eitaa logo
استاد محمد شجاعی
308.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
862 فایل
گروه رسانه منتظر رسانه رسمی استاد محمد شجاعی استاد و پژوهشگر بین‌المللی «انسان شناسی الهی» 👤 پشتیبان @poshtiban_pasokhgoo 📞 روابط عمومی ۰۲۱۵۵۹۶۱۴۱۲ ۰۲۱۵۵۹۰۸۰۳۸ 🌐 سایت montazer.ir 📢 جهان خبر @jahan_khabar 📥 آرشیو مباحث @archive_ostad_shojae
مشاهده در ایتا
دانلود
※ بسته محتوایی ویژه « ماه رمضان » • صفحه ویژه مناسبتی ماه رمضان در وب سایت مدیا منتظر، آماده است برای استفاده تمام عزیزانی که یا برای بهره گیری معنوی و یا برای تأمین محتوای صفحات اجتماعی خود بدنبال محتوای مناسب این مناسبت می‌باشند. کلیک کنید: media.montazer.ir/tag/ماه-رمضان/ • آدرس این صفحه در سایت منتظر / مدیا منتظر / مناسبت ها / مناسبتهای مذهبی/ ماه رمضان باشد. @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| • شب قدر؛ فقط شب مناجات نیست. شب نوشتن برنامه‌هاست! شبی که باید برای یکسال آینده، برنامه نوشت؛ برنامه‌ای آمـاده‌ی امضا! • پس ابتدایی‌ترین کار تهیه یک لیسـت از برنامه‌های زندگی‌مان است، اما کدام برنامه؟ اول باید نوشتن عالی‌ترین برنامه‌ها را یاد بگیریم تا بتوانیم بنویسیمش! و دومین کار اینکه تمام چیزهایی که نمی‌گذارند، با تقدیرات عالی از شبهای قدر خارج شویم را بشناسیم و دور بریزیم. • بسیار زیرکند آنان که؛ ظرفیت نَفْس شان را آنقدر بالا می‌برند؛ که در شب‌های قدر، به اندازه میلیون‌ها انسان، در تقدیرات‌شان،خیرات ثبت می‌شود! آنها چگونه انتخاب می‌کنند؟ و چگونه موانع اجابتش را از میان برمی‌دارند؟ √ با کتاب یا کارگاهِ نقش انسان در تقدیرات شب قدر، برای ادراک یک لیله‌القدر با بالاترین دریافت‌ها، به حول و قوه‌ی خدا، آماده خواهید شد، به این شرط که از همین حالا شروع کنید.! ※ لینک خرید کتاب : mohipub.ir/product/نقش-انسان-در-تقدیرات-شب-قدر/ ※ لینک دریافت رایگان کارگاه : media.montazer.ir/?p=23136 @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✘ گوش خر بفروش و دیگر گوش خَـر! • کسی که هنوز بخش انسانی‌ و جاودانه‌اش را نشناخته، اساساً زنده کردن این بخش و حیات بخشیدن به آن نیز برایش ممکن نیست. • از آنجا که فعالیت‌های عبادی چنین کسی، با بخش انسانی او صورت نمی‌گیرد و بیشتر بدنِ او درگیر عبادت است، روی قلب او، و قدرت و رشد و نورانیتش تأثیر نمی‌گذارد. @ostad_shojae | montazer.ir
استوری یاد خدا 42.jpg
688K
فایل مناسب استوری / پوستر جهت چاپ ۴۲ @ostad_shojae
یاد خدا ۴۲.mp3
14.01M
مجموعه ۴۲ | ※ مداومت در ذکر همیشه هم به نتیجه نمی‌رسد و قلب انسان را زنده و نورانی نمی‌کند! مشکل کجاست که ذکر (یاد) در این مواقع نتیجه نمی‌دهد؟ @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: بزرگترین تهدید جهان شیعه که باورش نکرده‌ایم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ترس از فرزندآوری نشانه‌ی ضعف توحید و خیانت بزرگ والدین در حق خانواده و جامعه‌ی شیعی است!@ostad_shojae I montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلبخواهی نیست.mp3
6.19M
| فرزندآوری یک مسئله شخصی نیست که هرطور دوست داشتیم تصمیم بگیریم! یک مسئله استراتژیک و نبض حیات جهان شیعه است! @ostad_shojae I montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
※  بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجموعه • جریان آب، جریان حیات است. گوش جان بسپار به صدایی که جلوه‌ای‌ست از خدای زندگی‌بخش... «وَ جَعَلنا مِن الماءِ كُلَّ شَیءٍ حَیّ» @ostad_shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
