فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرد سالاری یا زن سالاری؟!!
🔴 شوخی با نامحرم ممنوع
امروزه در فضای مجازی شاهد تشکیل #گروه_های_مختلطی هستیم که به گفتگو های سیاسی و دینی و اجتماعی می پردازند و متاسفانه در این بین #گروه_های_مذهبی با نام اهل بیت(ع) و شهدا دیده می شود که دختران و پسران انقلابی بدون هیچ محدودیتی با هم به #گفتگو_و_شوخی می پردازند. این آسیب بسیار جدیست. عده ای در تلاش هستند این مرزهای حد و حدود شرعی را جابجا کنند و #شوخی_با_نامحرم را در جامعه عادی سازند.
⭕️از این جهت بر برادران و خواهران مومن و انقلابی لازم است مسئله #نهی_از_منکر را فراموش نکنند و به افراد #تذکر_لازم را بدهند.
در مورد شوخی با نامحرم به این روایت توجه کنید..👇👇
ابوبصیر می گوید:
در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، یک بار در موردی با او #شوخی کردم.
بعد از مدّتی خدمت امام باقر (علیه السلام) رسیدم،امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمودند:
«کسی که در خلوت مرتکب گناه شود، خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟؟!!
وی می گوید:از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و #توبه_کردم.
امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
«شوخی با زن نامحرم را #تکرار_نکن.»
📗بحارالانوار ج۴۶ ص۲۴۷ | کانال دلدادگی
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت 19)
🔵قطعه آتش
☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی کردم و در کمال حیرت ماموران را دیدم که چهار دست و پای شخصی را گرفته بودند و به زور قطعه ای از آتش🔥 به او میخوراندند.
⚡️ با دیدن این صحنه از ناراحتی بر جای ایستادم،صحنه بسیار زجر دهنده و ناله های او جانسوز بود...سپس رهایش کردن و او در حالیکه از درون میسوخت مسیر جاده را افتان و خیزان ادامه داد.
🌹در یک لحظه دست نیک را روی شانه ام احساس کردم،نگاهی به او انداختم و گفتم :چه شده بود؟
نیک جواب داد:
افرادی که مال مردم را به ناحق تصاحب میکنند گرفتار این ماموران میشوند و اینها موظفند قطعه ی گداخته شده آهن را به آنها بخورانند.
🍃نیک سپس ادامه داد: البته اینها در گذرگاه حق الناس متوقف خواهند شد....
❄️پس از شنیدن حرفهای نیک مقداری دلم آرام گرفت و سپس با نیک از آنجا دور شدیم.
رفتیم تا به شخصی رسیدیم که دستانش را جلو گرفته و با احتیاط قدمهای کوتاه برمیداشت..
🌼نیک به او اشاره کرد و گفت : این شخص از وقتی از غار بیرون آمده کور شده. آنگاه به یک جاده انحرافی اشاره کرد و گفت:این جاده دنیا پرستان است که او به زودی وارد آن میشود.
⁉️پرسیدم چرا؟ گفت چون دنیا را به آخرت و دنیا پرستان را به مومنین ترجیح میداده است.. این افراد بزرگترین ضرر و زیان را برای خود خریده اند ...
✅دوباره به راه افتادیم. راه مستقیم را به خوبی طی کردیم. گاهی از کسی جلو میزدیم و گاهی دیگران از ما سبقت میگرفتند.. در مسیر خود آدمهای گوناگونی میدیدیم.
🔥آدمهایی که دو زبان داشتند که از دهانشان بیرون زده بود و اتش از آنها زبانه میکشید و میسوزاندشان که به گفته ی نیک اینها دورو و منافق صفت بودند.
🔥همچنین افرادی که اعمال منافی عفت و لذتهای نامشروع را مرتکب شده بودند را در حالی مشاهده کردیم که لگامی از آتش بر دهان آنها زده شده بود و میسوختند.
☄اما از همه زجرآورتر جاده انحرافی زنان بود. این مسیر به بیابانی ختم میشد که زنان بسیاری در آن عذاب میشدند.
🍂عده ای به موهایشان آویزان شده بودند که نتیجه نشان دادن موها به نامحرم بود.
🍂گروهی دیگر از زنان زیر فشار ماموران مشغول خوردن گوشت بدن خود بودند چون اینها در دنیا خود را برای نامحرمان زینت کرده بودند و باعث از هم پاشیدن زندگی های بسیاری شده بودند.
🍂برخی نیز سرشان به شکل خوک و بدنشان به شکل الاغ بود چرا که در دنیا به سخن چینی عادت داشتند.
