eitaa logo
استاد مددی
3.3هزار دنبال‌کننده
66 عکس
94 ویدیو
72 فایل
نشر نکات علمی آیت الله سید احمد مددی (زیدعزه) در موضوعات فقه و اصول، تاریخ، کتابشناسی، رجال و... این کانال ارتباط رسمی با بیت معظم له نداشته و توسط یکی از شاگردان ایجاد شده است. ارتباط با مدیر کانال: @yahyaab
مشاهده در ایتا
دانلود
💢نظام قانونی فقه و اصول [21] 💠 تحلیل از ادبیات و الفاظِ بیان و ابراز قانون در «ادبیات قانونی»‏ مراد از «ادبیات قانونی»، ادبیات و الفاظی است که در مقام ابراز و تعبیر ‏قانونی به کار برده می‌شود. در علم اصول، در «مباحث الفاظ» به ادبیات قانونی ‏پرداخته و از مباحثی همچون صیغة افعَل و لا تفعل، و مادة امرونهی و... بحث ‏کرده‌اند، ولی بعدها ملتفت شدند که موارد دیگری هم هست و ادبیات قانونی ‏در تشریع عرض عریضی دارد و چنین نیست که واحد و یکنواخت باشد؛ ‏تعابیر مختلفی مثل «لِلَّـهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ»، ‏«وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ ‏لِلَّـهِ»،‏ ‏«أَقِیمُوا الصَّلَاةَ»‏ و «الْمُؤْمِنُونَ‏ عِنْدَ شُرُوطِهِم‏»‏ داریم. لذا مجموعه‌ای که ‏نامش را «ادبیات قانونی» در مجموعه احکام فقهی گذاشتیم بسیار گسترده است ‏و بیش از این مقداری است که در کتب اصول گفته شده است و معتقدیم که در ‏تنقیح مباحث اصول باید همة این‌ها در «مباحث الفاظ» از جهات مختلف بررسی ‏شود؛ هم جهات عرفی عام و جهات لغوی‌ و هم جهات عرفی خاص و آثاری ‏که بر آن بار می‌شود. همچنین ممکن است یک اصطلاح در قرآن در یک معنا ‏استفاده شود، ولی در روایات معنای دیگری از آن استفاده شود، همة این‌ها باید ‏در اصول منقح شود. تاریخ تدوین لغت، کیفیت نقل و انتقال و سیر تحولات آن، ‏خصائص مدینه، کوفه و بصره در لغت، لغت قرآنی، تحلیل وضع و رابطه لفظ و ‏معنا، معنای هیئات، تفسیر و دسته بندی معانی صیغه‌های امرونهی، مفاهیم، ‏ازجمله مباحثی است که در «ادبیات قانونی» تأثیر به¬سزایی دارد.‏ ادامه دارد👇 🏠@ostadmadadi
💢نظام قانونی فقه و اصول [21] 💠 تدوین زبان عربی سیر تغییر و تحولات زبان عربی نیاز به تحقیق و بررسی دارد؛ خاستگاه ‏عرب در یمن بود و مراحل مختلفی را طی کرده است. درحال حاضر مقداری ‏روی لغت ثمود و تأثیر آن در لغت عرب کار شده است؛ قوم ثمود از سال پانصد قبل از میلاد تا سیصد میلادی - حدود هشتصد سال - وجود داشتند. ‏آنها دارای تمدن عظیمی بودند که حدود دویست سال قبل از آمدن اسلام ‏منقرض شدند. ثمود چون در حجاز بودند، ‏ خیلی از الفاظ آن با الفاظی که در ‏قرآن در مکه آمده تشابه دارد. ‏ تدوین لغت عربی به برکت اسلام تدوین لغت عربی از برکات اسلام است، ما از قبل از اسلام متن عربی ‏نداریم. در عرب حتی یک کتابت قبل از اسلام نداریم و هرچه هست برای بعد ‏از اسلام است، حتی معلقات سبع را نیز مسلمان‌ها نقل کردند، لذا برخی ‏معاصرین در آن مناقشه کردند. همه اشعار جاهلی را مسلمان‌ها نقل کردند. حتی ‏یک بیت شعر از قبل از اسلام نمی‌یابید، بله برخی از راویان آن‌ها مثل اسمعی ‏از اهالی برخی مناطق شعری را به فردی نسبت می‌دهد و او هم به شخص ‏دیگری الی آخر. اگر قرآن نبود عامل وحدتی که الان در دنیای عرب هست، ‏نبود. از آن زمان رساله‌ای از شافعی موجود