°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۱۰
« پـل مـرگ»
روز عاشورا چون جنگ شدت گرفت و کار بر حسین(ع) بسیار سخت شد، بعضی از اصحاب آن حضرت دیدند
که سیدالشهداء و تعدادی از خواص یارانش، هر چه فشار بیشتر، و مرحله شهادت نزدیکتر می شود رنگ صورتشان درخشان تر گشته و سکون و آرامش بیشتر می یابند.
آنها به یکدیگر می گفتند: به حسین نگاه کنید که ابداً از مرگ و شهادت باکی ندارد.
امام حسین(ع) متوجه گفتارشان شده، فرمود: ای بزرگ زادگان قدری آرام بگیرید! صبر و شکیبایی پیشه کنید! چون مرگ پلی است که شما را از گرفتاری ها و سختی ها عبور داده و به بهشت های پهناور و نعمت های جاودانی می رساند.
پدرم از پیامبر(ص) برایم نقل کرد، که می فرمود:
«دنیا برای مؤمنان همانند زندان و برای کافران همانند بهشت است.
و مرگ پلی است که مؤمنان را
به بهشت ، و کافران را به جهنم
می رساند.»
«بحارالانوار، ج 6»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
مجموعه سبک زندگی انسانی
@ostad_shojae_yazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بترس از ظلم به کسی که یاوری جز خدا ندارد🌱
#حال_خوب
#امام_حسین
مجموعه سبک زندگی انسانی
@Ostad_Shojae_Yazd
سلوک در مکتب روضه_3 - @ostad_shojae.mp3
12.35M
#سلوک_در_مکتب_روضه ۳
افزایش آمار توبه ها و کاهش آمار بزهکاریها در ماه محرم، نشان از اثرپذیری مستقیم #قلب، در این مجالس دارد!
بطوریکه برخلاف سایر مکاتب معرفتی که در آنها فقط عقل اقناع میشود؛
در مکتب روضه، عقل و قلب، باهم اقناع شده، و شخص بسرعت مسیر #دانایی تا #دارایی را طی میکند ...
#استاد_شجاعی 🎤
مجموعه سبک زندگی انسانی
▪️ @ostad_shojae_yazd ▪️
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
اگر مقصران واقعهی کربلا، به خانهی شما
پناه بیاورند، برخورد شما چیست؟
فکر میکنید امام سجاد، با آنان چه کردند؟!
🏴 ویژهی شهادت #امام_سجاد علیهالسلام
#سبک_زندگی_انسانی
#تمارین_صبر
#قهر_و_کینه
⚫️http://eitaa.com/ostad_shojae_yazd
⚫️http://rubika.ir/ostad_shojae_yazd
⚫️https://t.me/ostad_shojae_yazd
مجموعه سبک زندگی انسانی
°❁°✿°🚩﷽🚩°✿°❁°
✍ حکایت ۱۱
«رحلت جانسوز زینب کبری(س)»
ماجرای کربلا پایان پذیرفته، ولی غمهای زینب فراموش شدنی نیست. هر لحظهٔ او کربلا و عاشورا و اسارت و درد و رنج است.
در مدینه، قحطی سختی رخ داده بود. عبدالله بن جعفر که بحر جود و کرم است و عادت بر بذل و عطا دارد، به دلیل اینکه دستش از سرمایه دنیا تهی گشته راهی شام می گردد و به کار زراعت مشغول می شود.
ولی زینب، هر روزِ او گریه و داغ دل است. مدتی می گذرد که زینب بیمار می گردد و هر لحظه مریضی او شدت پیدا می کند، تا اینکه،یک روز نیمه ظهر به همسر خویش عبدالله می گوید: بستر مرا در حیاط به زیر آفتاب قرار بده.
عبدالله می فرماید: او را در حیاط جای دادم که متوجه شدم چیزی را روی سینه خویش نهاده و مدام زیر لب حرفی می زند. به او نزدیک شدم دیدم پیراهنی را که یادگار کربلاست؛ یعنی پیراهن حسین را، که خونین و پاره پاره است، بر روی سینه نهاده و مدام می گوید: حسین، حسین، حسین!...
لحظاتی بعد او وارد بر حریم اهل بیت النبوة گشت و کارنامه عمرش به خیر و سعادت ختم گردید.
«عقیله بنی هاشم ص 57 و58»
°❁°✿°🚩🏴🚩°✿°❁°
#پندانه_حسینی
مجموعه سبک زندگی انسانی
@ostad_shojae_yazd