#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - آیت الکرسی
لطایف تفسیری قرآن (تفسیر آیه الکرسی)
حجت الاسلام و المسلمین استاد منصور براعتی
نوبت چاپ: اول 1397
تیراژ: 500 نسخه
انتشارات: سلوی تبریز
تعداد صفحات: 107
شابک: 9786007144145
کتابشناسی ملی: 4850783
استاد براعتی، محور بحث این کتاب را در 107 صفحه پیرامون آیه الکرسی اختصاص داده است. متن آیتالکرسی که آیه ۲۵۵ سوره بقره است و همچنین آیات ۲۵۶ و ۲۵۷ سوره بقره به قرار زیر است:
«اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (۲۵۵) لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (۲۵۶) اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (۲۵۷)»
«خدای یکتاست، که جز او خدایی نیست، او زنده و جاودانه است، هرگز او را خواب فرا نمیگیرد تا چه رسد که به خواب رود، اوست مالک آنچه در آسمانها و زمین است، کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ علم او محیط است به آنچه پیش نظر خلق آمده و آنچه سپس خواهد آمد، و خلق به هیچ مرتبه از علم او احاطه نتوانند کرد مگر به آنچه او خواهد. قلمرو علمش از آسمانها و زمین فراتر، و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی زحمت است، و او والامرتبه و با عظمت است. (۲۵۵) کار دین از روی اجبار نیست (یا هیچ اجباری در دین نیست)، تحقیقا راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر کس از راه کفر و سرکشی دیو راهزن، برگردد، و به راه ایمان به خدا روی بیاورد، بدون شک، به طنابی محکم و استوار چنگ زدهاست که هرگز نخواهد گسست؛ و خداوند (به هر چه خلق در دل گویند) شنوا و داناست. (۲۵۶) خدا یاری دهنده اهل ایمان است، که آنان را از تاریکیهای جهل و نادانی به سوی روشنایی میبرد و آنان که راه کفر را انتخاب کردهاند یارانشان، شیاطین و دیوهایند که آنان را از روشنایی به سوی تاریکیها به در میبرند، این گروه اهل آتشند که در آن همیشه خواهند بود. (۲۵۷)»
استاد براعتی در این کتاب برآن است که اگر در قرآن درباره ي آيه يا سوره اي توصيه ميشود، يقيناً به مضامين عميق و جايگاه وجودي آن مربوط مي شود. درست هست كه همه آيات قرآن نور هستند ولي اين نورها نسبت به همديگر فرق دارند چنانكه خداوند در قرآن در مورد پيامبران مي فرمايد: «تِلكَ الرُسُل فَضَّلنا بَعضَهُم عَلي بَعضٍ » نسبت به ما همه پيامبرند اما نسبت به خودشان برخي از برخي ديگر برتر هستند و درجات متفاوت دارند. عين اينكه همه معلم ها، معلم هستند ولي نسبت به همديگر تفاوت دارند. آيات نوراني قرآن نيز اين طور هستند. بستگي دارد كه كدام آيه در مورد چه چيزي به ما خبر مي دهد يا صورت كتبيه چه چيزي هستند چون آيات، صورت كتبيه حقايق خارجي هستند. عين كلمه كوه كه صورت كتبيه كوه خارجي هست. آيهالكرسي هم چون صورت كتيبة یک حقيقت خارجي بسيار باعظمت هست و در مورد خدا بحث مي كند، به همين خاطر داراي اهميّت زياد هست. برخي آيات در مورد موجودات مثل آسمان و زمين و بارش باران و انسان بحث مي كنند ولي آيه الكرسي در مورد خدا صحبت مي كند و چون خدا از همه چيز برتر هست و مصداق خارجي اين آيه، خدا هست. به همين خاطر اين آيه، از همه آيات برتر هست و اهميّت خاصي دارد. اينكه گفته اند كه اين آيه سبب حفظ انسان مي شود به خاطر اين است كه انسان را به خدا وصل مي كند و خدا انسان را حفظ مي كند. با اين آيه ما از خدا ياري مي خواهيم و تحت الحفظ خدا قرار مي گيريم. البته تحت الحفظ خدا بودن هم معناي خاصي دارد. اين طور نيست كه خدا در یک جاي خاصي قرار دارد و ما خدا را مي خوانيم و او از ما مراقبت مي كند، بلكه خدا هميشه با ما هست ولي اين اختيار به ما داده شده كه گاهي از او بخواهيم تا از ما مراقبت كند.