💥آنچه شگفتی مرا در تمام این صحنه ها بر انگیخته بود این بود که نیک های آنان همگی صدها متر دورتر بودند و از هدایت و کمک به صاحب خود عاجز بودند...
🔵گذرگاه مرصاد
♦️براحتی مسافت زیادی را پیمودیم تا به یک گردنه رسیدیم. در پشت تپه سرو صداهای زیادی می آمد . وقتی به بالای تپه رسیدیم از آنچه دیدم بسیار متعجب شدم و ترس و اضطراب وجودم را فرا گرفت.
✅جاده و بیابانهای اطراف آن پر بود از ماموران الهی و اشخاصی که گیر افتاده بودند.
هرکس قصد عبور از جاده را داشت شدیدا کنترل میشد.
♻️آهسته به نیک گفتم : اینجا چه خبر است؟
نیک گفت: اینجا گذرگاه مرصاد است.
گفتم: گذرگاه مرصاد چیست؟
گفت: محل رسیدگی به حق الناس...اینجا اگر کوچکترین حقی از مردم بر گردنت باشد ازکشتن انسان گرفته تا سیلی و بدهکاری،همه ی اینها باعث گرفتاری تو می شود...
❎بار دیگر بیابان را زیر نظر گرفتم.گروهی در حالیکه زانوی غم بغل گرفته بودند روی زمین نشسته بودند و به واسطه ی سنگینی زنجیری که بر گردن آنها بود قدرت حرکت نداشتند.
عده ای هم پایشان زنجیر شده بود و قدرت حرکت نداشتند.
🌀عده ای نیز بلاتکلیف در بیابان میچرخیدند و حق عبور از جاده را نداشتند.
🔆هراز گاهی صدای ماموران بلند میشد: فلان کس آزاد شد، میتواند برود. آن شخص از شنیدن نامش بسیار خوشحال میشد و بعد از مدتها گرفتاری عبور میکرد.
🌷نیک صورتش را سمت من چرخاند و گفت برویم.
با ترس و دلهره گفتم نمیشود از راه دیگری برویم؟
نیک گفت : هیچ راه فراری نیست همه جا توسط ماموران به دقت کنترل میشود زیرا حق مردم قابل بخشش نیست و خداوند از حق مردم نمیگذرد...
✍ادامه دارد..
♡••࿐
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#رفیق_آسمانی | تشخیص درست هدف
🔹طرف هدف را درست تشخیص داده، به این فتنههای آخرالزمان رسیده و میگوید: «من الان جایم اینجا نیست. من الان باید حلب باشم.» میگوید: «من الان باید خانطومان باشم، باید در سامرا باشم تا آنجا باقی بماند. اصلاً من باید بروم تا در اینجا، حیثیت و آبرو و ناموس حفظ شود.»
🔸داعش رفته آنجا و دارد مردم را به رگبار میبندد، ناموس مردم را به کنیزی میبرد، سر میبُرد، وسط شهر میز گذاشته و دست قطع میکند، آدمها را به صلیب میکشد. شهدا میگویند: «اگر من نروم آنجا بجنگم، مملکتم همین طور میشود.» میدانید که هدف اصلی همۀ آنها ایران است.
ـ - - - - - - - - -
🇮🇷 شهید مدافع حرم مرتضی کریمی
🔅 ولادت: ۲۵ دی ۱۳۶۰
❣️شهادت: ۲۱ دی ۱۳۹۴
📍محل شهادت: منطقه خانطومان
🕌 آرامگاه: بهشت زهرا تهران
ـ - - - - - - - - -
🔺 یادواره شهدای مدافع حرم
📥 لینک دانلود سخنرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 روایت استاد #رائفی_پور از معجزه سالم بودن شهدای دفن شده در امامزاده علیبنمحمد باقر علیهالسلام در کاشان
🔰 هویت ایرانی- اسلامی ما، یک واقعیت پذیرفته شده در دنیاست
🔻 رهبر انقلاب: هویت ایرانی - اسلامی مردم ما و ملت ما، به برکت انقلاب اسلامی، به برکت حضور مردم در صحنه و دخالت و شراکت مردم در مسائل اساسی نظام، یک واقعیت جاافتاده است.