※ دعای روزهای آخر ماه اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ، فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ. • خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته، ما را نیامرزیده‌ای، در روزهای باقی‌مانده این ماه، بیامرزمان. @Ostad_Shojae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✘ حق که بزرگ می‌شود: باطل را می‌بلعد! • کمرنگ شدن ذکر (یاد) در انسان، باعث می‌شود وزنِ حق درون او کم شده و باطل فرصت جولان پیدا کند. • اینکه گاهی می‌بینیم رفتاری از ما سر می‌زند که خودمان هم انتظارش را نداشتیم، برای سبک‌وزنیِ حق در درونِ ماست! • ذکر (یاد) که زیاد شود حقِ درون ما هم سنگین شده و باطل‌های وجودمان را می‌بلعد. @ostad_shojae | montazer.ir
استوری یاد خدا 43.jpg
697.3K
فایل مناسب استوری / پوستر جهت چاپ ۴۳ @ostad_shojae
یاد خدا ۴۳.mp3
10.81M
مجموعه ۴۳ | ※ من تا تصمیم می‌گیرم گناهی رو بذارم کنار، یا اخلاق زشتی رو ترک کنم، اتفاقاً بدتر میشه و میفتم توی چنگ همون گناه و بیشتر فرو میرم! این اتفاق واقعیه یا توهم منه؟ راه حل چیه؟ @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: «هنر عاشق کردن و عاشق نگه‌داشتنِ دیگران» ✍ آقاجان کارگر بود که در زمین‌هایِ کشاورزیِ این و آن کارگری می‌کرد! • آنقدر عاشقش بودم، که حتیٰ خاطرات پنج شش سالگی‌ام را با او خوب به خاطر دارم. • می‌ماندم خانه‌ی آنها و سعی می‌کردم در نزدیک‌ترین فاصله به ایوان بخوابم. همانجایی که سحرها بیدار می‌شد و وضو می‌گرفت و میرفت می‌نشست آنجا سر سجاده و ساعتها نجوا و ناله داشت... • و من در همان سن چهار پنج سالگی از زیر رواَندازم، تمام این چند ساعت را با او بیدار بودم و تماشایش می‌کردم اما جُم نمی‌خوردم. • آسمان بین‌الطلوعین که به روشنی می‌رفت دیگر سماورش به جوش رسیده بود، چای دم می‌کرد و سفره صبحانه را پهن... و همینطور که زیر لب آواز می‌خواند سوار دوچرخه‌اش میشد تا برود نان تازه بخرد. • نان را که می‌آورد از پرچین کنار حیاط رد می‌شد و می‌رفت خانه‌ی ننه‌جان! ننه جان، مادرزنِ آقاجان بود! که اصلاً آقاجان را دوست نداشت. اصلاً که می‌گویم یعنی خیـــلی.... او معتقد بود آقاجان مرد فقیری است که دختر زیبارویش را عاشق خودش کرده و دلش را دزدیده و گولش زده بود. وگرنه هیچ‌کس به این مرد یک‌لاقبا زن نمی‌داد و او مجبور شد این کار را بکند. • آقاجان تا آخر عمرش با نداری دست و پنجه نرم کرد! من این را از بیسکوییت‌های کوچولویی که برایم می‌خرید می‌فهمیدم، اما بالاخره دست خالی نمی‌آمد خانه. تا وقتی زنده بود هرگز بچه‌هایش احساس فقر نکردند چه برسد به من... نوه‌ها عزیزترند آخر! • بنظر من اما، بزرگترین جنگ پیروزمندانه‌ی زندگی آقاجان، که از او مرد عارفی ساخت که مناجات نیمه‌شبهایش مرا در خردسالی عاشق خودش کرده بود، «جنگ ندید گرفتنِ تحقیرها و تهمت‌های ننه جان» بود. √ آقاجان، صاحبِ اسم مبدّل شده بود. دیگر آنقدر بزرگ شده بود که: نه اینکه نخواهد نشنود، نه، انگار اصلاً نمی‌شنید ننه جان نفرینش می‌کند، از او کینه دارد و پشت سرش حرف می‌زند! باز فردا صبح، از کنار پرچین رد میشد و نان تازه می‌گذاشت سر ایوان ننه جان. آقاجان شصت ساله بود که رفت. همه‌ی قبرستان پُرِ آدم بود! اندازه‌ی سه تا شهر ....مردم آمده بودند. و ننه جان، حیرت زده از این جمعیت! آن روز ننه جان گفت: من بازنده‌ی این بازی بودم ... این جمعیت گواهی می‌دهد که او فقط دل دختر مرا نبرده بود. آنقدر اهل عشق بود که ریز و درشتِ اهالی روستاهای کناری هم اینجایند... • امروز او ثروتش را به رخ من نکشید! او سالهاست با محبتِ همراه با سکوتش ثروتش را به من نشان داده بود، ولی من نمیخواستم باور کنم. من حرف ننه جان را فهمیدم: اما چند سال بعد وقتی بزرگتر شده بودم، روزی که ننه جان را به خاک می‌سپردند، تازه فهمیدم منظورش از ثروت چه بود! به جمعیتی که فقط جمع خانواده و دوستان بود خیره شده بودم، و نیکنامی آقاجان و عشقش را مرور می‌کردم که هنوز هم در میان اهالی شهر جریان داشت. آقاجان یک ولی‌الله بود در لباس کارگری فقیر! @ostad_shojae