eitaa logo
پرسمان اعتقادی استاد محمدی
46.6هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
4.1هزار ویدیو
81 فایل
📌 پاسخ های استاد محمدی شاهرودی به سوالات و شبهات اعتقادی روز جامعه 🔴 ادمین تبادل 👇👇 تبلیغ نداریم❌ @Sardar69 پرسش از استاد محمدی👇 @osooledin_110 ✅ ارتباط با مشاور و کارشناس دینی 👇👇 @pasokhgo313 ⭕️ کانال های دیگر ما 👇👇 @kalamema @btid_org
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی هارون الرشید به سربازانش دستور داد تا بهلول دیوانه را به نزد او بیاورند سربازان پس از ساعتی گشت زدن در شهر بهلول را در حال بازی با کودکان یافتند و او را به نزد هارون الرشید بردند. 🔸هارون الرشید با روی باز از بهلول استقبال کرد و گفت مبلغی پول به بهلول بدهند که بین فقرا و نیازمندان تقسیم کند و از آنها بخواهد برای سلامتی و طول عمر هارون الرشید دعا کنند. 🔹بهلول وجه را از خزانه هارون الرشید گرفت و لحظه ای بعد دوباره به نزد خلیفه هارون الرشید رسید. 🔸خلیفه با تعجب به بهلول نگاه کرد و گفت ای دیوانه چرا هنوز اینجایی؟! ❓ چرا برای تقسیم کردن پول به میان فقرا نرفته ای ؟ 💎 بهلول ( عاقل ترین دیوانه ) گفت : هر چه فکر کردم از خلیفه محتاج تر و فقیرتر در این دیار نیافتم؛ چرا که می بینم ماموران تو به ضرب تازیانه از مردم باج و خراج می گیرند و در خزانه ی تو می ریزند از این جهت دیدم که نیاز تو از همه بیشتر است لذا وجه را آورده ام تا به خودت بازگرداندم ! ♨️ @ostadmohamadi
زاهدی گفت : روزی به گورستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش اینجا چه می کنی؟ گفت : با مردمانی همنشینی می کنم که آزارم نمی دهند اگر از عقبی غافل شوم یاد آوریم می کنند و اگر غایب شوم غیبتم نمی کنند... ✅ رفتگان را یاد کنیم که روزی ما هم خواهیم رفت. ♨️ @ostadmohamadi
🍃شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سُخره بگیرد ⁉️ به بهلول گفت:هیچ شباهتی بین من و تو هست؟ بهلول گفت:البته که هست مرد ثروتمند گفت:چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟ بهلول جواب داد: دو چیز ما شبیه یکدیگر است، 🔹یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است 🔸 و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است. ♨️ @ostadmohamadi
🍃زمانی دل بهلول از اوضاع زمانه گرفته بود و در خرابه ای مشغول ذکر خدا بود. 🔸در ضمن لباسش را برای وصله زدن از تن در آورده بود. زن بی عفتی چشمش به او افتاد و بهلول را دعوت به کار بد کرد. 🔹 بهلول گفت : وزن دست های من چقدر است؟ وزن پاهای من چقدر است؛ وزن تمام بدن را پرسید و گفت: ⁉️ کدام عاقل حاضر است که بخاطر لذت عضو کوچکی تمام اعضای خود را در آتش جهنم بسوزاند. و از جای خود برخاست و نعره ای کشید و فرار کرد. پرسمان اعتقادی 👇👇 🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ♨️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
🍃 روزی بهلول کفش نو پوشیده داخل مسجدی شد تا نماز بگذارد. 🔰 در آن محل مردی را دید که به کفشهای او نگاه می کند. فهمید که آن مرد طمع به کفش او دارد. ناچار با کفش به نماز ایستاد. آن دزد گفت: با کفش نماز نباشد. بهلول گفت: اگر نماز نباشد، کفش باشد.😂 پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
🍃روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد. 🔰خلیفه گفت: مرا پندی بده! 🔹بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب، تشنه‌گی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟ 🔸گفت : ... صد دینار طلا. ❓پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟ 💎گفت: نصف پادشاهی‌ام را. 💠 بهلول گفت: حال اگر به حبس‌البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه می‌دهی که آن را علاج کنند؟ 💎گفت: نیم دیگر سلطنتم را. ✳️ بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی. 📚 http://www.beytoote.com پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
زاهدی گفت : روزی به گورستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش اینجا چه می کنی؟ گفت : با مردمانی همنشینی می کنم که آزارم نمی دهند اگر از عقبی غافل شوم یاد آوریم می کنند و اگر غایب شوم غیبتم نمی کنند... ✅ رفتگان را یاد کنیم که روزی ما هم خواهیم رفت. ♨️ @ostadmohamadi
🍃 روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن گونه که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند. با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند. 🔸بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت ولی ...این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند ، ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد ، حمامی ها متغیر گردیده پرسیدند سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست ؟ ✳️ بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شماها ادب و رعایت مشتری های خود را بنمایید. 📚 http://www.beytoote.com پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
🍃شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سُخره بگیرد ⁉️ به بهلول گفت:هیچ شباهتی بین من و تو هست؟ بهلول گفت:البته که هست مرد ثروتمند گفت:چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟ بهلول جواب داد: دو چیز ما شبیه یکدیگر است، 🔹یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است 🔸 و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است. ♨️ @ostadmohamadi
🍃آورده اند که روزی زبیده زوجه ی هارون الرشید در راه بهلول را دید که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط می کشید. ❓پرسید : چه می کنی؟ گفت : خانه می سازم. ❓پرسید : این خانه را می فروشی؟ گفت : آری. ❓پرسید : قیمت آن چقدر است؟ بهلول مبلغی ذکر کرد. زبیده فرمان داد که آن مبلغ را به بهلول بدهند و خود دور شد. بهلول زر بگرفت و بر فقیران قسمت کرد. 🔹 شب هارون الرشید در خواب دید که وارد بهشت شده به خانه ای رسید و چون خواست داخل شود او را مانع شدند و گفتند این خانه از زبیده زوجه ی توست. 🔸دیگر روز هارون ماجرا را از زبیده بپرسید. زبیده قصه بهلول را باز گفت. 💎هارون نزد بهلول رفت و او را دید که با اطفال بازی می کند و خانه می سازد. گفت : این خانه را می فروشی؟ بهلول گفت : آری 🔸هارون پرسید : بهایش چه مقدار است؟ بهلول چندان مال نام برد که در جهان نبود. هارون گفت : به زبیده به اندک چیزی فروخته ای. ✅ بهلول خندید و گفت : زبیده ندیده خریده و تو دیده می خری میان این دو، فرق بسیار است. 📚 http://www.beytoote.com پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
🍃 روزی بهلول کفش نو پوشیده داخل مسجدی شد تا نماز بگذارد. 🔰 در آن محل مردی را دید که به کفشهای او نگاه می کند. فهمید که آن مرد طمع به کفش او دارد. ناچار با کفش به نماز ایستاد. آن دزد گفت: با کفش نماز نباشد. بهلول گفت: اگر نماز نباشد، کفش باشد.😂 پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520
🍃روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد. 🔰خلیفه گفت: مرا پندی بده! 🔹بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب، تشنه‌گی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟ 🔸گفت : ... صد دینار طلا. ❓پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟ 💎گفت: نصف پادشاهی‌ام را. 💠 بهلول گفت: حال اگر به حبس‌البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه می‌دهی که آن را علاج کنند؟ 💎گفت: نیم دیگر سلطنتم را. ✳️ بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی. 📚 http://www.beytoote.com پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ http://eitaa.com/joinchat/2846228496C6562595520