آیت الله مصباح یزدی رحمه الله :
در سال حمله به مدرسه فیضیه(سال ۱۳۴۲) پیرمرد روستایی را که سواد اندکی داشت یا نداشت، اما فرد نورانی بود در مدرسه دیدم.
من از او خواستم تا مرا موعظه کند..!
(یک طلبه آن هم مثل آیت الله مصباح یزدی که از اول جوانی نابغه بود از یک پیر مرد روستایی موعظه میخواهد، من بیچاره هم خیال میکنم با چند جلد کتاب خواندن دیگر عالم شده ام و نياز به موعظه ندارم )
فرمود: برو مادرت را خدمت کن..
گفتم: من کم و بیش بر مادرم احترام میگذارم. موعظه دیگری بفرمایید!
گفت: برو دست و پایش را ببوس. من تابحال چیزی سودمند تر بر حال و آینده انسان موثرتر از خدمت به مادر نیافتم.
#حکایت_داستان
┈┈••••✾•🌹🌹🌹•✾•••┈┈•
#استاد_فکر
⚜️به کانال استاد فکر بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2231763258C653c04de67