مهشید دختر مظلومی که بخاطر هزینه دانشگاهش مجبور به کار در خونه تاجر بزرگ تهران میشه و بعد چند وقت عاشق امیرصدرا پسر کوچیکه خاندان تهرانی میشه، اما از بخت بدش پسر بزرگه با اینکه زن داره دلش و میبازه و مهشید و رو مجبور به ازدواج با خودش میکنه و دور از چشم بقیه به عقد خودش درمیاره تا اینکه...😱😱
https://eitaa.com/joinchat/302579743C8237e41e2b
#برترین_رمان_سال_از_نظر_مخاطبین♨️