#یا_سید_الاحرار
از این نسوختم ای گل! کفن نداشتهای
شنیدهام که به تن پیرهن نداشتهای
چنان غریب تو را دوره کردهاند ای دوست
که از قدیم تو گویی وطن نداشتهای
تو را عقیله از انگشترت شناخته است
به قتلگاه که سر در بدن نداشتهای
به جز سهشعبه که از حلق ماهپاره گذشت
به هیچ رهگذری سوءظن نداشتهای
قتیل تشنه! مگر بر گلوی خود حرزی
برای ایمنی از اهرمن نداشتهای؟
نزول تیر نه از وحی کمتر است حسین!
مگر علاقه به احمدشدن نداشتهای؟
عروج بر سر نی همتراز معراج است
مگر رجای محمدشدن نداشتهای؟
تو یک نشانه از اویی تو یک اشاره به او
تو واقعا همه اویی تو «من» نداشتهای
«حیات» از نفس افتاد زیر آب فرات
در آن غروب که نایی به تن نداشتهای
#سعید_مبشر
@ostadmojahedi
تو ای صلابت افتاده روی خاک حسین!
تو ای حقیقتِ عریان چاکچاک حسین!
کجاست حوصلهی ابرهای مویسفید
کجاست همدلی چشمههای پاک حسین...
#سعید_مبشر
@ostadmojahedi
هزار خلسهی شمسیاست هر دقیقهی تو
که نیست فاصله تا ماه در طریقهی تو
کدام دگمه مگر باز مانده بود؟ که شد
دوباره پاتوق پروانهها جلیقهی تو
پریدن از سر پل یا رها شدن بر دار؟
بگو چگونه بمیریم با سلیقهی تو
زیاد فکر نکن، گیج میرود سر ماه
به وقت بوسهی انگشتت از شقیقهی تو
به لطف سبزی چشمت، هزار باغچه گل
درآمد از قفس خاک با وثیقهی تو
درون شیشهی یک موزه میرسند به هم
کتِ قدیمیِ من، دامنِ عتیقهی تو
#سعید_مبشر
سنگی به دل آینه زد با تردید
یک سنگ دگر در آب محکم کوبید
تاثیر غرور و نرم خویی این بود
آئینه شکست.... آب لَختی خندید
#سعید_مبشر
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━
#یا_سید_الاحرار
از این نسوختم ای گل! کفن نداشتهای
شنیدهام که به تن پیرهن نداشتهای
چنان غریب تو را دوره کردهاند ای دوست
که از قدیم تو گویی وطن نداشتهای
تو را عقیله از انگشترت شناخته است
به قتلگاه که سر در بدن نداشتهای
به جز سهشعبه که از حلق ماهپاره گذشت
به هیچ رهگذری سوءظن نداشتهای
قتیل تشنه! مگر بر گلوی خود حرزی
برای ایمنی از اهرمن نداشتهای؟
نزول تیر نه از وحی کمتر است حسین!
مگر علاقه به احمدشدن نداشتهای؟
عروج بر سر نی همتراز معراج است
مگر رجای محمدشدن نداشتهای؟
تو یک نشانه از اویی تو یک اشاره به او
تو واقعا همه اویی تو «من» نداشتهای
«حیات» از نفس افتاد زیر آب فرات
در آن غروب که نایی به تن نداشتهای
#سعید_مبشر
@ostadmojahedi
مسیح من! به صلیبت کشیدهاند چرا؟
نشانِ ایزدیات را ندیدهاند چرا؟
مسیح من! نفست در شماره افتاده
که ابروان تو از غم خمیدهاند چرا؟
کجاست مادرت؟ ای زخمهای پی در پی!
رگ از گلوی سپیدت بریدهاند چرا؟
تو برگزیده شدی تا حسینِمان باشی
برای قتلگهَت برگزیدهاند چرا؟
تو آب خواسته بودی، به دور پیکر تو
کنون به دشنه و خنجر رسیدهاند چرا؟
مگر نه این همه ابلیس آدمیزادند؟
حریم حرمت حق را دریدهاند چرا؟
تو را فروخته هر کس به کیسهی درمی
به جان خود همه آتش خریدهاند چرا؟
میان شعلهی غربت چه خیمهای داری!
کبوتران حریمت پریدهاند چرا؟
یکی بگویدمان آه! دختران حسین
به سمت کوه و بیابان دویدهاند چرا؟
تو اِبنِ فاطمهای، کلمهی خداوندی
مسیح من! به صلیبت کشیدهاند چرا؟
#سعید_مبشر
پن:
"إِنَّمَا الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُاللَّهِ وَ کَلِمَتُهُ". سوره نساء ۱۷۱.
همانا مسیح فرزند مریم، فرستاده الله و کلمهی اوست.
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یا_قمر_العشیره
نخلها در طرب از طنطنهی هوهویش
بادِ صحرا به سکون آمده در گیسویش
برق شمشیر علی، بارقهی تیغ حسن
چشم عباس خبر میدهد از الگویش
روی دوش دگران معرکه را کرده وداع
هر کسی موقع جنگ آمده رو در رویش
آسمان «بار امانت» نتوانست کشید
«عَلم عشق» در آورد سر از بازویش
یکتنه زد به دل لشکر و آنگاه سپرد
میمنه، میسره را دست دو تا ابرویش
غرقه در لطف خداوند خود از شش جهت است
تیر میبارد اگر یکسره از هر سویش
جملگی شیشهی عطرند و نشان رفتهی سنگ
که یکی فرق و یکی میشکند پهلویش
مرهم زخم سرش نیست به جز دست حسین
زودتر کاش به مقصد برسد دارویش!
کوه صبر است ولی آه بعید است حسین
در غم ساقی خود، خم نشود زانویش
#سعید_مبشر
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
#یا_سید_الاحرار
از این نسوختم ای گل! کفن نداشتهای
شنیدهام که به تن پیرهن نداشتهای
چنان غریب تو را دوره کردهاند ای دوست
که از قدیم تو گویی وطن نداشتهای
تو را عقیله از انگشترت شناخته است
به قتلگاه که سر در بدن نداشتهای
به جز سهشعبه که از حلق ماهپاره گذشت
به هیچ رهگذری سوءظن نداشتهای
قتیل تشنه! مگر بر گلوی خود حرزی
برای ایمنی از اهرمن نداشتهای؟
نزول تیر نه از وحی کمتر است حسین!
مگر علاقه به احمدشدن نداشتهای؟
عروج بر سر نی همتراز معراج است
مگر رجای محمدشدن نداشتهای؟
تو یک نشانه از اویی تو یک اشاره به او
تو واقعا همه اویی تو «من» نداشتهای
«حیات» از نفس افتاد زیر آب فرات
در آن غروب که نایی به تن نداشتهای
#سعید_مبشر
@ostadmojahedi
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
تو ای صلابت افتاده روی خاک حسین!
تو ای حقیقتِ عریان چاکچاک حسین!
کجاست حوصلهی ابرهای مویسفید
کجاست همدلی چشمههای پاک حسین...
#سعید_مبشر
@ostadmojahedi
هدایت شده از استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
سنگی به دل آینه زد با تردید
یک سنگ دگر در آب محکم کوبید
تاثیر غرور و نرم خویی این بود
آئینه شکست.... آب لَختی خندید
#سعید_مبشر
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@ostadmojahedi
┗━━━🍂━