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - تفسیر سوره فرقان
https://eitaa.com/ostadbaraati
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - تفسیر سوره فرقان
لطایف تفسیری قرآن – تفسیر سوره فرقان
مؤلف: حجتالاسلام و المسلمین استاد منصور براعتی
ناشر: انتشارات سلوی تبریز
زبان: فارسی
سال چاپ: 1392
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 500 نسخه
تعداد صفحات: 196
قطع و نوع جلد: وزیری (شومیز)
شماره کتابشناسی ملّی: 2833269
شابک: 9786009255672
محور بحث این کتاب، سوره فرقان است. در رابطه با ویژگیهای این سوره میفرمایند: این سورة مبارک چنان که از سیاق آیاتش استفاده میشود، مکّی هست. بحث این سوره در رابطه با توحید و یگانگی ذات اقدس الهی است و بُت پرستی را مورد نکوهش قرار میدهد. در رابطه با قرآن، نبوّت پیامبر اکرم(ص) و نشانهی بندگان خدا بحث میشود.
استاد براعتی بر آن است که وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) مظهر لفظ جلاله «الله» است یعنی «الله» که محیرالعقول است جمیع کمالات را داراست آن جمیع کمالات در وجود مبارک پیامبر(ص) ظاهر و او مظهر همه این کمالات است و در ایشان لفظ جلاله جلوه کرده است.
مرحوم استاد براعتی معتقد است هستی انسان، سه مرتبه دارد؛ عالم عقل، برزخ، مُلک. عالم ملک نسبت به عالم برزخ، به منزله رحم مادر است نسبت به دنیا. عالم برزخ هم نسبت به عالم عقل که همان قیامت است، کوچک است همانند رحم مادر نسبت به دنیا. به همین خاطر مجاری ادارکی که از ابزارهای ارتباطی انسان هستند، در عالم رحم فقط بند ناف است. نیازهای انسان در عالم رحم مادر از طریق بند ناف تأمین میشود. در همان عالم رحم مادر مجاری ادراکی که همان ابزارهای ارتباطی انسان هستند، شکل میگیرد چون طبیعت وسیع است احتیاج به ابزارهای ارتباطی زیاد داریم، پس بند ناف کفایت نمیکند.
ایشان در تفسیر آیه اول سورة فرقان «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا» مینویسند: متبارک است ذات اقدس الهی که فرقان بین حق و باطل را به بنده اش نازل کرد. فرقان یعنی فارق بین حق و باطل. البته حق و باطل بیانی است. اینطور نیست که در عالم هم حق باشد و هم باطل. در عالم حق محض ظهور دارد. چون عالم «وجه الله» است و «وجه الله» هم حق محض است. باطل فقط اعتباریات و وهمیّات انسان هستند که با حقایق خارجی منطبق نیستند. خیلی از اعتباریات و وهمیّات است که واقعیّت خارجی ندارد. و انسان سرگرم آنهاست و کمالش را در آنها می بیند. اینکه سوره مبارک فرقان اسم مبارکش فرقان است یک علتش این است که کلمه فرقان در این سوره آمده «تَبارکَ الَّذی نَزَّل الفُرقانَ عَلی عَبدِهِ لِیَکوُنَ لِلعالَمینَ نَذیراً » چون اسم برخی سوره ها، به خاطر آن کلمه ای است که در آن سوره آمده است . مثل: سوره فیل یا سوره ناس یا سایر سوره ها اما این مطلب ضمن اینکه درست است نکته ظریف تر در اینجا وجود دارد و آن اینکه کل قرآن، فرقان است چون فرمود: «نَزَّل الفُرقانَ» منظور از فرقان، قرآن است که حق را از باطل هم از نظر ماهیّت و هم از نظر فضایی که آن را اشکال می کند، جدا و آشكار مي كند لذا قرآن فرقان است و سرتاسرش قرآن است. شما با تک تک آیات هم معامله قرآن می کنید.
