بسم الله الرحمن الرحیم قطعه ای از عرش در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوق تو مثل کاه می‌آید حرم گرچه در ظاهر بدی قصد زيارت کرده است در حقيقت عارف بالله می‌آيد حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است هردلی هرجا بگويد آه می‌آيد حرم خوش‌به‌حال زائری که شهر این خطه است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... #مجتبی_خرسندی

به مناسبت سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر «خرمشهر» و سی‌وچهار روز مقاومت(1) به هر سوی، کارون و اروندرود چکامه، ترانه، غزل می‌سرود زلال و روان بود چون اشک چشم زمانی خروشان، سراپای، خشم به پرواز بر ساحل این دو رود حواصیل و مرغابی و غاز بود جوانی دل آشفته، نغمه‌کنان بر امواج می راند پاروزنان «بلم مثل قویی سبک‌بال بود» که می‌رفت آرام بر موج رود چنین بود شهری به مرز جنوب دلارام و زیبا به وقت غروب همه سبز و خرم پر از نهر آب به جلوه چو آیینه و آفتاب درختان خرما، چنان سرو ناز همه راست قامت، همه سرفراز سرِ نخل، تابنده یاقوت ناب همانند لؤلؤ، چو لعل خوشاب همه مردم شهر، حق آشنا همه باخدا و همه باصفا صدای دل انگیز و گرم اذان دل شهر می‌بُرد تا آسمان که ناگاه اهریمن شب نورد برآنان هجوم از همه سوی کرد به یکباره از آسمان و زمین ببارید رگبار بیداد وکین عدو از «شَلَمچه» شتابان گذشت به «نهر عَرایض» چو نزدیک گشت گروهی ستُرگ از هماورد دید قلوبی پر از آتش و درد دید که پیش «پل نو» سر و جان به کف مقاوم، شکیبا، همه هم هدف همانند یک کوه استاده‌اند به دیدار محبوب دل داده‌اند ز راهی دگر شهر را غصب کرد در آن پرچم خویش را نصب کرد چو دیدند مردان ساحل نشین همانان که بودند موج آفرین که دشمن جسورانه از پل گذشت و حیوان صفت وارد شهر گشت همه چون سیاوش در آتش شدند سراسر کمانگیر و آرش شدند نمودند پیکار با اهرمن هماره برای نجات وطن سلاح جوانان به هنگام جنگ همین و همین بود: تیر و تفنگ بحق، «مسجدِ جامعِ» شهرِ خون همان مسجدِ شهرِ سخت آزمون دژی بود سُتوار و قلب نبرد که هم قلب مردان پرسوز و درد نهادی همانند فرماندهی ستادی مهیای ساماندهی مکان علاج تن و روح بود محل مداوای مجروح بود همه باهمین خشم و تیر و تفنگ علیرغم دستان خالیّ و تنگ به اهریمنان باز هم تاختند ز هر سو سر از پای نشناختند چه دل ها برای خدا تنگ بود شکست از برای همه ننگ بود همه با صلابت به جنگ و گریز گهی تندوتیز و گهی سینه خیز تن و تانک باهم درآویختند چه غوغایی آنجا برانگیختند ز هر برزنی بود دودی بلند هم از تیر و ترکش همه دردمند به هر خانه ای جای خمپاره بود عزیزی پر از خون به گهواره بود دل مردم از درد، اندوه‌بار به مرگ عزیزان همه سوگوار درختان، همه خشک و بی بار و برگ تو گویی که باریده رگبار مرگ همه نخل ها سرزده برزمین همه قدشکسته، رها روی مین همان رود کارون و اروندرود سیاه و کبود و پر از مرگ بود همه خانه ها سنگرآذین شده همه پایگاهِ دل و دین شده همه رزمگاه و همه جان پناه چه «گمرک»، «دبستان»، چه «کشتارگاه» همه‌جا پر از لاله و برگ گل چه «راه‌آهن» و «دژ»، چه «میدان» و «پل» ز دستان ناپاک بیگانه‌ای بجا ماند از شهر، ویرانه‌ای... محمد شجاعی، قم ادامه دارد

#رضا_جان . شاعر اینجا حق آب و گِل ندارد دل که دارد 🌷 #احمد_علوی

ولادت امام رضا علیه السلام مبارک ❤️❤️❤️❤️ صابر خراسانی

ولادت امام رضا علیه السلام مبارک ❤️❤️❤️❤️ حاج محمود کریمی

ولادت امام رضا علیه السلام مبارک 😭😭😭 آمدم ای شاه پناهم بده....

