#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - تفسیر سوره حجرات
لطایف تفسیری قرآن- سوره حجرات
مؤلّف: حجتالاسلام و المسلیمن استاد منصور براعتی
ناشر: انتشارات سلوی تبریز
زبان: فارسی
سال چاپ: پاییز 1391
نوبت چاپ: اول
تیراژ: 5000 نسخه
تعداد صفحات: 154
قطع و نوع جلد: وزیری (شومیز)
شماره کتابشناسی ملّی: 2833993
شابک: 9786009255689
استاد براعتی در این جلد در کنار تفسیر موضوعی برخی از آیات سورههای مختلف، شاکله بحث را پیرامون تفسیر سوره حجرات پیریزی میکنند. ایشان ابتدا به رمز بسمالله الرحمن الرحیم به عنوان رمز ورود به مرتبهای از کمالات انسان توجه دارد. اقتدا به پیامبر در تمام شئون زندگی و پیشی نگرفتن از خدا و رسول از مطالب آغازین کتاب است.
استاد براعتی از صفحه 51 این جلد به تمثیل هبوط آدم و همسرش از بهشت برزخی اشاره دارد. در این بخش، اطلاعات مهم و موضوعات ارزشمند بهشت برزخی واکاوی میشود. کیفیت فریب دادن شیطان، سقوط عمل و ارتباط آن با هبوط آدم توضیح داده میشود. استاد براعتی عقیده دارد همه تلاش شیطان معطوف به انحراف انسان است. انسان جایگاهی دارد که مورد حسد قرار گرفته است. به همین خاطر تلاش دارند که انسان را ساقط بکنند و به چاه بیندازند. سرگذشت انبیا در این مقام، همان جریان ماست. قرآن، سرگذشت هر پیامبری را نقل میکند، مثال سرگذشت زندگی ماست، یکبار در قالب آدم، یکبار در قالب هود، یکبار در قالب یوسف و … چون از نظر شاکله وجودی فرقی بین ما و انبیا وجود ندارد. مثلاً اگر سرگذشت آدم(ع) را مطالعه کنیم؛ در قرآن آمده است: «فَتَلَقّی آدَمُ مِن ربِّه کَلَماتٍ فَتَابَ عَلَیه» (بقره، 37). آدم (ع) از خداوند معذرت خواستند و برگشتند. ما هم مرتّب سقوط میکنیم. با سرلوحه قرار دادن آدم(ع) باید برگردیم و از خداوند عذر بخواهیم و جبران مافات کنیم.
استاد براعتی عقیده دارد که بهشت و جهنم وحدت وجودی انسان در قالب کثرات است. این همه مصادیق بهشت و نعمتها را که در سورههای الرحمن، واقعه و سایر سورهها میشمارند، در واقع محصول اعمال ماست. انسان سازندة آنهاست. انسان همیشه قرین اعمالش است. این اعمال، همان ظهور وحدت وجودی خودش در قالب کثرات است و کثرات، صفات انسان هستند. همچنانکه خداوند دارای دارای ذات و صفات است، انسان هم ذات و صفات دارد. اعمال ما، رفتارها و گفتوگوهای ما صفات فعلی ما هستند. صفات فعلی ما باید به طور دقیق تعیین و چیده شده و همخوانی داشته باشند. ما با این صفات ابدی خواهیم بود. سختی و امتحان سبب ظهور توانمندی انسان است. امتحان از محنت میآید. محنت یعنی سختی و حکمتش در زندگی انسان که در کانون سختی قرار دارد این است که آن قابلیتها، داراییها و توانمندیهای انسان آشکار میشود. اگر ظهور وحدت در کثرتمان را دقیق بکنیم، به قدر معلوم بکنیم، به نبی خدا اقتدا بکنیم، این زمینه در ما پدید میآید که از عهده امتحانات سخت بربیاییم.
در تفسیر آیه «وَلَوْ اَنَّهُم صَبَروا حتّی تَخرُجَ اِلَیهم لَکانَ خَیْراً لَهُم واللهُ غَفورٌ رَحیمٌ» (حجرات،5) و آیات قبل سوره حجرات که تأکید بر رعایت ادب نزد پیامبر اکرم(ص) یا انسان کامل دارد، براعتی علاوه بر توضیح مصادیق ادب و واکاوی ابعاد آن عقیده دارد انسان کامل و در عصر حاضر حضرت ولی عصر(عج) عهدهدار امور زندگی ماست. او برآن است که انسان کامل این قدرت را دارد که میتواند یک نفر را با شکل انسانی خلق کند و او برود و کارها را انجام دهد. پرداختن به امری، امام زمان(ع) را از امور دیگر باز نمیدارد
در بخش دیگر این کتاب، استاد براعتی توضیحاتی پیرامون سال انسانی ارائه میدهد. سال انسان از رمضان آغاز و به رمضان دیگر ختم میشود و با سال طبیعت تفاوت دارد.