قرآن ضمن اینکه یک جا قرآن است هر کدام از آیاتش هم قرآن است. بنابراین همان طور که کل قرآن، فرقان است، تک تک آیات و سوره هایش هم فرقان است و حق را از باطل جدا می کند. بنابراین سوره مبارک فرقان هم جزء قرآن است و حق را از باطل جدا و آشکار می کند. گاهي در قرآن در مورد ذات اقدس الهی آمده که این لفظ جلاله ذات اقدس الهی را منزه بشمارید.«سَبِّحِ اسمَ رَبِّکَ الاَعلی» اسم پروردگارتان را گرامی بدارید و منزه بشمارید. از این منزه بداریدكه در کنارش اسمهای دیگر را نیاورید. این اسم آن قدر عظمت دارد که هیچ اسم دیگری را در کنار آن نمی توان مطرح کرد. بنابراین هیچ وقت نگویید: اول خدا دوم فلانی. آن خدایی است که دومی بردار نیست. او هم اول است و هم آخر. هم ظاهر است و هم باطن. بنابراین یک وقت مي فرمايد: این نام را منزه بدارید. یک وقت هم می فرماید: «تَبارَکَ الَّذی» آن نام و آن ذات مقدس، مبارک است. مبارک بودن که مطرح می شود یعنی آن ذات اقدس منشاء برکات است چون خودش برکت صرف است. وجودی که خیر محض، نور محض بود، از او غیر از خیر و برکت و نور کمال چیز دیگری صادر نخواهد شد.
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
فراز هایی از بیانات سید الشهداء
https://eitaa.com/ostadbaraati
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
فراز هایی از بیانات سید الشهداء
مؤلف: حجت الاسلام و المسلمین مرحوم استاد منصور برائتی
ناشر: سلوی
زبان: فارسی
سال چاپ: 1396
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 500 نسخه
تعداد صفحات: 152
قطع و نوع جلد: وزیری (شومیز)
شماره کتابشناسی ملی: 4850820
شابک 13 رقمی: 9786007144138
همانطور که از نام کتاب پیداست، استاد براعتی در این اثر پیرامون حضرت سيد الشهدا (ع) و فلسفه قیام آنحضرت میپردازد. و در ذیل فصول کتاب به بررسی ورود و خروج صادقانه در کارها، کمال عقل و استفاده از آن، توصیه به صبر، سخن حق ابزار دشمنان، شکر نعمتها، گریه از ترس خدا، همّت بلند، پیام مهم عاشورا، عزت و فقر، امر به معروف و نهی از منکر، دید توحیدی، علت دشمنی بنی امیّه، محضر خداوند، دوستی ائمه، علت قیام حضرت و سبب ماندگاری آن، روح بندگی و حیات امام حسین(ع) همّت میگمارد.
از جمله فرمايشات نوراني وجود سيد الشهدا اينكه ميفرمايد: قدرت آفتي است كه احتياط كاري را از دست انسان ميگيرد. از جمله تمايلاتي كه انسان، چه در حوزه نفسانيّات و چه در حوزه فطريات دارد، قدرت طلبي و به دست آوردن جايگاه اجتماعي هست. همهي انسانها دوست دارند كه يك سر و گردن از ديگران بالاتر باشند و هم خودشان اين معنا را درك بكنند و هم ديگران به اين معنا اذعان بكنند و يك مرتبه خودشان را دست پايين ببينند و بر خودشان وظيفه بدانند كه از او اطاعت كنند. البته در بحثهاي معرفت نفس ميفرمايند كه اين خواستههاي دروني طبق تدبير حكيمانه خداي سبحان در وجود انسان نهاده شده و قرار هست كه انسان اينها را در جهت صحيح خودش به كار ببندد و به هدف مطلوب خودش در اين راستا برسد. اگر قدرت طلبي و برتري طلبي در مسير