است که گفته شده برای قرن دوم ‏است. قرآنی هست که احتمال می‌دهند که تاریخ ورق آن، قبل از ولادت ‏پیغمبر (ص) است، تاریخ ورق نه کتابت. تاریخ کتابت برای سال هفتم هجری ‏است. اگر راست باشد این قدیمی‌ترین ورق و خط قرآنی است. دنیای اسلام ‏مکه و مدینه با اینکه تاریخ قدیمی دارند اما در هیچ موزه‌ای در دنیا هیچ اثر ‏خطی از مکه و مدینه که قبل از اسلام چیزی نوشته باشند وجود ندارد. در مصر ‏و چین و ایران، میراث زیادی داریم ولی از مکه و مدینه نداریم. ‏ ظرفیت زبان عربی زبان عربی دارای قابلیت زیادی است؛ در لغت عربی دو ملیون و پانصد ‏هزار واژه مستعمل وجود دارد. درحال حاضر چهار لغت را رکن می‌دانند: ‏عربی و فارسی و ترکی و اردو. اردو لغت فرهنگی نیست و آثار فرهنگی ندارد. ‏آثار علمی در درجه اول عربی است. بعد از عربی، فارسی است که به نظرم از ‏ترکی بیشتر است. در فیزیک و شیمی و طب و نجوم و عرفان و علوم دینی و ‏علوم انسانی، لغت عربی اول است بعد با فاصله زیاد فارسی و ترکی است و ‏بعد با فاصله زیاد اردو است. متکلم زبان اردو شاید بیش از عربی باشد، لکن ‏خیلی اصل و نسب ندارد، مجموعه‌ای است از عربی و فارسی و هندی و... و ‏خیلی فرهنگی نیست. زبان فارسی به لحاظ متکلم گویا از ترکی هم کمتر است ‏و به لحاظ تکلم سوم است. خصلتی که لغت عربی دارد این است که در حال ‏زایش است و روز به روز زیادتر می‌شود. افرادی که غیر عرب‌اند داخل در ‏دنیای عرب می‌شوند، به خلاف لغتی مثل فارسی که این جنبه زایش را ندارد. ‏ ادامه دارد👇 🏠@ostadmadadi
💢نظام قانونی فقه و اصول [21] 💠 تأثیر مذاهب کلامی بر ادبیات عرب لغت و ادبیات عرب بعد از نزاع‌های مذهبی میان شیعه و سنی نوشته شد. ‏برخی گفته‌اند که در اسلام در هیچ مسئله‌ای همچون امامت خون و خونریزی ‏نشد. (‎ ‎‏أعظم خلاف بين الأمة خلاف الإمامة اذ ما سلّ سیف فی الاسلام علی قاعدة دینیة مثل ما سلّ ‏علی الامامة فی کل زمان؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج1، ص20‏)‏ ‏ به همین دلیل صرف و نحو که از قرن دوم شروع می‌شود تحت تأثیر ‏مذاهب بود. کوفه به طور کلی شیعه بود و بصره به طور کلی سنی بود. مثلاً ابن ‏هشام چون اشعری است و قائل به وعد و عید نیست در معنای معاوضه آیه «إِنَّ ‏اللَّـهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ...»‏ ‎ ‎‏. _(التوبة: ١١١‏)‏ می‌گوید: باء برای ‏سببیت نیست؛ معتزله می‌گویند: هست!.‏ ‏1️⃣ همچنین معنای باء را در آیه «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکم‏ وَ أَرْجُلَکمْ»‏ (المائدة: ٦‏)‏ به گونه‌ای معنا ‏کردند که با فتوای خودشان سازگار باشد.‏ 2️⃣‏. ‏در روایات ما آمده است؛ «فَعَرَفْنَا ‏حِینَ قَالَ: «بِرُؤُسِکمْ» أَنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ؛ لِمَکانِ الْبَاء»3️⃣ چون ماده «مَسَحَ» ‏نیازی به باء ندارد و خودش متعدی می‌شود: «وامسحو رئوسکم»؛ اینجا که باء ‏آمده است باید نکته‌ای باشد و آن اینکه مسح بخشی از سر مراد است، بلکه ‏وقوع مسح علی الرأس مراد است. نظر به ایقاع المسح است نه اینکه تمام سر ‏مقصود باشد لذا آمده است «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکم‏ وَ أَرْجُلَکمْ إِلَی الْکعْبَین‏» غیر از ‏‏«فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ وَ أَیدِیکم‏» است که کل آن باید شسته شود. در تیمم هم باء ‏آمده است که نکته هردو یکی است؛ «فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکمْ وَ أَیدِیکمْ مِنْهُ» ( النساء: ٤٣‏)‏ ‏.