بسم الله الرحمن الرحیم گزارش تصویری از همایش رضوی مشهد مقدس شب ولادت امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام مورخ 1402/3/9 روابط عمومی ادبی محیط عامری قم

#چهارشنبه_های_امام_رضایی ما را کبوترانه وفادار کرده است آزاد کرده است و گرفتار کرده است بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است خوشبخت آن دلی که گناهِ نکرده را در پیشگاه لطف تو اقرار کرده است تنها گناه ما طمع بخشش تو بود ما را کرامت تو گنه کار کرده است چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر قربان آن گلی که مرا خوار کرده است #فاضل_نظری

چه فرقی می کند

نو سروده ای به خاک پای امام مهربانی ها به چشمم می‌گذارم گرد و خاک این حرم را ، هم همینکه میدهی در صحن و ایوان حرم راهم صراط المستقیم عالمی،غیر از تو راهی نیست مسیرم هر کجا باشد به جز این خانه،گمراهم نمک گیر است از بس آب سقاخانه ات،با شور از اینجا میبَرد محضِ تبرک آب،دریا هم چه اکسیری میان بارگاه خویش داری که توسل می‌کنند اینجا مریضان هم،اطبا هم؟ مرامت کرده مبهوت خودش شیخ بهایی را که داری اینچنین لطفی به زائر بین رویا هم من آن اشکم که می‌ریزد به دامان پر از مهرت که میبارم به جای چشم های خیس دنیا هم سراپا عذر تقصیرم،پناه آورده ام ای شاه نگاهی میکنی بر این گدای بی سر و پا هم؟؟ کلاغی روسیاهم در سپیدیِ کبوترها و دل گرمم به اینکه خوب و بد را میخری با هم #عباس_جواهری_رفیع قم

شاه پناهم بده ❤️ غزل زیبای محمود حبیبی کسبی با صدای دولتمند خالف 📎 سیدخندان 🕘پنجشنبه و جمعه ساعت ۲۱:۰۰ 🔁بازپخش 🕟شنبه و یکشنبه ساعت ۱۷:۰۰ 🕐سه‌شنبه و چهارشنبه ساعت ۱۳:۰۰ 📺شبکه دو سیما ❇️ @seyedkhandaan_tv

📸 تصاویر/ «شکوه سرو» سلسله نشست‌های شب های حوزه ◻️ شکوه سور از سلسله نشست‌های شب های حوزه با حضور جمعی از فضلا و مردم قم با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حسین ملکا در مدرسه علمیه فیضیه برگزار شد. کانال خبرگزاری حوزه

غزل عاشقانه تقدیم به یاران انقلاب به بهانۀ :سی و چهارمین سالگرد ارتحال ملکوتی حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه نکته: این غزل دارای (دو ماده تاریخ ) قمری و شمسی می باشد آشنای راز صفای محفلِ ما صوت دلنواز تو بود گره گشای همه دست چار ساز تو بود چوب بار بستی از این خانه ای مسافر عشق به عرش غلغلۀ جشن پیشواز تو بود شب وداع که راز و نیاز می کردی ملک به بام فلک ناظر نماز تو بود چرا گلایه کنم از ‏عنود کوته بین که بی خبر ز صفای شب دراز تو بود بنازم آن شهدا را که در مقام عروج ترانه خوش آهنگ شان به ساز تو بود سه تار نای تو جانا نوای دیگر داشت عراق، منقلب از نغمۀ حجاز تو بود نشست بعدِ تو در مسندت، بحمدالله کسی که عاشق پرشور و پاکباز تو «کلامی» از اب و جدّت چو دادخواهی کرد حصول مطلب او حاصل نیاز تو بود چنین نگاشته، تاریخ سال هجرت را : به شمسی و قمری، کاین همه صفا زتو بود «حدیث صبح به نامحرمان نفرمودی» ۱۴۰۹قمری «بحق که نفس امید آشنای راز تو بود» ۱۳۶۸شمسی مأخذ: اولین دیوان فارسی (تشنگان سیراب) تاریخ انتشار:۱۳۷۰ ملتمس دعا کلامی زنجانی