صحيح خودش قرار بگيرد، چيز بدي نيست يعني انسان به دنبال قدرت و مقام حقيقي باشد. آنچه كه مشكل آفريني ميكند، مقام طلبي خيالي و كاذب و اعتباري هست. ما در عالم دنيا در رابطه با خيلي چيزها اين واقعيّت را داريم كه يك نوع اصلش وجود دارد و يك نوع بدلي و فرع. چنانكه ميبينيد كه يك موجود هم خودش هست و هم سايه دارد. سايه اصل وجود او نيست، فرع و بدل وجود اوست. از جمله چيزهايي كه فرع و بدل دارد، همين قدرت طلبي هست چنانكه بشر از همين طريق وارد شده و به مبارزه با انبياء و اولياي الهي برخاسته است. در رابطه با هر ديني، دين بدلي ساخته شده و به بشريت عرضه شده است. حتي در مقابل هر پيامبر و امامي اين اتفاق افتاده و امامان بدلي ساخته و عرضه كرده اند. در رابطه با مراجع تقليد هم بارها اين اتفاق افتاده است. دشمنان دين و انسانيّت در مقابل مرجع تقليدي كه جايگاه الهي پيدا كرده ، يك مرجع تقليد بدلي درست كرده و به مردم ارائه كردهاند. يكي از اين مقولهها هم همين قدرت هست. انسان در اثر تسويل نفس و وسوسههاي شيطان از امر حقيقي به سوي امر خيالي و اعتباري انحراف پيدا ميكند و به جاي اينكه به دنبال قدرت و شهرت حقيقي برود، به دنبال مقام اعتباري و شهرت خيالي ميرود و مشكلات فراواني هم براي خودش و هم براي ديگران پديد مي آورد. امام حسين (ع) ميفرمايد: «القُدرَهُ تُذهِبُ الحَفَيظَه، المَرءُ اَعلَمُ بِشَأنِهِ» قدرت طلبي خيالي آفتي است كه احتياط كاري را از دست انسان ميگيرد. انسان بايد محتاط باشد و موضعگيريها و افعال مبتني بر نيّات انسان بايد تماماً با احتياط صورت بگيرد چون هم موقعيّت انسان حساس هست و هم تأثير پذيري او شگفت انگيز هست.
در ادامه ميفرمايد: انسان به لحاظ اقتضاي نظام علت و معلول و چارچوبي كه خداوند در عالم حاكم كرده، بايد رمز و رموز ورود در كارها در شئون مختلف را بداند تا بتواند به نحو شايسته وارد شود و با دست پر خارج شود. چنان كه در سوره مبارك اسراء ميفرمايد: «رَبِّ اَدخِلني مُدخَلَ صِدقٍ و اَخرِجني مُخرَجَ صِدقٍ» انسان سالك طبق دستور خداوند از او مسئلت ميكند كه توفيق ورود و خروج صادقانه را به من عنايت كن و اين امر هم زماني ميسر ميشود كه انسان تحت ولايت الله قرار بگيرد يعني نصرت و سرپرستي خدا شامل حال انسان شود. اگر انسان تحت ولايت و سرپرستي خدا قرار گيرد، چون خدا نور محض هست، انسان هم نوراني مي شود. « وَ جَعَلنا لَهُ نُوراً يَمشي بِهِ فِي النّاسِ» وقتي نوراني شد، ميتواند رمز و رموز ورود و خروج در كارها، در شئون مختلف را به دست بياورد و قابليّت و ظرفيّت ورود را دارا ميشود.
وجود مبارك سيد الشهدا در بياني نوراني ميفرمايد: «لا يَكمُلُ العَقلُ إلّا بِاتّباعِ الحَقِّ» عقل آدمي كامل نميشود مگر در تبعيّت از حق تعالي. موضوعي كه در اين فرمايش نوراني بايد مورد توجه قرار بگيرد، اين كه كمال عقل به چه معناست؟ اگر عقل كامل بشود، چه اتفاقي در وجود انسان پديد ميآيد؟ آن گونه در منابع معرفت ديني ما هست، اگر عقل در وجود انسان كامل بشود، آن سعهي وجودي تامّ انسان به فعليّت ميرسد.
