eitaa logo
استاد مددی
3.3هزار دنبال‌کننده
67 عکس
94 ویدیو
72 فایل
نشر نکات علمی آیت الله سید احمد مددی (زیدعزه) در موضوعات فقه و اصول، تاریخ، کتابشناسی، رجال و... این کانال ارتباط رسمی با بیت معظم له نداشته و توسط یکی از شاگردان ایجاد شده است. ارتباط با مدیر کانال: @yahyaab
مشاهده در ایتا
دانلود
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐 تمسک به اطلاق قرآن و سنت (دیدگاه اخباریون) 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/15 🏠@ostadmadadi
23.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐 حقیقت عرفیه بودن مفاهیم شرعی (نفی حقیقت شرعیه) 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/15 🏠@ostadmadadi
18.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐 اقسام اطلاق (1. لفظی تصوری 2. لفظی تصدیقی 3. مقامی) 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/15 🏠@ostadmadadi
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐 دیدگاه مختار در بحث اطلاق؛ 1.مقام بیان اصل تشریع 2. مقام بیان قانونی 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/15 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐 برای مطالعه کفایه، باید کتاب فصول را دید 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/۱۶ 🏠@ostadmadadi
45.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌐 استفاده مبنای اصولی از فتوای فقهی قدما 🔸 تفاوت اماره و اصول 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/۱۷ 🏠@ostadmadadi
💢رجال 💠 بكير بن أعين پدر عبدالله و برادر زراره است. درباره زراره گفته شده است ده تا، دوازده تا، شانزده تا، هجده تا برادر بودند، یکی دو تایشان را می گویند سنی اند. به هر حال با قطع نظر از سنی و شیعه شان سه تایشان دارای شخصیت اند یکی بُکیر است، یکی زراره است، یکی هم حمران است. از بعضی از روایات نیز معلوم می شود1️⃣. حمران خیلی جلیل القدر است، ولی این قدر شهرت پیدا نکرده است. این سه تا برادر در بقیه اولاد أعین ممتازند، این ها هم رومی هستند، شیبانی ولائا هستند، روم در این جا مراد روم شرقی است که همین ترکیه فعلی باشد. خود بکیر و بقیه برادران، مخصوصا خود بکیر، خاندانی در کوفه داشتند، خاندان معروفی هم بودند. ابوغالب زراری، نوه همین بُکیر است. ابوغالب، لکن می گوید چون امام هادی و امام عسگری، تعبیر از من است، به جد ما نامه ای که نوشت خطاب کرد زراری، ما هم لقبمان شد زراری به برکت امام و چون زراره در این ها معروف بود تمام خاندان که از برادر های دیگر بودند معروف به زراری شدند. علی ای حال بکیر بن اعین جزو اجلاست. 📚 درس خارج اصول فقه، سه شنبه: 2/7/1398 1️⃣في إخوة زرارة حمران و بكير و عبد الملك و عبد الرحمن بني أعين. 270 - حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ‌: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ‌: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ. وَ حَدَّثَنِي حَمْدَوَيْهِ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنَا: مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى ابن عُبَيْدٍ، عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ‌، قَالَ‌: حَدَّثَنِي اَلْمَشَايِخُ‌: أَنَّ حُمْرَانَ‌ وَ زُرَارَةَ وَ عَبْدَ اَلْمَلِكِ‌ وَ بُكَيْراً وَ عَبْدَ اَلرَّحْمَنِ بَنِي أَعْيَنَ‌ كَانَ مُسْتَقِيمِينَ‌ ، وَ مَاتَ مِنْهُمْ أَرْبَعَةٌ فِي زَمَانِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ كَانُوا مِنْ أَصْحَابِ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‌، وَ بَقِيَ زُرَارَةُ إِلَى عَهْدِ أَبِي اَلْحَسَنِ فَلَقِيَ مَا لَقِي. (اختیار معرفة الرجال. جلد:۱. صفحه:۳۸۳) 🔸فهرست اسامی 🏠@ostadmadadi
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 معنای «غیبت»؛ معنای عرفی یا حقیقت شرعیه؟ 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/۲۲ 🏠@ostadmadadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 معنای «صلاه» و «صوم»؛ معنای عرفی یا حقیقت شرعیه؟ 📚 درس خارج اصول ۱۴۰۲/۰۷/۲۴ 🏠@ostadmadadi
