غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست
وگرنه باده و سجاده هست در منزل
دو
گفتم بروم بانک کمی وام بگیرم
پشتم بشود گرم که آرام بگیرم
منظور من از پشت همین پشت طبیعی است
بیجامه شود سرد مگر وام بگیرم
خود را نکنم پیر و به کامی برسانم
در عهد جوانی که نشد کام بگیرم
از نام نگفتم که مرا ننگ ز نام است
شایسته تر این بود که بینام بگیرم
گفتم بزنم داخل صف پیش بیفتم
پس رفتم و گفتم نه سر جام بگیرم
میخواستم اینبار اگر وام گرفتم
با تکیه بر اخلاق در اسلام بگیرم
بعدش نروم میکده با بخشی از این وام
هی داد خود از محنت ایام بگیرم
یا اینکه به آرامش دل، دل بدهم بیش
تا کام دل از هرچه دلآرام بگیرم
زشت است که آدم سر پیری برود هی
مانند جوانان به کفش جام بگیرد
باشد غلط، اصلاح غلط مسئلهای نیست
مانند جوانان به کفم جام بگیرم
موقوف به این معنیام اینجا که به اجبار
در قافیه ها وام ز یک نام بگیرم
اولاست سرافکندگی قسط ندادن
از خفت قرضی که ز شهرام بگیرم
گفتم به امیدی بروم تا نروم بانک
این بار کمی قرض ز بهرام بگیرم
بهرام اگر کرد جوابم که بعید است
برگردم و با شرم ز شهرام بگیرم
القصه، بنا بود فقط وام بگیرم
در شعر کمی بیشتر الهام بگیرم
شایستگی من به یکی از خدماتش
چون بانک نمیخواست که سرسام بگیرم
قولی است به وامی که قرار است دم صبح
بعد از شب پیروزی #برجام بگیرم
ناصر فیض
هنگامۀ برون شدن از خویش، چون حسین
راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام
☘
تقدیم به بانـــوی صبر
حضرتِ زینب سلام الله علیها
صــبر مبهوت زیرِ لب می گفت :
مگر این زن چه طاقتــی دارد ؟
صـــبرِ ایّـــوب جـــایِ خود ، امّا
صـــبرِ زینـــب حکایتــــی دارد
صـــبرِ او اشکِ ناتوانـــی نیست
صـــبرِ او ذوالفقــارِ در بند است
گـــاه با صـــبر ، گـــاه با خــطبه
تیـــغِ او در نیـــام بُـــرندّه است
خسته بال و شکسته قامت نیست
اسوه ی صبر و بی همــاورد است
چوبِ محمل شکسته است ولــی
خَم به ابــرویِ خود نیاورده است
کربـــلا هر کجا بـــلا می ریخت
صـــبرِ زینب به چشــــم می آمد
آن طـــرف کـــاخِ ظلم می لرزید
تا که چشمش به خشــم می آمد
مثلِ بـابـا چو شـــیر می غُرّیـــد
مثلِ مادر حجابی از شـب داشت
کــربـــلا زنــده مانـــد در تاریـــخ
چون کنارش حسین ، زینب داشت
حلقــــه ی اشــــکِ دورِ چشمانش
حلقــــه هایِ غمِ اســــارت نیست
این اسارت شـــروعِ آزادی اســت
این اسارت کم از شهــادت نیست
این زن آموزگــــارِ تاریــخ اســـت
هم کــــلامِ ســـتم نخواهــد شــد
دختــرِ خطبـــه هـــایِ بی پایـــان
خطبه اش خرجِ غـم نخواهد شد
کشتـــیِ صــبــر و استقامــــت را
مــرد و مردانــه او به جریـان برد
کــربــلا بــا حسیــــن شــد آغـــاز
خواهــرش کــار را بــه پایـان برد
#ابراهیم_زمانی
چهمیشد هردوگل پرپر نمیشد
یکی میشد، یکی دیگر نمیشد
علیاصغر علیاکبر نشد، کاش
علیاکبر علیاصغر نمیشد...