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
اصول مدیریت
https://eitaa.com/ostadbaraati
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
اصول مدیریت
مؤلف: حجت الاسلام و المسلمین مرحوم استاد منصور برائتی
ناشر: سلوی
زبان: فارسی
سال چاپ: 1397
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 500 نسخه
تعداد صفحات: 56
قطع و نوع جلد: وزیری (شومیز)
شابک 13 رقمی: 9786007144152
شماره کتابشناسی ملی: 4058551
مرحوم استاد براعتی با تمسک به سخنان و منویات مقام معظم رهبری در اهمیت کار فرهنگی، عقیده دارند که در مدیریت دینی نیز، مهندسي فرهنگي لازم هست كه متخصّصان امر برنامه ريزي كنند و راههاي اجرايي آن را به صورت دقيق پيشبيني كنند. ما در تأثيرگذاري فرهنگي بايد از علت به سوي معلولها بياييم نه از معلول به علت. اغلب اوقات ما با معلولها مقابله ميكنيم در حالي كه اين معلول، معلولِ یک علت برتر هست. در شرايطي كه مديريتهاي ما صحيح نباشد و يا متناسب با معيارهاي ديني نباشد، يقيناً آنهايي كه به چشم مي خورند، چيزهايي كه ما انتظار داريم نخواهد بود. كار عقلايي در كارهاي فرهنگي آغاز كردن از علت هست البته نه اينكه نسبت به معلول بيتفاوت باشيم. وقتي ما در جامعه یک معضلي را ميبينيم نسبت به آن هم حساسيت داريم ولي از علت آن نارسايي و معضل نبايد غفلت كرد.
استاد براعتی برآنند که چينش انسانهای باتقواي متخصّص در مديريتها لازم هست و اين كار هم سازو كار خودش را لازم دارد. يعني بايد پارتيبازي و تعصب را كنار زد. متأسفانه ميبينيم كه ما گرفتار اين قضايا شدهايم و نميتوانيم خودمان را گول بزنيم. وقتي یک عدهاي بر سر كار ميآيند، همهي آنهايي كه در ستادهاي انتخاباتي اين افراد بودند در پستهاي مختلف مشغول ميشوند و اين كار، ملاك درست انتخاب مديران نيست. البته اين طور نيست كه طرف انتقاد ما طيف خاصّي باشد. تحول اقتصادي لازمهي كشور هست. البته ايجاد تحول زمان لازم دارد. طبق برآوردي كه كردهاند، حدود چند سال بعد نخواهند توانست حتي یک بخشكوچكي از درآمدهاي نفتي را براي عمران كشور هزينه كنند بلكه همه را بايد صرف سوبسيدها بكنند. الآن هم بخش عمده درآمد نفت بابت همين مسئله صرف ميشود و اين تحول اقتصادي لازم هست.
استاد براعتی عقیده دارند اگر حاكميّت همه كشورهاي اسلامي مانند حاكميت كشور ما ولايي بود اسرائيلي در كار نبود ولي اگردر كار هم بود جرئت نميكرد كه تيري به سمت كسي بيندازد. حاكميّت ديني وارد عمل ميشد ولي ميبينيد كه اسلام در اين عصر و عصرهاي گذشته در كشورهاي به ظاهر اسلامي گرفتار حاكمان پست شده است و ايران اسلامي نميتواند كاري انجام دهد. همين الآن اگر رهبر عزيزمان از اين كشورهاي اسلامي نگران نبود عليه اسرائيل دستور جنگ ميداد ولي ميدانيم كه اگر ما با اسرائيل وارد جنگ بشويم همين كشورهاي به ظاهر اسلامي عليه ما وارد جنگ خواهند شد. همه اينها گرفتار عياشي و فساد هستند. اينها از اسرائيل بدتر هستند و اگر فرصت پيدا كنند، يقيناً با ما درگير ميشوند. اينها هيچ گاه از اسرائيل اظهار نگراني نكردهاند ولي از ما اظهار نگراني كردهاند. ماندگاري فلسطيني ها هم به اين انقلاب هست. اگر اين انقلاب نبود، چه بسا ما همين الآن با اسرائيل هم مرز بوديم. اسرائيلي كه از نيل تا فرات را شعار اساسي خودش قرار داده بود. اين حكومت ولايي اسرائيل را مجبور كرد كه نتواند پيشروي كند. البته يقيناً پيروزي با حق است. خدا را به نعمت اسلام ناب و ولايت شكر ميكنيم. الآن اسرائيل با كل عرب درگير هست و همه در مقابل اسرائيل زانو زده و طعم تلخ شكست را ميچشند اما اسلامي كه در حزب الله لبنان بود چون اسلام ناب ولايي بود، در طول سي و سه روز اسرائيل را شكست داد و ما همه اينها را از امام حسين (ع) داريم.