در تفسیر آیه شش سوره حجرات، استاد براعتی عقیده دارد انسان حق ندارد به حرف غیرخدا گوش دهد. بعد توضیحاتی دربارة شرک بودن فرهنگ غلط «اول خدا، دوم شما» ارائه میدهد. ادامه مباحث کتاب پاسخ به سوالات ذیل است:
1) چه کسانی حقیقتاً محرمند؟ 2) چرا امام حسن(ع) نتوانست جعده را عوض کند؟ 3) رمز بسم الله چیست؟ 4) تعریف راستین علما 5)چهره حقی و چهره خلقی چیست؟ و…
از صفحه 108 توضیحاتی درباره اینکه دین مجموعه عقل و نقل است، داده میشود. استاد براعتی در این بخش به تبیین دو پیامبر درونی و ظاهری میپردازد. نقش عقل به عنوان حجت باطنی در هدایت انسانی بسی والاتر از بقیه براهین است. اگر پیام هادیان الهی در خارج از وجودمان را گوش میکنیم وبه فرمایشاتشان عمل میکنیم، همهاش به سبب آموزههای پیامبر درونیمان هست. ما اول از طریق براهین عقلی اصل ضرورت پیامبر را به دست میآوریم، بعد مصداق را با همین پیامبر درونی پیدا میکنیم و دستمان را بعد از آن به پیامبر بیرونی میسپاریم. استاد برآن است که بعضیها تلاش کرده اند تا عقل و دین را از هم جدا کنند ولی باید اذعان داشت که عقل در برابر دین نیست. هرچند این قبیل افراد عقل تجربی را ملاک قرار م
یدهند. در رابطه با عقل باید به این نکته کلیدی توجه کرد که عقل یکی از منابع دین است. در دین دو منبع داریم؛ عقل و وحی. ما خداوند و وحدانیت او را به همراه معاد و نبوت و … را با عقل مییابیم. اینها اصول دین ما و آموزههای پیامبر درونی ما هستند نه آموزههای پیامبر بیرونی که از ناحیة پیامبر اکرم(ص) در حوزة تشریعی به دست آورده باشیم.
استاد براعتی در تفسیر آیه هفت سوره حجرات، پیرامون قرآن ناطق و صامت توضیحاتی ارائه میدهد که در شناخت مقام والای پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(علیهمالسلام) به عنوان قرآن ناطق، مثمر ثمر تلقی میشود.
استاد براعتی در آیة «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلي ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ» (حجرات، 6) به تفسیر جملات پایانی آیه و کیفیت پشیمانی در دنیا و آخرت میپردازد. و در آیة بعدی «وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ» توضیح میهد که چگونه دنبال زینت خودمان باشیم. و ادامة آیه هفت سوره حجرات «وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» دلالت بر این دارد که همه میخواهند دارایی وجودشان آشکار شود. فسق مورد کراهت دل ماست. خداوند میفرماید: فسق و از راه خارج شدن را مورد کراهت شما قرار دادیم. راه هم همان خودتان هستید. از خودتان منحرف نشوید. از قرآن استفاده شده و معلوم میشود صراط مستقیم همان دل ماست. صراط مستقیم خارج جان ما نیست. خدایا مرا به خودم هدایت کن تا از خودم غافل نباشم. به همین خاطر فرمود: اگر کسی خدا را فراموش بکند، خودش را فراموش میشود یعنی خودش را فراموش میکند. «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ» (حشر،19)
در ادامه سوالاتی از قبیلِ تفضّل چیست؟ آیا حاکمیت نعمت است؟ چرا در امور مختلف نباید از منبع دینی الهی غفلت کرد؟ پاسخ داده میشود.
بخشهای پایانی کتاب، در تفسیر آیه 15 سوره حجرات دلالت بر محقق و مجتهد بودن انسان مسلمان در اصول است. موضوعات بعدی پیرامون عناوین ایمان یعنی یکی بودن رفتار انسان در جلوت و خلوت و گناه علامت شک است. کتاب با تفسیر آیات 16 و 17 سوره حجرات پایان داده میشود.