🔺 امروز دنیا ملت ایران را به مسلمانیِ همراه با آگاهی و بصیرت و پیشگامی و پیشرفت در میدانهای مختلف میشناسد؛ این چیز کمی نیست. بخصوص امروز که حرکتهای اسلامی در دنیای اسلام آغاز شده است، ملت ایران میتواند نقش ایفاء کند. ۱۳۹۰/۰۷/۲۵
🌷 بازخوانی روزانهی توصیهها و تدابیر رهبر انقلاب در موضوعات مختلف | #هویت_ملی
هویت اسلامی،ایرانی.MP3
12.25M
🎙سخنرانی #استاد_رائفی_پور
📝موضوع:
هویت اسلامی،ایرانی
📆تاریخ: ۲۰بهمن ۹۴ تهران
👌بسیار مفید و آموزنده
حاج اقای قرائتی:
بزرگواری تعریف میکرد👇
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقا شنیدم فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره🤲
لطفا حسینی واقعی باشیم🌹
🔴 تلاش ایران برای آمادهسازی افکار عمومی
👈 گزارش کوتاه
✍️ دکتر امیر عسگر
🔸 تلاش رسانههای غربی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی در زمانی که مذاکرات به تصمیمگیری نهایی نزدیک میشود، بیشتر و بیشتر میشود. نمونهای از آن را مشاهده میکنید:
🔹پس از روی کار آمدن ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران در سال گذشته، ایران پیوسته اهمیت بازگشت به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را در اولویت قرار داده است، با این حال، لفاظیهایش در این مورد طی هفته گذشته به طرق قابل توجهی تغییر کرده است. در حالی که مذاکرهکنندگان به تقاطع دیگری در مذاکرات هستهای نزدیک میشوند و در میان گزارشهایی مبنی بر "پیشنویس نهایی" منتشر شده توسط مقامات اروپایی، به نظر میرسد که رژیم کادرهای خود و عموم مردم را برای پذیرش مصالحه در صورت لزوم سیاسی یا اقتصادی، چه به صورت فوری و چه در سقوط، آماده میکند.
🔹آخرین نکات فعالیت برای ایجاد اجماع آشنا
مقامات ایرانی ظاهراً در حال پیروی از کتاب بازی هستند که در سال ١٩٨٨ ایجاد شد، زمانی که رژیم مجبور بود راهی برای خروج از یک جنگ طولانی و مخرب با عراق بیابد، علیرغم اینکه مکرراً اعلام کرده بود که تا پایان تلخ مبارزه خواهد کرد. در آن زمان نیز مانند اکنون، هدف ایجاد اجماع داخلی بر اساس این باور بود که حتی یک نظام استبدادی مانند جمهوری اسلامی نیاز به سرمایهگذاری درجاتی از زمان و منابع برای توجیه سیاستهای خود در داخل کشور دارد. اگرچه مذاکرات هستهای کنونی به اندازه آن لحظه مهم دراماتیک نیست، بسیاری از مکانیسمهای مشابه مشهود است.
🔸به عنوان مثال، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در ٢٤ مرداد در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که اگر ایالات متحده در خصوص اظهارات ایران در مورد پیشنویس توافقنامه ارائه شده توسط اتحادیه اروپا انعطاف کافی از خود نشان دهد، ظرف چند روز به توافق میرسد. وی همچنین به انتقادات داخلی نسبت به این پیشنویس پاسخ داد و توضیح داد که اگرچه نمایندگان مجلس به درستی به ایرادات احتمالی آن اشاره کردند، اما باید به خاطر داشته باشند که مذاکره مستلزم در نظر گرفتن ملاحظات و خواستههای طرف مقابل است. در اواخر همان روز، رئیسجمهور رئیسی جلسه ویژه شورای عالی امنیت ملی (SNSC) را برای بررسی پاسخ رسمی ایران به این پیشنویس، که چند ساعت پس از آن ارسال شد، برگزار کرد.
🔹اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس در تاریخ ٢٥ مرداد از سوی امیرعبداللهیان، علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی، علی باقری کنی رئیس مذاکرهکننده هستهای و محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی در جریان جلسه قرار گرفتند. به گزارش نورنیوز، شمخانی خطاب به نمایندگان گفت که نظام از خطوط قرمز هستهای خود عقبنشینی نخواهد کرد. کارزار جلب حمایت پارلمان روز بعد با حضور همان چهار مقام رژیم در جلسه غیرعلنی مجلس ادامه یافت. اگرچه جلسات توجیهی مشابه اوایل سال جاری و زمانی که توافق قریبالوقوع بود، برگزار شد، اما حضور هر چهار مقام در صحن مجلس غیرعادی بود. به موازات آن، مقامات ارشد از رسانهها برای ایجاد اجماع داخلی نیز استفاده میکنند و بنا بر گزارشها، باقری کنی به خبرنگاران برجسته در مورد مفاد قرارداد نوظهور توضیح میدهد.