مرحوم براعتی اعتقاد داشتند اگر ما بخواهيم از ظرفيتهاي خودمان بيشترين استفاده را ببريم طبق بيانات مقام معظم رهبري كه در جمع هيئت دولت مي فرمود كه شما اين دو، سه سال يا چهار سال از مديريتتان را كم نكنيد. يك سالش هم فرصت استثنايي براي شما هست. در دو سال هم ميشود كارهاي بزرگي انجام داد كه سبب تحول عظيمي در كشور باشد و امير كبير را هم مثال زد كه ايشان كه اين همه در كشور ما زبانزد شده، مدتي كه ايشان در صدارت قرار گرفت، دو سال بود. ولي در اين دو سال تحول ايجاد كرد. يعني دو سال هم فرصت كمي نيست. بستگي دارد كه چه كسي در رأس كار قرار بگيرد. آن فردي را كه با شاخصهاي و معيارهاي ديني بر سر كار بياوريم، مي تواند از اين چهار سال به نحو چشمگيري براي تحول آفريني و خدمت به مردم استفاده كندكه در تاريخ مديريت به طور برجسته ثبت ميشود. براي اينكه ما به چنين افرادي دست پيدا بكنيم بايد اين مدل كه بيان مي شود تبديل به فرهنگ شود.
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - معاد در آیات و روایات
https://eitaa.com/ostadbaraati
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - معاد در آیات و روایات
لطایف تفسیری قرآن (معاد در آیات و روایات)
مؤلف: حجت الاسلام و المسلمین مرحوم استاد منصور برائتی
ناشر: سلوی
زبان: فارسی
سال چاپ: 1396
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 500 نسخه
تعداد صفحات: 177
قطع و نوع جلد: وزیری (شومیز)
شابک 13 رقمی: 9786009255696
شماره کتابشناسی ملی: 2833992
مرحوم استاد منصور براعتی از جمله نکات ظریف، در موضوع معاد را بحث پیوند یاد معاد با یاد مبدأ میداند. براین اساس افرادی که به یاد معادند، به یاد مبدأ هستند و افرادی که به یاد مبدأ هستند، معاد را نیز به یاد دارند. معاد یعنی محل رجوع، رجوع به جایگاهی که انسان در آن مظهر تامّ ذات اقدس الهی بود. بدین معنی که انسان وقتی از محضر ذات اقدس الهی به راه افتاد و در مرتبه فعل (نشئه طبیعت) جلوهگر شد به جهت آسیبی که دید، مظهریت تام خود در مبدأ را فراموش کرد. (یعنی آنگونه که باید خدا را نشان نمیدهد) اما این مظهریّت در دنیا، با سیر و سلوک، تهذیب نفس و مراقبه به تدریج آشکار میشود یعنی مراتب جای خود را عوض میکنند و در نتیجهی تحول حاصل، انسان اوج میگیرد و به جایگاه اولیهی خود باز میگردد و این همان معاد است که برای همه انسانها، هر لحظه در حال وقوع است.
