#مثبت_شما
احیاء شب عرفه ۱۴۰۳
با نوای: حاج حسین خلجی
و سید حیدر موسوی و محمود معماری
و تلاوت : محسن امامی
@ostad_shojae
#آرشیو_پخش_زنده 📡
پوستر بالا سرفصل سخنرانی استاد شجاعی در جلسه احیا شنبه ۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۳ میباشد.👆
✘ فایل صوتی این جلسه را نیز میتوانید در آدرس زیر در «آرشیو پخش زنده» وب سایت مدیا منتظر مشاهده نمایید:
※ لینک مراسم احیا شب عرفه :
media.montazer.ir/احیا-شب-عرفه-1403/
🎞 منتظر: رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
@ostad_shojae | montazer.ir
نقشۀ_راه_احیای_شب_عرفه،_یکشنبه_26_خرداد_1403.pdf
217.6K
#نقشه_راه
※ فایل pdf نقشه راه سخنرانی #استاد_شجاعی در جلسه احیا شب عرفه
※ تاریخ ۲۶ خرداد ماه ۱۴۰۳
※ دسترسی به فایل صوتی :
media.montazer.ir/احیا-شب-عرفه-1403/
@ostad_shojae | montazer.ir
#نکته_مهم
تاکید استاد شجاعی در سخنرانی امشب،
قرائت دعاهای ۱۴۷ و ۱۴۸ صحیفه سجادیه جامعه در روز عرفه (بازه زمانی اذان صبح تا اذان مغرب) بوده است.
متن این دو دعا را
• یا از صفحه ۳۵۰ به بعد صحیفه جامعه
• یا از طریق دو لینک زیر میتوانید دریافت کنید:
👈 دعای ۱۴۷ در بلاگ
👈 دعای ۱۴۸ در بلاگ
@ostad_shojae
#گپ_روز
#موضوع_روز : «جادهی عشق سنگلاخ است!
و سنگلاخ را کسی با شادی طی میکند که عاشق است!»
✍️ جشن عقد سادهای بود در یک سالن پذیرایی ساده اما شیک!
بعد از خواندن خطبه عقد و بریدن کیک، یکی با صدای بلند از مهمانان خواست که سکوت را رعایت کنند.
همه ساکت شدند. او ادامه داد امروز علاوه بر عقدکنان این زوج، سالگرد ازدواج یک زوج دیگر از فامیلهای عروس خانم است!
• عروس داماد از جایشان بلند شدند و رفتند به سراغ یک زوج دیگر!
و درست پشت صندلی آن دو ایستادند.
زاویه دید من، زاویه دید کاملی نبود. نصفه و نیمه اِشراف داشتم به آن نقطه.
اما تفاوت صندلی آن خانم و آقا توجه مرا به خود جلب کرد.
کمی جابجا شدم و زاویه دیدم بهتر شد... بله درست حدس زده بودم! خانم روی صندلی چرخدار نشسته بود.
مرد از روی صندلی بلند شد و کنار عروس و داماد ایستاد!
حالا دیگر هر سه تای آنها پشت یک صندلی چرخدار ایستاده بودند.
• مردی که پشت میکروفون بود گفت :
امروز سالگرد ازدواج مرتضی و ساراست.
و ما میخواهیم این سالگرد را هم جشن بگیریم.
وقتی آنها نامزد بودند سارا در اثر یک تصادف با ماشین خودش، از ناحیه کمر آسیب دید و برای همیشه روی صندلی چرخدار نشست و سادهترین کارهایش را نیز باید به کمک بقیه انجام میداد.
مرتضی میتوانست ادامه ندهد!
میتوانست ماجرا را تمام کرده و به زندگی نکشاند. اما ... آنها عروسی کردند باهم.
رفتند توی یک خانه ... و مرتضی هم مرد خانه بود و هم کارهای سارا را تا جایی که او نمیتوانست انجام میداد.
زندگی شیرین و آرامشان را همه عاشقند.
امروز هم وسط این جشن، سالگرد این زندگیِ مبارک را هیچ کس فراموش نکرد. چون این زندگی، نمونهی یک عشق صادق است.
• او میگفت و من کمکم انگار ناشنوا میشدم.
نابینا میشدم.
آدم برای یک عشق از جنس زمین، چقدر میتواند همهی نیازهای دنیایش را سَر ببرد، و در عین حال شاد باشد و لذّت ببرد؟
من چرا پس ... برای اثبات عشقم، دو قدم میروم و میخورم زمین؟
خستگی که میآید!
موانع مختلف که سر راهم سبز میشوند!
تهمتها و قضاوتها و کارشکنیها و .... که عامل امتحان میشوند!
چرا قادرند نشاط مرا بگیرند؟
• مگر جز این است که من انتخاب کردهام به سمت عشق حرکت کنم؟
و جادهی عشق سنگلاخ است!
سنگلاخ را کسی با شادی میگذراند که عاشق است!
@ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ قرعه کشی کردن کی بره روی سیم خاردار بخوابه که بقیه بتونن رد شن!
اسم یه جوانِ زیبا و رعنا دراومد!
همه گفتن این حیفه یه بار دیگه قرعه کشی کنیم، جز یه پیرمرد که میگفت : ول کنین بابا...
دوباره قرعه کشی کردن و اینبار .......
#کلیپ | #استاد_شجاعی
@ostad_shojae | montazer.ir