‏ 1️⃣ ‏.««ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ» النحل: ٣٢، و انما لن نقدرها باء السببیه کما قال المعتزله و ‏کما قال الجمیع فی: «لن یدخل احدکم الجنه بعمله» مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، ج2، ص133‏ 2️⃣‏. «الحادی عشر: التبعیض ... قیل و منه «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکم» و الظاهر ان الباء فیهن للالصاق، و ‏قیل: هی فی آیه الوضوء للاستعانه، و إن فی الکلام حذفاً و قلباً، فان «مسح» یتعدّی الی المزال عنه ‏بنفسه، و الی المزیل بالباء، فالاصل: امسحوا رئوسکم بالماء» مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، ج2، ‏ص140 3️⃣‏«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ؛ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ، عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً، عَنْ حَمَّادِ بْنِ ‏عِيسی‏، عَنْ حَرِيزٍ، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ‏: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (ع): أَ لَاتُخْبِرُنِي مِنْ أَيْنَ عَلِمْتَ‏، وَ قُلْتَ: «إِنَّ ‏الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ، وَ بَعْضِ الرِّجْلَيْنِ؟».‏ فَضَحِک، ثُمَّ قَالَ: «يَا زُرَارَةُ، قَالَ‏ رَسُولُ اللَّهِ (ص)، وَ نَزَلَ بِهِ الْکتَابُ مِنَ اللَّهِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- يَقُولُ: ‏‏«فَاغْسِلُوا وُجُوهَکمْ» فَعَرَفْنَا أَنَّ الْوَجْهَ کلَّهُ يَنْبَغِي‏ أَنْ يُغْسَلَ‏، ثُمَّ قَالَ: «وَ أَيْدِيَکمْ إِلَی الْمَرافِقِ‏» ثُمَّ فَصَّلَ ‏بَيْنَ الْکلَامِ‏، فَقَالَ: «وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکمْ» فَعَرَفْنَا حِينَ قَالَ: «بِرُؤُسِکمْ‏» أَنَّ الْمَسْحَ بِبَعْضِ الرَّأْسِ‏؛ لِمَکانِ ‏الْبَاءِ، ثُمَّ وَصَلَ الرِّجْلَيْنِ بِالرَّأْسِ، کمَا وَصَلَ الْيَدَيْنِ بِالْوَجْهِ، فَقَالَ: «وَ أَرْجُلَکمْ إِلَی الْکعْبَيْنِ» فَعَرَفْنَا حِينَ ‏وصل‌ها بِالرَّأْسِ أَنَّ الْمَسْحَ عَلی‏ بعض‌ها، ثُمَّ فَسَّرَ ذلِک رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِلنَّاسِ، فَضَيَّعُوهُ‏، ثُمَّ قَالَ: «فَلَمْ ‏تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکمْ وَ أَيْدِيکمْ مِنْهُ» فَلَمَّا وَضَعَ الْوُضُوءَ إِنْ لَمْ تَجِدُوا ‏الْمَاءَ، أَثْبَتَ بَعْضَ‏ الْغَسْلِ مَسْحاً؛ لِأَنَّهُ قَالَ: «بِوُجُوهِکمْ‏» ثُمَّ وَصَلَ بِهَا «وَ أَيْدِيَکمْ» ثُمَّ قَالَ: «مِنْهُ‏» أَيْ مِنْ ‏ذلِک التَّيَمُّمِ؛ لِأَنَّهُ عَلِمَ أَنَّ ذلِک أَجْمَعَ‏ لَمْ يَجْرِ عَلَی الْوَجْهِ؛ لِأَنَّهُ يَعْلَقُ‏ مِنْ ذلِک‏ الصَّعِيدِ بِبَعْضِ الْکفِّ، وَ ‏لَايَعْلَقُ بِبَعْضِهَا، ثُمَّ قَالَ: «ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ‏ عَلَيْکمْ‏ مِنْ حَرَجٍ» وَ الْحَرَجُ الضِّيقُ». کافي، ج‏5، ص: 96‏ ادامه دارد👇 🏠@ostadmadadi