مرحوم استاد براعتی، اثرات یاد معاد را در سه مورد میبیند؛ الف) اجرای عدل و برپاداری قسط فردی و اجتماعی. ب) پارسایی انسان. ج) یاد معاد خالصانه پاداش پیامبران و پارسیان. و موانع یاد معاد نیز ریشه در رفاهطلبی و اسراف و هوسرانی دارد. دربارهی سختی و هولناک بودن قیامت، قرآن می فرماید: «اِنَّ هوُلاءِ یُحِبّوُنَ العاجِلَهَ وَ یَذَروُنَ وَراءَ هُم یَومَاً ثَقیاً» (دهر، 27) این آیه عدهای را توصیف میکند که راحتطلب هستند. هر آنچه در دسترس دارند، بر میگزینند و امور ثقیل و سنگین (معاد) را وا میگذارند. به عبارت دیگر آنها خیالزدگی را به واقعگرایی ترجیح میدهند. در حالیکه نمیدانند انسانیّت انسان از رهگذر حمل این حقایق سنگین محقق میشود. قرآن فرمود: ای پیامبر ما به تو قولی ثقیل (قرآن) را القا کردیم «اِنّا سَنُلقِی عَلَیکَ قَولاً ثَقیلاً» (مزمّل، 5) پس انسان قابلیت این حمل را دارد و آسمانها و زمین از تحمل آن عاجزند. «اِنّا عَرَضنَا الاَمانَهَ عَلَی السَّمواتِ وَ الاَرضِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَهَا الاِنسانُ اِنَّهُ کانَ ظَلوُماً جَهوُلاً» (احزاب، 72) و اگر کسی اعراض می کند، از حقیقت خود اعراض کرده است و این همان است که در قیامت آشکار خواهد شد: «یَومَ یَاتی تَاویلَهُ» . این تأویل قرآن است که در قیامت به ظهور می رسد و آن امری است ثقیل، و سنگینی همین امر باعث به هم ریختن آسمان و زمین می شود «یَومَ تُبَدِّلُ الارضَ غَیرَ الاَرضِ وَ السَّمواتِ» و یا «اِذا زُلزِلَتِ الاَرضُ زِلزالَها» و... پس وقتی میفرماید: «یَومَاً ثَقیلاً» منظور این نیست که این امر غیر قابل تحمل است. بلکه باید به فکر این روز بود و درست عمل کرد اما نکته ی ظریف در این آیه این است که منظور از ثقیل، حقایق سنگین کمال است که انسان آن ها را در مقابل راحتی و خیال رها میکند. در قیامت هم که وقت ظهور است، این حقایق به صورت حقیقت خود انسان آشکار میشود. این دنیا نقد خیالی است و نقد حقیقی همان حقیقت وجودی انسان است؛ او باید ببیند چه چیز در شأن و مقام انسانیّت اوست. چون اگر آن چه به حیوان میدهند به انسان هم بدهند، این جای خوشحالی ندارد. عارفان، بهشت را هم نوعی چریدنمیدانند و برای رسیدن به آن تلاش نمیکنند. بلکه چیزی را می خواهند که برای آن خلق شدهاند. که اگر این را دادند حتما بهشت را هم داده اند. خداوند فرمود: «ثَقُلَت فِی السَّمواتِ وَ الاَرضِ» (اعراف، 187) روز قیامت در آسمان و زمین سنگینی میکند. شدائد قیامت، متن گناهان انسان است. این که از یاد خدا اعراض کرد وکارهاییکه به یاد خدا انجام نداد، در قیامت آشکار می شود، که سنگین است. و یا به عبارتی دیگر قیامت، گوهر سنگینی است که در درون آسمان ها و زمین نهفته است و هنگامی که میخواهد آشکار شود و پرده از رخ خود کنار بزند، متلاشی شدن آسمان ها و زمین را در پی خواهد داشت. در تعبیرات عرفانی به آسمانها و زمین «سد » اطلاق می شود. پشت این سد، دریای عظیمی از آب قرار دارد که همان آخرت است. اگر سد کنار رود، آب ها آشکار خواهد شد. به ما هم سفارش شده است که از این سد پا فراتر بگذارید و به پشت آن راه پیدا کنید. اگر هم فرمود: «بهشتیان وارثان زمین هستند »، یعنی آنها به پشت سد و به درون آسمانها و زمین راه یافته اند و گوهر بهشت را که در آن بود، به دست آوردهاند. گوهری که دارای ثقل و سنگینی است، روز قیامت نیز همین گوهرآشکار میشود.
