با مفاهیم کلی سر و کار دارد و می تواند مفهوم واجب الوجود ياصفت عالم و قادر را بفهمد اما از مصداق واجب الوجود درک خاصی ندارد.
🍃بنابراین از راه عقل نه می توان به مصداق ذات خداوند پی برد و نه می توان به مصداق صفات الهی راه یافت.
از سویی دیگر درک حقیقت و کنه هر هویتی مستلزم اشراف عقلانی یا ذهنی بر آن است ولی انسان محدود است و خداوند نامحدد و اشراف محدود بر نامحدود امکان ندارد.
✅تنها راه درک حقیقت خداوند و معرفت به نامحدود و اشراف محدود بر نامحدود معرفت به ذات باری تعالی از راه دل است.
اگر انسان به سیر و سلوک معنوی بپردازد، می تواند با مصداق ذات و صفات خداوند آشنا شود؛ چنان که امیرمؤمنان حضرت علی به این مقام رسید.
❌اما تفکر در ذات الهی منع شده است؛ چراکه تفکر و اندیشه عقل ناقص و فکر محدود بشری در ذات خداوند متعال یا منجر به شک و تردید و در نهایت انکار خداوند متعال می شود یا منجر به تصویر موجودی ناقص و تصور این که او خداست، می شود که شرک است.
هر کدام از این دو راه انسان را به گمراهی می کشاند.
💠به همین سبب روایات متعددی داریم که از تفکر در کنه ذات الهی نهی کرده اند؛ چنان که امام جعفر صادق فرمود:
إياكم والتفكر في الله فإن التفكير في الله لايزيد إلا تها بر حذر باشید از تفکر در آكنه ذات و صفات خدا؛ زیرا تفکر در خدا نتیجه ای جز سرگردانی و گمراهی ندارد.
✍️ موجود محدود راهی به شناخت نامحدود ندارد. پس اندیشه در ذات الهی یا به کفر می انجامد یا به تصور موجودی خیالی و محدوده موجودی که مثل انسان و ساخته خلاقیت ذهن است؛ در حالی که خداوند همتاندارد که می فرماید: ليس كمثله شيء؛ مانند خداوند وجود ندارد». (شوری: ۱۱)
🔸همین مطلب را می توان در سطحی نازل و در حد فهم کودکان نیز می توان ارائه کرد به این بیان که ماهی در آب اقیانوس شنا می کند ولی نمی تواند شناختی از مفهوم اقیانوس داشته باشد و درجه شناخت او به اطرافش محدود می شود. انسان همانند آن ماهی غرق در لطف الهی است و نمی تواند دریای رحمت الهی را توصیف کند.
🔹تفاوت انسان با آن ماهی در این است که انسان افزون بر قوه حس، دارای قدرت عقل است که مفاهیم کلی را درک می کند و به حقایق اشیاء پی می برد. عقل به مفاهیم واجب الوجود وصفات نامحدود پی می برد اما درک مصداق این ذات از محدوده کار عقل خارج است.
📚درس هایی از عقاید اسلامی/ج1/ص21
#درسهایی_از_عقاید_اسلامی