گردآوری : دکتر حسین شهبازی
شماره تلفن جهت سفارش کتاب : خانم نامدار 09141004966
منبع: www.alwahy.ir
#معرفی_آثار_استاد_منصور_براعتی_(ره)
#لطایف_تفسیری_قرآن - امام شناسی
لطایف تفسیری قرآن (امام شناسی)
حجت الاسلام و المسلمین استاد منصور براعتی
نوبت چاپ: اول پاییز 1392
تیراژ: 500 نسخه
انتشارات: سلوی تبریز
تعداد صفحات: 65
کتابشناسی ملی: 3233601
استاد براعتی در سرآغاز کتاب به ضرورت ارتباط با امام میپردازد. از جمله نكاتي كه در مورد ضرورت ارتباط با امام زمان مطرح است و اهل معرفت در اين رابطه استخراج نموده و ارائه نموده اند، این که امام قرآن ناطق است و ارتباط با امام، ارتباط با قرآن است و ارتباط با قرآن هم قرائت قرآن نيست. قرائت قرآن مقدمه ارتباط با قرآن است. قرائت قرآن عمل صالح است كه سبب مي شود انسان با قرآن مرتبط شود والّا قرائت قرآن ارتباط و انس با قرآن نيست. انس با قرآن اين است كه انسان بتواند به قرآن دست پيدا كند و به محضر قرآن مشرف شود . قرآن يك حقيقت خارجي است. آن حقيقت خارجي در شكل انسان ، وجود امام زمان است يعني كسي كه بتواند با قرآن ارتباط برقرار كند، يقيناً ميتواند محضر امام زمان را درك كند. اين معنای انس و ارتباط با قرآن است. براي ما هم خداوند در قرآن مي فرمايد كه قرآن را آن گونه كه شايسته است، تلاوت كنيد. مؤمنين را هم كه توصيف می کند، ميفرمايد: اينها كساني هستند كه «يَتلَونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ». امام (ع) همان قرآن است قرآني كه در قالب انسان عرضه شده است اما توصیه شده که با اين قرآن چه در قالب انسان كامل و چه قرآن تدوين شده، ارتباط داشته باشيم .
در مورد علل ارتباط از جمله نكاتي كه مطرح است، چنان كه در نهج البلاغه هست، اين كه در پرتو اين ارتباط با قرآن و امام عصر (سلام الله عليه) انسان به نيازهاي خود به معناي حقيقي آن گونه كه شايسته است و از بستر حقيقت خارج انتزاع پيدا مي كند، پي مي برد نه اينكه به نيازهاي كاذب گرفتار شود. نياز انسان چيست؟ انسان كه تمام وجودش نياز است. « يا اَيُّها الناسُ اَنتُم الفُقراء اِلَي الله» ما كه فقر محض هستيم اما نياز حقيقي ما چيست؟ نيازي كه با تلاش و تكاپو برطرف مي شود و ما دائم براي رفع نياز در كوشش و تلاش هستيم، آن نياز حقيقي چيست؟ آيا خوردن و نوشيدن و پوشيدن نياز ماست؟ ضمن اينكه اين ها نياز ماست اما به ما نگفتهاند كه اين نيازها را از خدا بخواهيد. به خاطر اين نيازها به ما نگفتهاند زياد تلاش كنيد. جواب اين نيازها را به راحتي و به وفور در اختيار ما قرار داده اند. اگر الآن از اكثرمردم بپرسید كه نيازشان چيست؟ خوردن و نوشيدن و پوشيدن را مطرح مي كنند در حالي كه نياز ما اينها نيست. نه اينكه ما به اين ها نياز نداريم ولي نيازي هستند كه برطرف شدهاند و در نتيجه نياز محسوب نميشوند. خداي تعالي همه نيازهاي ما را برطرف كرده است. چرا ميفرمايد كه به دنبال امام و قرآن راه بيفتيد؟ «مَن ماتَ و لَم يَعرِف اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيتاً جاهِليّه» علت اين است كه در اين صورت انسان به نياز حقيقي خود پي نمي برد. امير مؤمنان در توصيف متّقين مي فرمايد: اين ها كساني هستند كه شب ها اهل تلاوت قرآن هستند. يعني شبها اينها به پيشوايي قرآن رهرو هستند. به دنبال قرآن مي روند و مراتب كمالي را با راهنمايي قرآن طي ميكنند. وقتي طي كردند، محزون ميشوند. انسان زماني محزون ميشود كه احتياج و كمبود و نقص داشته باشد. چگونه است كه انسان متّقي وقتي به دنبال قرآن راه مي افتد، محزون مي شود؟ «يُحزِنوُنَ بِهِ اَنفُسَهُم» چرا اينها از طريق قرآن محزون ميشوند؟ چون قرآن نور است و اينها با تبعيّت از قرآن به نيازهاي خود پي ميبرند.