🔸همه این تلاشها بازتاب فعالیتهایی است که در خاطرات مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی ثبت شده است، کسی که در سال ١٩٨٨ به فرماندهی جنگ کمک کرد و همزمان هر کاری که در توان داشت برای پایان دادن به آن انجام داد. طبق یادداشتهای روزانهاش، او به دنبال این بود که بقیه رهبری را متقاعد کنند که ایران در شرایط سختی قرار دارد و دیگر توان ادامه درگیری را ندارد و با رئیسجمهور وقت (و به زودی رهبر معظم انقلاب) علی خامنهای به شدت مشارکت میکرد. مجلس، نیروهای مسلح و شوراها و مجامع مختلف رژیم را مختصر میکند. آنها همین پیام را به مقامات میانی رژیم و عموم مردم منتقل کردند، به ائمه جمعه دستور دادند که روایت جدید را در خطبههای نماز جمعه تبلیغ کنند، کنفرانسهای مطبوعاتی برای توضیح منطق پشت این سیاست برگزار کردند، و تلاشهای رسانهای را برای به تصویر کشیدن یک پیروزی ایرانی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بدون شرح از دو نوع انگلیسی صحبتکردن😏
#گل_آغا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی پشیمانی سودی ندارد...‼️
#فرزندآوری
#جمعیت
🔆 #پندانه
✍ طاعت زِ خدا کن که همه داراییست
🔹پیری را جوانی گفت:
میخواهم قدری تو را کمک کنم.
🔸پیر گفت:
من دارم.
🔹جوان گفت:
پس مرا خانۀ خود میهمان کن!
🔸پیر، جوان را به خانۀ خود برد و قدری آب و قرص نانی در برابر او گذاشت.
🔹جوان گفت:
تو که گفتی داری؟
🔸پیر گفت:
این نان و آب در چشم من داشتن است و در چشم تو نداشتن. چگونه کسی بگوید: «ندارم!» در حالی که خدای او وعده داده است اگر فرمان او بَرد، همهچیزش برای اوست؟!
🌹هدیه برای اموات 🌹
آیت الله بهجت(ره):
خدا می داند یک صلواتی را که انسان بفرستد و برای میّتی هدیه کند چه معنویتی، چه صورتی، چه واقعیتی برای همین یک صلوات است. باید به کمی و زیادی متوجه نباشد، به کیفیت اینها متوجه باشد. اگر برای خدا کسی انفاق کرد، ولو یک پول باشد، و برای خدا انفاق نکرد، هزارها طلا و نقره باشد. اینها فانیات هستند و آنها باقیات هستند. [انسان] هر آن به آن ترقی و رشد می کند، محال است که یک کار خیری برای خدا بکند مغفولٌ عنه باشد؛ «لا یعزُبُ عنه مثقال ذرة» ملائکه خبردار نشوند، کسی ننویسد، ضبط نکند. باید ملتفت باشد! هر خیری و هر شری از هر کسی صادر شود، در آنجا آشکار است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آثار کار خیر برای اموات
🎙آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
#منبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کارا توی مسجد حرومه!!
#احکام_به_زبان_ساده
🤔کوتاه ولی تأمل برانگیز:
💥روزی دست پسر بچهای در گلدان کوچکی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. گلدان گرانقیمت بود، اما پدر تصمیم گرفته بود که آن را بشکند.
قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: «دستت را باز کن، انگشتهایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر میکنم دستت بیرون میآید.»
پسر گفت: «میدانم اما نمیتوانم این کار را بکنم.»پدر که از این جواب پسرش شگفتزده شده بود پرسید: «چرا نمیتوانی؟»
پسر گفت: «اگر این کار را بکنم سکهای که در مشتم است، بیرون میافتد.»
❗️شاید شما هم به کار این پسر بخندید، اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم میبینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کمارزش، چنان میچسبیم که از هدفی که برای آن خلق شده ایم و نسبت به زندگی ابدی که پس از رفتن از این دنیا با آن مواجه هستیم، غفلت میکنیم و بعد در جهان آخرت تا ابد حسرت خواهیم خورد.
🌼علامه مجلسی:
شب جمعه مشغول مطالعه بودم به این دعا رسیدم
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ
بعد یک هفته مجدد خواستم آنرا بخوانم که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم.
📚قصص العلماء/ص۸۰