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - انسان در قرآن
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - انسان در قرآن
لطایف تفسیری قرآن (انسان در قرآن)
حجت الاسلام و المسلمین استاد منصور براعتی
نوبت چاپ: اول پاییز 1391
تیراژ: 5000 نسخه
انتشارات: سلوی تبریز
تعداد صفحات: 136
شابک: 978600925560
کتابشناسی ملی: 2890781
انسانهایی که در معرض هدایت قرآن قرار میگیرند، نورانی میشوند. « اَوَ مَن کانَ مَیتاً فَاَحیَیناهُ وجَعَلنا لَهُ نوُراً یَمشِی بِهِ فِی النّاسِ…» (انعام، 122) میفرماید: مؤمنان نورانی هستند، چون که از هدایت قرآنبرخوردار میشوند. برای اینکه قرآن کتاب نور است و هر کس از این کتاب هدایت یابد نورانی می شود. می فرماید: ما برای تعدادی نور قرار دادیم که با آن زندگی میکنند برخلاف اکثریت مردم که از این نور برخوردار نیستند. از این نور در سوره انفال به فرقان تعبیرکردهاند که در پرتو تقوی به دست میآید. « اِن تَتَّقوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقاناً» فرقان همان نوری است که انسان در سایه آن حق و باطل و یا عاملی را که سبب محرومیّت از کمال میشود، درک و شناسایی میکند. قرآن چگونه باعث نورانیّت انسان میشود؟ قرآن همانند مصادیق وجودی عالم که جلوهی پروردگار عالم است که از آن تعبیر به آیات الهی میکنند. یعنی تمام هستی برای انسان تابلوی رسیدن به مقصد است. اگر انسان تابلوبین باشد، همه چیز انسان را برای رسیدن به مقصد که خداوند است هدایت میکند. بنابراین قرآن خود از مخلوقات الهی است که مانند سایر اشیاء و موجودات خلق شده است. این قرآن ما را به سوی مقصدمان که خداوند تعالی و قرار گرفتن تحت ولایت او هست، سوق می دهد.
تعلیم الهی، دارا کردن فرد است که به دنبال آن دانایی هم می آید. در مسیر تعلیم و تعلّم انسان هم می تواند دارا باشد و هم دانا باشد اما فرقی که هست این که هر فرد دارایی، دانا هم هست ولی این طور نیست که که هر دانایی، دارا هم بشود. تعلیم ذات اقدس الهی، دارا کردن انسان است که دامنهی آن دانا بودن انسان است. اگر انسان به آن جایگاه مطلوب نرسد، یعنی آن نصاب لازم را به دست نیاورده باشد، هیچ وقت تعلیم به معنای دارا کردن در رابطه با او اتفاق نمی افتد. یعنی تعلیم الهی در رابطه با او به کار نمی افتد و آنچه را به دست می آورد، تعلیم به معنای دانایی خواهد بود. مثلاً در سوره مبارک بقره جریان ملائکه را بیان می کند، می فرماید: « اِذقَالَ لِلمَلائِکَه إنّی جاعِلٌ فِی الاَرضِ خَلیفَةً قَالوُا اَتَجعَلُ فِیها مَن یُفسِدُ فِیها و یَسفِکُ الدِماء وَ نَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ» (بقره، 30) یعنی آیا ما سزاوار نیستیم نسبت به این مقامی که میخواهی به حضرت آدم عنایت کنی؟ فرمود: «اِنّی اَعلَمُ ما لا تَعلَموُنَ» آنچه من میدانم، شما نمی دانید. این همان است که من ظرفیت شما را میدانم چون شما مخلوق من هستید. ظرفیّت انسان را هم میدانم. « وعَلَّمَ آدَمَ الاَسماءَکُلَّها » اتفاق افتاد. «ثُمَّ عَرَضَهُم عَلَی المَلائِکَهِ فَقالَ اَنبِئونی بِاَسماءِ هؤُلاءِ اِن کُنتُم صادِقینَ» (بقره، 31) به ملائک فرمود از این اسماءکه به آدم تعلیم دادم، شما می توانید خبر بدهید؟ « قَالوُا سُبحانَکَ لاعِلمَ لَنا إلّا ما عَلَّمتَنا إِنَّکَ اَنتَ العَلیمُ الحَکیمُ» (بقره، 32) به حضرت آدم میفرماید: « قَالَ یاآدَمُ اَنبِئهُم بِاَسمائِهِم » یا آدم این ها را به این اسماء خبردار کن. نه اینکه تعلیم بده. علتش این است که فرشتگان ظرفیت خبردار شدن یا دانا شدن را داشتند ولی ظرفیت دارا شدن را نداشتند.