حجت الاسلام محرابیان
✨﷽✨ 🔰 #تاریخنامه؛ 📆 سالروز بیعت امت با امام حسن 🏳 و آغاز حکومت ۶ ماهه حضرت #امام_حسن_مجتبی_علیه_
✨﷽✨
📜 #حکایت_نامه
از #امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام؛
✍ #گذشت:
امام بسيار باگذشت و بزرگوار بود
و از ستم ديگران چشم پوشی ميکرد.
بارها پيش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشايست ديگران، سبب تغيير رويه فرد خطاکار ميشد.
در همسايگی ايشان،
خانواده ای #يهودی زندگی میکردند.
ديوار خانه يهودی، شکاف برداشته و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود.😨
مرد يهودی از اين ماجرا باخبر شد.
روزی زن يهودی برای درخواست نيازی به خانه آن حضرت رفت و ديد که شکاف ديوار سبب شده است که ديوار خانه امام نجس شود.
بی درنگ، نزد شوهرش رفت
و او را آگاه ساخت.
مرد يهودی نزد حضرت آمد و از سهل انگاری خود معذرت خواست و از اينکه امام، در اين مدت سکوت کرده و چيزی نگفته بود، شرمنده شد.😶
امام برای اينکه او
بيش تر شرمنده نشود فرمود:
❤️- از جدم رسول خدا (صلی الله) شنيدم که گفت:
به #همسايه مهربانی کنيد.
يهودي با ديدن گذشت و برخورد پسنديده ايشان به خانه اش برگشت و دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ايشان خواست تا آنان را به دين #اسلام در آورد.😊
📚 #تحفة_الواعظین/ج۲/ص۱۰۶
🔻
https://t.me/mehrabeyan
sapp.ir/mehrabeyan
eitaa.com/mehrabeyan
instagram.com/ostad_mehrabeyan
حجت الاسلام محرابیان
فطرسپرششکستشفادادیوپرید! منهدلشڪستهچهخاڪیبهسرڪنم؟ #ولادتاباعبداللهعلیهالسلام🎉 #بر
#حکایت_نامه #فطرس_ملک
هنگامی که امام حسین(علیه السلام) به دنیا آمد، خداوند جبرئیل را مأمور کرد تا با هزار فرشته برای تبریک به رسول خدا(صلی الله علیه) به زمین فرود آیند. جبرئیل طبق مأموریت الهی بر زمین هبوط کرد و به جزیرهای رسید که فرشتهای به نام «فطرس» در آن به سر میبرد. او از حاملان عرش بود که بر اثر کندی در انجام دادن فرمان الهى، پر و بالش شکسته و در آنجا سقوط کرده بود و هفتصد سال به عبادت خداوند مشغول بود.
وقتی آن فرشته، جبرئیل را دید، پرسید: «به کجا میروى؟» جبرئیل پاسخ داد: «خداوند به حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) نعمتی داده است و من برای عرض تبریک نزد او میروم.» فطرس گفت: «مرا نیز با خود ببر، شاید محمد(صلی الله علیه) در حق من دعا کند».
جبرئیل آن فرشته را همراه خود برد: پیام تبریک خداوند را به مناسبت مولود جدید، به پیامبر رساند و داستان فطرس را برای آن حضرت نقل کرد. پیامبر به او فرمود: «بدن خود را به این مولود بمال و به جای خود باز گرد.» فطرس این کار را کرد و به برکت امام حسین(علیه السلام) دوباره پر و بال گرفت. هنگام بازگشت، به رسول خدا(صلی الله علیه) گفت:
«بدان که امت تو در آینده این مولود را میکشند. من به پاداش حقی که این فرزند بر من پیدا کرد، هر زائری که او را زیارت کند، زیارتش را به وی میرسانم و هر کس که بر او سلامی کند، سلامش را به او ابلاغ خواهم کرد و هر کس بر او درود فرستد، آن درود را به او میرسانم.» سپس به آسمان صعود کرد و فریاد میزد:
|مَنْ مِثْلیٖ| ؟!.
📚 بحارالانوار|ج۴۳|ص۲۴۴
🔻
eitaa.com/ostad_mehrabian
instagram.com/ostad_mehrabian
sapp.ir/mehrabeyan
https://t.me/mehrabeyan
✨﷽✨
#حکایت_نامه
📌 سفارشات و هدایای امام زمان(علیهالسلام) به آیت الله نجفی مرعشی
آیت اللّه نجفی مرعشی می گوید «در اقامتم در سامرّاء شبهایی را در سرداب مقدّس بیتوته کردم؛ آن هم شبهای زمستانی. در یکی از شبها آخر شب، صدای پایی شنیدم با این که درب سرداب بسته بود و قفل بود ترسیدم، زیرا عدّه ای از دشمنان اهلبیت(علیهم السلام) به دنبال کشتن من بودند. شمعی که همراه داشتم نیز خاموش شده بود. ناگاه صدای دلربایی شنیدم که سلام داد به این نحو «سلامٌ علیکم یاسیّد» و نام مرا برد.جواب داده گفتم «شما کیستید؟» فرمود «یکی از بنی اعمام تو.» گفتم «درب بسته بود از کجا آمدی؟»فرمود «خداوند بر هر چیزی قدرت دارد.»پرسیدم «اهل کجایید؟» فرمود «حجاز.» سپس سیّد حجازی فرمود «به چه جهت آمده ای اینجا در این وقت شب؟» گفتم «به جهت حاجتهایی.» فرمود «برآورده شد.»
سپس سفارش فرمود بر نماز جماعت و مطالعه در فقه و حدیث و تفسیر. و تأکید فرمود در صله رحم و رعایت حقوق استاد و معلّمین، و نیز سفارش فرمود به مطالعه و حفظ نهج البلاغه و حفظ دعاهای صحیفه سجّادیّه. از ایشان خواستم درباره من دعا فرماید. پس دست بلند کرده به این نحو دعایم کرد «خدایا به حقّ پیغمبر و آل او، موفّق کن این سیّد را برای خدمت شرع و بچشان بر او شیرینی مناجاتت را و قرار بده دوستی او را در دلهای مردم و حفظ کن او را از شرّ و کید شیاطین، مخصوصاً حسد.» در بین گفتارش فرمود «با من تربت سیّد الشّهداء(علیه السلام) است، تربت اصل که با چیزی مخلوط نشده.» پس چند مثقالی کرامت فرمود و همیشه مقداری از آن نزد من بود. چنانکه انگشتری عقیق نیز عطا فرمود که همیشه با من هست و آثار بزرگی را از اینها مشاهده کردم. بعد از این، آن سیّد حجازی از نظرم غایب شد.
📚کتاب قبسات - منتخبات ابن العلم
منتقم حقیقی
🔻
eitaa.com/ostad_mehrabian
instagram.com/ostad_mehrabian
sapp.ir/mehrabeyan
https://t.me/mehrabeyan