استاد براعتی عقیده دارد، امام (ع) كسي است كه دست ما را ميگيرد و ميبرد تا بگويد كه اين ها مال شماست. اين همان پرواز است. سير در كل عالم است. اين نكته را تذكر ميدهند كه اگر حركتي نكنيد و ارتباطي برقرار نكنيد و دريافت هاي شما همه عرض باشد، فلسفه خلقتتان را از عرف بگيريد كه اكثر ما فلسفه زندگي را از عرف مي گيريم، پشيمان خواهيد شد. شما در يك روز ميتوانستيد ثروتمندترين موجود در عالم خلقت باشيد ولي فرصت را از دست مي دهيد و تو ميبيني كه به هيچ چيز دست نيافتهاي. راز قضيه هم اين است كه تو براي رسيدن به حجّت الهي حركتي نكردی تا به تو پرواز را ياد بدهيم تا به امورت برسي . اين از جمله نكاتي است كه مطرح است و مي فرمايند كه سعي كنيد تا به نيازتان پي ببريد. يكي از نيازهاي انسان اين است كه انسان به حقيقت وجودش پي ببرد ضمن اينكه عالم مال اوست، به آن عالم در وجود خودش پي ببرد. با خود حقيقي خودش همنشين باشد و لازمهي آن اين است كه از خود كاذب خودش حركت كند و به خود حقيقياش پي ببرد. با انس با قرآن ميتواند به اين مسئله برسد. اگر انسان قيد و بند چهرهي خلقياش را كنار بزند، در اين صورت به حقيقت خودش پي مي برد. وجود امام و قرآن براي همين است. امام معصوم (ع) مصداق عینی قرآن است. این که وجود مبارک پیامبر اکرم (ص ) می فرماید که قرآن و اهل بیت از هم جدا نمی گردند چون هر دویک مقوله اند. «لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ» چون دو چهرهی یک مقوله محسوب میشوند. یکی حقایقی به صورت کتبی است که در عالم ظهور کرده است و یکی صورت عینی حقایق است. به این خاطر در نهجالبلاغه امیرمؤمنان (س) می فرماید که من قرآن ناطق هستم و قرآن چه همان کتاب الهی باشد و یا انسان کامل باشد، هدایت ما مبتنی بر اوست. اگر ما بخواهیم به قوام هستی مان دست بیابیم، باید از قرآن استفاده کنیم. «یَهدِی للَّتی هِیَ أقوَمُ» اما شرطی که برای بهره برداری از این قرآن مطرح شده، طهارت درونی است. «لایَمَسَّهُ اِلّا المُطَهّروُن» به محضر این قرآن نمیتوانند نائل شوند مگر انسانهای پاک.
استاد براعتی در خصوص مرگ جاهلی برآن است که به مصداق حدیث مشهور هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است. شناختی که در اینجا مطرح است، شناخت از حیث ندانستن نیست بلکه شناخت از حیث معرفت شهودی است. لازمهی معرفت شهودی، شدن است. بنابراین معنای روایت این می شود که هر کس بمیرد و امام زمان نشود چون امامت امام تبدیل ما به کمالات امام است. عین اینکه معلم که درکلاس با دانش آموزان سر و کار دارد، میخواهد دانش آموزان را مثل خودش بکند يعني مثل خودش باسواد كند. انسان کامل هم ما را مثل خودش به کمال می رساند. منظور از شناخت امام زمان، معرفت شهودی و مثل ایشان کامل شدن است. اگر ما امام زمان را بشناسیم ولی مثل ایشان نباشیم، به درد نمیخورد. مثل عالم بی عمل می شود که به درد نمی خورد. شناخت اصلي ذات اقدس الهی هم شناخت شهودی است یعنی شناختی که از سنخ دیدن و شدن است. در این صورت انسان حالت الهی پیدا میکند.
حضرت ولی عصر (عج) هم ولایت و سرپرستی عالم را عهدهدار است و هم صاحب زمان است. مدیریت زمان به دست وجود مبارک حضرت ولیعصر، سلامالله علیه، است. هم ولایت زمان به عهدهی حضرت است که زمان را به اذن الله سرپرستی میکند.
گردآوری : دکتر حسین شهبازی
شماره تلفن جهت سفارش کتاب : خانم نامدار 09141004966
منبع: www.alwahy.ir