eitaa logo
🌹استاد قرائتی🌹
5.5هزار دنبال‌کننده
515 عکس
346 ویدیو
2 فایل
به نام خدا 🌷 🌸 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـــَرَج 🌸 سخنان ناب و دلنشین حاج آقا قرائتی این کانال توسط هواداران استاد اداره میشود تبلیغ و تبادل 👇 https://eitaa.com/joinchat/3364880736C07c4483883
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸پدرم نهصد تومان به بانک تعاون روستایی بدهکار بود . تصمیم گرفتم من به شهر بروم و به هر قیمتی قرض پدر را ادا کنم، اما پدر و مادرم مخالفت کردند. خلاصه اینکه با احمد و تاجعلی برای کار به کرمان رفتم. اولین بار بود که شهر و ماشین را می دیدم. احساس غریبی می کردم. درِ هر مغازه و کافه و رستوران و کارگاهی را می زدم و می گفتم:« کارگر نمی خواهید؟» و همه یک نگاهی به قد کوچک و جثه نحیفم می کردند و جواب رد می دادند. به یک خانه در حال ساخت وارد شدم. استادکار به من نگاهی کرد و گفت:« اسمت چیه؟» گفتم:« قاسم» گفت:«چند سالته؟» گفتم:« سیزده سال» گفت:« مگه درس نمی خونی!؟» گفتم:« ول کردم.» گفت:« چرا؟!» گفتم:« پدرم قرض دارد.» وقتی این را گفتم اشک در چشمانم جمع شد. منظره دستبند زدن به دست پدرم جلوی چشمم آمد و اشک بر گونه هایم روان شد و دلم برای مادرم هم تنگ شده بود. گفتم:« آقا، تو رو خدا به من کار بدید.» اوستا که دلش به رحم آمده بود، گفت:« می تونی آجر بیاری؟» گفتم:« بله.» گفت:« روزی دو تومان بهت میدم، به شرطی که کار کنی.» خوشحال شدم که کار پیدا کرده ام. به مدت شش روز بعد از طلوع آفتاب تا نزدیک غروب در ساختمان نیمه ساز خیابان خواجو مشغول کار بودم. جثه نحیف و سن کم من طاقت چنین کاری را نداشت. از دستهای کوچکم خون می آمد. اوستا بیست تومان اضافه مزد بهم داد و گفت:« این هم مزد این هفته ات.» حالا حدود سی تومان پول داشتم. با دو ریال بیسکویت خریدم و پنج ریال دادم و چهار عدد موز خریدم. خیلی کیف کردم، همه خستگی از تنم بیرون رفت. اولین بار بود که موز می خوردم. شب در خانه عبدالله تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمی توانم این کار را ادامه بدهم، باید دنبال کار دیگری باشم. پولهایم را شمردم.، تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادر و خواهر و برادرانم افتادم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم و با حالت گریه به خواب رفتم. صبح با صدای اذان از خواب بیدار شدم. از دوران کودکی نماز می خواندم. نمازم را که خواندم به یاد امامزاده سیدِ خوشنام، پیر خوشنام در روستا افتادم. ازش طلب کردم و نذر کردم اگر کار خوبی پیدا کردم یک کله قند داخل امامزاده بگذارم. صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر درِ بازی که می رسیدیم سرک می کشیدیم و می گفتیم: «آقا، کارگر نمی خوای؟» همه یک نگاهی به جثه ضعیف ما می کردند و می گفتند:« نه.» تا اینکه یک کبابی گفت که یک نفرتان را می خواهم با روزی چهار تومان. تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود. هر دو مثل طفلان مسلم به هم نگاه می کردیم، گریه ام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید و من هم راه افتادم، تا آخر خیابان به پشت سرم نگاه می کردم. حالا سه روز بود که از صبح تا شب به هر درِ بازی سر می زدم. رسیدیم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. به آخر خیابان رسیدیم و از پله های ساختمانی بالا رفتم. مردی پشت میز نشسته بود و پول می شمرد. محو تماشای پولها شده بودم و شامه ام مست از بوی غذا. آن مرد با قدری تندی گفت:« چکار داری؟!» با صدای زار گفتم:« آقا، کارگر نمی خوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریه ام گرفت. چهره مرد عوض شد و گفت:« بیا بالا.» بعد یکی را صدا زد و گفت:« یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آوردند. اولین بار بود که آن خورشت را می دیدم. بعداً فهمیدم به آن چلوخورشت