#محمدمعین_پوریلان
8.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ای تمام شهر در سوگت سیاه
🎙 نوحهخوانی محسن حسینی در برنامهٔ چهارگاه
@FarsMaaref
3.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعری معروف ایرج میرزا ، که علامه طباطبایی ره صاحب المیزان فرمودند ، ای کاش ایرج میرزا این شعر را به من می دادند و در عوض تفسیر المیزان را به او می دادم.
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم_الحرام
#علی_اکبر_علیه_السلام
#علامه_طباطبایی_ره
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یا_قمر_العشیره
نخلها در طرب از طنطنهی هوهویش
بادِ صحرا به سکون آمده در گیسویش
برق شمشیر علی، بارقهی تیغ حسن
چشم عباس خبر میدهد از الگویش
روی دوش دگران معرکه را کرده وداع
هر کسی موقع جنگ آمده رو در رویش
آسمان «بار امانت» نتوانست کشید
«عَلم عشق» در آورد سر از بازویش
یکتنه زد به دل لشکر و آنگاه سپرد
میمنه، میسره را دست دو تا ابرویش
غرقه در لطف خداوند خود از شش جهت است
تیر میبارد اگر یکسره از هر سویش
جملگی شیشهی عطرند و نشان رفتهی سنگ
که یکی فرق و یکی میشکند پهلویش
مرهم زخم سرش نیست به جز دست حسین
زودتر کاش به مقصد برسد دارویش!
کوه صبر است ولی آه بعید است حسین
در غم ساقی خود، خم نشود زانویش
#سعید_مبشر
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با عزت و احترام گفتند؛ حسین
مردان همه یککلام گفتند؛ حسین
روزی که تمام دشت گفتند یزید
«هفتاد و دو بامرام» گفتند؛ حسین
#احمد_علوی
#رباعی
#شب_زیارتی_اباعبدالله
@ahmadealavi
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
تو قبل قتلهگاه چقدر اکبری، ولی
تو بعد قتلهگاه چقدر اصغری حسین
.
#حسن_خسروی_وقار
.
از غزل تازه ی #حسین
.
@hasankhosravivaghar
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
هوالشّاهد
.
#مقتل
.
.
تمام دشت روایت از آب می کردند
به هر شراره دلی را کباب می کردند
شبیه ماهی افتاده در کناره ی رود
رقیّه های حرم آب آب می کردند
به پیشواز حسین ابرهای خونباری
قبای سرخ تن آفتاب می کردند
عصا و سنگ و سه شعبه... خدا قبول کند!
به هر طریق که می شد، ثواب می کردند
سه ساعت است که گودال...لااقل ای کاش
برای کشتن مولا شتاب می کردند!
سر و هرآنچه که شد از تنش به غارت رفت
چقدر روی تن او حساب می کردند!
غروب روز دهم اسب ها امامی را
برای گندم ری آسیاب می کردند
تو را اگرچه سر صبر کشته اند، امّا
به وقت حمله به خیمه شتاب می کردند
و هرکه گفته... دروغ است! من که می دانم
مخدّرات به هر رو حجاب می کردند
ولی بمیر مسلمان که مست ها با دست
به آیه های نجابت عتاب می کردند
شبی به خاک نشستند آسمانی ها
که اقتدا به غم بوتراب می کردند
.
#حسن_خسروی_وقار
.
مرداد ۱۴۰۲ شمسی مصادف با محرم ۱۴۴۵ هجری قمری، امامزاده یحیی بن حسن المجتبی _عليه السلام_ همدان
.
نقش از نقّاش گرانقدر روزگار ما #حسن_روحالامین
.
@hasankhosravivaghar
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
3.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سیدجواد_میرصفی ... نخواهم گفت
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑ شعر و صوت از #مرحوم شیخ #مصطفی_نصیری