💢نظام قانونی فقه و اصول [20] 💠 ابتنای فضای «عبد و مولا» بر مالکیت مولا بر عبد نکتة اساسی و زیربنایی در این گفتمان، اعتبار مملوکیت ذات عبد برای مولا ‏است که به سبب آن افعال عبد نیز ملک مولا می‌شود و درنتیجه تصرفاتش ‏محدود می‌گردد. مرحوم علامه طباطبایی; در تحلیل «امر» فرمود: عبد توسعۀ ‏وجودی مولاست.‏ 1️⃣‏ این حرف با نظام «عبد و مولا» سازگار است.‏ ابتنای قانون و شریعت در «نظام قانونی» بر «مصالح و مفاسد واقعی» و در ‏‏«فضای عبد و مولا» بر «اراده مولا»‏ در فضای «عبد و مولا» منشأ قانون‌گذاری ارادة مولاست اما در «فضای ‏قانونی» منشأ قانون‌گذاری وجود مصالح نفس الأمری و ملاکات واقعی است. ‏البته ارادة «ولایی» در قانون وجود دارد و منشأ جعل می‌شود اما اولاً این ولایت ‏به معنای مالکیت بر عباد نیست و ثانیاً قانون را عوض نمی‌کند که آن را طبق ‏ارادة مولا کند به این معنا که مولا یک روز چیزی بگوید و روز دیگر چیز ‏دیگری بگوید.‏ ‏ روح اساسی قانون، انفصال قانون از شخصیت مقنن است. ‏برخی تفکرات غربی‌ مثل روح القوانین، سه مؤلفه را از شخص شاه جدا کردند: ‏یک؛ «قانونگذاری»، دوم؛ «اجرا» و سوم؛ «رفع خصومت و ایجاد عدالت». مرحوم ‏نائینی; در رسالة تنبیه الأمه که در اثبات مشروطیت نوشته است اولین مطلبی ‏را که در رساله شروع می‌کند این است که شاه سایة خدایی پیدا کرده است که ‏‏«لَا یسْأَلُ عَمَّا یفْعَلُ وَهُمْ یسْأَلُونَ»‏ ‏.‏ (تنبیه الامه و تنزیله المله، ص41‏) تخلف در فضای «عبد و مولا» ظلم به مولاست و در «نظام قانونی» ظلم به خود در «نظام قانونی» ظلم بر قانون یا ظلم بر مولا مطرح نیست، چون مولایی ‏فرض نمی‌شود، بلکه اگر کسی تخلف کرد ظلم به خودش کرده است. اگر در ‏نظام قانونی گفتند: پول بدهید تا جاده را آسفالت کنیم و شما ندادید این ظلمی ‏است که به خودتان و به جامعه برمی‌گردد. لذا این مطلب که در کفایه در باب ‏تجری آمده است: «ذمه علی تجریه و هتکه لحرمة مولاه‏ و خروجه عن رسوم ‏عبودیت»؛ (کفاية الأصول، ص: 259‏)‏ اولاً خود تجری محل کلام است که بحث اصولی است یا کلامی؟ و ‏ظاهرش کلامی است که نکاتی هم در اصول دارد.‏ ‏ ثانیاً ایشان حرمت تجری را ‏از باب ظلم بر مولا آورده است که این، مبتنی بر دیدگاه «عبد و مولا» است. در ‏‏«فضای قانونی»، ظلم به شارع بی معنا است؛ «وَمَا‎ ‎ظَلَمُونَا ‏‎ ‎وَلَـکن ‏‎ ‎کانُوا ‏‎ ‎أَنفُسَهُمْ ‏‎ ‎یظْلِمُونَ».‏ بنابراین دو زیربنای فکری متفاوت وجود دارد؛ تفسیر «فضای قانونی» ‏شریعت را مبتنی بر مواد قانونی که امروزه متعارف زندگی ما است تفسیر ‏می‌کند؛ در این صورت قانون را پرتو شخصیت مولا نمی‌دانند بلکه قانون را ‏پرتو واقعیت و مصلحت خود مردم می‌دانند و بحث ظلم بر مولا و دولت و ‏رئیس جمهور و امثال آن مطرح نیست! ‏ اساساً عبد و انسان در مرحله‏ای نیست که با مولا (شارع مقدس) قابل قیاس ‏باشد که مثلاً به او اهانت یا ظلم کند. بشر در روابط اجتماعی، به کمتر از مولای ‏حقیقی خودش هم اهانت نمی‏کند، مثلاً اگر کسی به یک شعر سعدی توهین ‏کند، مردم او را مسخره می‏کنند و کسی نمی‌گوید به سعدی ظلم واقع شد. اگر ‏سعدی قابل مسخره کردن نیست، خدای متعال به طریق اولی قابل اهانت نیست. ‏تمسخر، اهانت، ظلم و تعدی بر مولا، همگی در تفسیر فضای «عبد و مولا» ‏است. ریشه حقوقی تفاوت «فضای قانونی» با فضای «عبد و مولا» این است که ‏انسان کیش و پرتو شخصیت مولا نیست.‏ 1️⃣«امر و خواستن کاری از دیگری چنانکه با تأمل به دست می‌آید بستگی دادن خواست و ربط ‏دادن اراده است به فعل دیگری، و چون به حسب واقع اراده هر فرد مرید جز به فعل خود یعنی ‏حرکات عضلانی خود تعلق نمی‌گیرد و همچنین فعل دیگری نیز جز به اراده خودش به جای دیگر ‏متعلق نمی‌شود ناچار تعلق دادن مرید، اراده خودش را به فعل غیر جز دعوی و اعتبار، صورت ‏دیگری نخواهد داشت و از این روی همین اعتبار تعلق اراده، ارتباط مستقیم به اعتبار «ریاست» دارد ‏که به معنای «توسعه دادن وجود خود، و دیگران را جزء وجود خود نمودن» تقسیر نمودیم و در ‏نتیجه باید گفت که در مورد امر، شخص آمر مأمور را جزء وجود خود و به منزله عضو فعال خود ‏قرار می‌دهد...» اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج2، ص221.‏ 🏠@ostadmadadi