سبزی می گویند. به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» آن شخص که بعداً فهمیدم نامش حاج محمد است، با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد. پس از پنج ماه کار کردن شبی آهسته پولهایم را شمردم. سرجمع هزار و دویست و پنجاه تومان شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، هزار تومان برای پدرم پول فرستادم تا قرضش را ادا کند. ♦️برگرفته از کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» خاطرات خود نوشت شهید حاج قاسم سلیمانی شادی روح شهیدان صلوات 💟 @gharaati1 👈
⭕️ شب جمعه است... و تمام اموات چشم انتظارن ياد کنیم تمام اسیران خاک را با این دعا: 🔷🔹اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ 🔹 و المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ 🔹الاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ، 🔹تابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ 🔸انَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ 🔸انَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ 🔸و اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ 🔶🔸بحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 💟 @gharaati1 👈
✨﷽✨ 📝استاد محسن : 💫 «در عظمت مقام حضرت فاطمه (س) همین بس که عطیه خدا به پیامبر(ص) است...» 💫 💖 ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر مبارک باد💖 💟 @gharaati1👈
🌸 از اعمال شب جمعه 🌷 از امام صادق (عليه السّلام) روايت شده : ☀️ صلوات بر محمّد و آل محمّد در شب جمعه با هزار ڪار نيك برابر است و هزار را پاڪ می ‏ڪند😍 و مقام انسان را هزار درجه بالا می ‏برد و مستحب‏ است ڪه پس از نماز عصر پنجشنبه تا آخر روز جمعه بر محمّد و آل محمّد بسيار صلوات فرستند.🙏 ⭐️ و با سند صحيح از حضرت صادق (عليه السّلام)‏ روايت شده👇 🌿 هنگام روز پنجشنبه فرشتگان از آسمان با قلمهاے طلا و صحيفه ‏هاے نقره فرود می ‏آيند و در عصر پنجشنبه و شب‏ و روز جمعه تا هنگام غروب خورشيد جز بر محمّد و خاندان آن حضرت چيزے ننويسند.😊☝🏻 📚مفاتیح‌الجنان 🌷 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌷 💟 @gharaati1 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌅نيت خوب در راه (عجل‌ الله‌ تعالی‌ فرجه‌ الشریف) 👌خاطره بسیار شنیدنی از حجت السلام قرائتی برای دوستان خود فوروارد کنید 🌹 ✅ @gharaati1 👈
دهه فجر مبارک باد 🌹
🏴 « إنا لله و إنا إلیه راجعون» ✨إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ✨ ◼️ روح بلند مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی به ملکوت اعلی پیوست. ⚫رحلت ایشان را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ( عج )، مقام معظم رهبری ، علمای اعلام و حوزه های علمیه ، بیت شریف ایشان و عموم شیعیان جهان تسلیت میگوئیم.
✍ امروز وزنه را بلند میکنی و همه برای تو کف میزنند، به یاد روزی هم باش که حتی نمیتوانی قاشق را بلند کنی! به نعمت ها به مقام، عناوین، مدرک و هیچ چیزی مغرور نشویم. 👤 محسن قرائتی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💟 @gharaati1 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 بسیار زیبا و شنیدنی 👌 ✅ بهترین حکومت را در بین حکومت ها داریم 🔈 برای دوستان خود فوروارد کنید 🌹 💟 @gharaati1 👈
✅ اعمال ماه مبارک شعبان👆 🌺سلام بر شعبان و اعیادش، 🌸سلام بر حسین و عباسش، 🌺سلام بر سجاد و سجودش، 🌸سلام بر نیمه شعبان و ظهور مولودش 🌙حلول ماه شعبان، ماه رسول خدا مبارک باد.💐 💟 @gharaati1 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「‌‌‌‌عَلے‌اَڪبَرَاَھـلِ‌بیـتِ‌مُحَـمَدخوش‌آمَـدۍ💚」 •خلقاًپیمبرۍ، بہ نظر والۍ الوَلۍ •اۍ‌مصطفاۍ‌‌،ریختہ در غالبِ علۍ ⎞چه‌نِجآبَتی،چه‌اِصالَتی…♥️⎝ .⌝°•میلآد‌ِفرخندھ‌‌حضرت‌عَلے‌اَڪبَرَ‌مبـٰارڪبـٰاد🎊🎈.⌝°• ♡••♡••♡••♡••♡ 💟 @gharaati1 👈