eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
165 دنبال‌کننده
727 عکس
546 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو ای صلابت افتاده روی خاک حسین! تو ای حقیقتِ عریان چاک‌چاک حسین! کجاست حوصله‌ی ابرهای موی‌سفید کجاست همدلی چشمه‌های پاک حسین... @ostadmojahedi
در اوج بـی سوادی ام اسـتاد مـی شوم وقتی که میشود همه‌ی دانشم حسین 🏴 🖤 @ostadmojahedi
بیت الغزل هر غزل ناب رقیه است خورشیدعلی‌اصغر ومهتاب رقیه است نزدیکترین راه به الله حسین است نزدیکترین راه به ارباب رقیه است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گنجور » الهامی کرمانشاهی https://ganjoor.net/elhami
استاد مجاهدی الهامی کرمانشاهی را شاعر بنیانگذار نگاه حماسی به کربلا می داند انسانی عامی که تنها ابتدائیات را می توانست بخواند و در کتابت هم بعضا اشتباه داشتند اما با توسل به سیدالشهدا شاعر آئینی شدند الهامی کرمانشاهی معجزه امام حسین است
سرّ نی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ پشت ابری از ریا می‌ماند اگر زینب نبود چشمه فریاد مظلومیت لب‌تشنگان در کویر تفته جا می‌ماند اگر زینب نبود زخمه زخمی‌ترین فریاد در چنگ سکوت از طراز نغمه وا می‌ماند اگر زینب نبود در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ در گلوی چشمها می‌ماند اگر زینب نبود ذوالجناح دادخواهی بی‌سوار و بی‌لگام در بیابان ها رها می‌ماند اگر زینب نبود در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب پشت کوه فتنه جا می‌ماند اگر زینب نبود شاعر: قادر طهماسبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شُهرتِ ماست، مُحبّانِ اباعبدالله ریزه خواریم سَرِ خوانِ اباعبدالله نظرِ فاطمه از روزِ اَزَل بر ما بود نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله اشکِ ما از کَرمِ زینبِ او تامین است تا که هستیم پریشانِ اباعبدالله "یاعَلی" گفتم و دیدم که علی گفت؛ "حُسین" پدرش رفته به قربانِ اباعبدالله قَلمِ عَفو کِشیدند به پَرونده ی ما تا نِشَستیم به اِیوانِ اباعبدالله دینِ ما را نَبی آوَرد و حُسین اِبقاء کرد زیر دِینیم و مسلمانِ اباعبدالله مرگ حَقّ است، ولی در دلِ میدان خوب است کاش باشَم زِ شهیدانِ اباعبدالله مادرم لُقمه ی نانی که سَرِ سُفره گذاشت همه خوردیم به اِحسانِ اباعبدالله جُرعه آبِ خُنَکی خوردم و گُفتَم با اَشک به فَدای لَبِ عَطشانِ اباعبدالله رفته بودم سَرِ بازار لِباسی بِخَرَم یادم آمَد تَنِ عُریانِ اباعبدالله عِلَّتِ سوختنِ چوب دَر آتش این است؛ چوبها خورده به دَندانِ اباعبدالله آه از شامِ غریبان، که به صَحرا اُفتاد شُعله بَر دامَنِ طِفلانِ اباعبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مجتبی خرسندی
73.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽ببینید | ✔️شعرخوانی شاعر اهل‌بیت علیهم‌السلام در سی‌ونهمین تالار حافظیه شیراز - ۱۱مرداد ۱۴۰۳ @Mojtaba_khorsandi
30.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹شعرخوانی جناب آقای محمد علی مجاهدی در محضر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی ۱۴۰۳/١/٢۰ 🆔 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم امضا بگو به عشق بخواند کمی رساله‌ی ما را که پیروی بکند مرجع سه‌ساله‌ی ما را هزارشکر که اجداد من غلام تو بودند سپرده است خدا دست تو سلاله‌ی ما را چه افتخار بزرگی‌ست این که از دم خلقت سند زدند به عنوان تو قباله‌ی ما را یقین که اهل سعادت نمی‌شدیم، که جز تو کسی نگفت به ما فرق چاه‌وچاله‌ی ما را فقط تو از غم ما باخبر شدی و نگفتی که گوش کس نشنیده‌ست آه‌وناله‌ی ما را بریده بود دل ما از آستانه‌ی رحمت که گریه بر تو روا کرد استحاله‌ی ما را گدای هیچ‌کسی نیستیم غیر تو بی‌بی که دست لطف تو پر می‌کند پیاله‌ی ما را بهشت قسمت ما می‌شود اگر که رقیه به دست کوچکش امضا کند حواله‌ی ما را
▪️انا لله و انا الیه راجعون 💠 عروج عاشقانه نوکر آستان حضرت سیدالشهدا علیه السلام، مرحوم حاج احمد شمس را، به محضر خانواده ‌و دوست دارانش تسلیت عرض می نماییم. او که سالها در غم مولایش سیدالشهدا علیه السلام، دم زد و گریاند و گریه کرد، عاقبت در روضه آخرین نفس‌هایش را عاشقانه تقدیم کرد و جان به جان آفرین سپرد. 🖤نثار روحش صلوات و فاتحه ای تقدیم می‌کنیم.
نشستم گوشه‌ای از سفره‌ی همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابرها تعارف می‌کنی دار و ندارت را تو آن باغی که می‌ریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفت‌هایت حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت دهان وا می‌کند عالم به تشویق حسین اما دهانِ خاتم پیغمبران واشد به تحسینت تو دینِ تازه‌ای آورده‌ای از دیدِ این مردم که با یک گُـل، کنیزی می‌شود آزاد در دینت معزالمومنین خواندن، مذل المومنین گفتن اگر کردند تحسینت، اگر کردند نفرینت برای تو چه فرقی دارد ای «والتین و الزیتون» که می‌چینند مضمون آسمان‌ها از مضامینت بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمی‌گشتند خدا واداشت جبرائیل‌هایش را به تمکینت بگو تا آفتاب از مغربِ دنیا برون آید که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت بگو تا تیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت تو را پایین کشیدند از سر منبر که می‌گفتند: چرا پیغمبر از دوشش نمی‌آورد پایینت درون خانه هم محرم نمی‌بینی تحمل کن که می‌خواهند، ای تنهاترین تنهاتر از اینت تو غم‌های بزرگی در میان کوچه‌ها دیدی که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت سر راهت می‌آمد آنکه نامش را نخواهم برد برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت برای جاریِ اشکت سراغ چاره می‌گردی که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت به تابوت تو زخمِ خویش را این قوم خواهد زد چه می‌شد مثل مادر نیمه‌ی شب بود تدفینت صدایت می‌زند اینک یتیمت از دل خیمه که او را راهی میدان کنی با دست آمینت هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر در آغوش برادر دست و پا زد جان شیرینت کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟ همان دستی همان دستی که روزی بوده مسکینت دعا کن زخم غم‌هایت بسوزاند مرا یک عمر نصیبم کن نمک از سفره همواره رنگینت» شاعر: سیدحمیدرضا برقعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جامانده... در آن زمین که پناه تمام عالم بود فقط برای من روسیاه جا کم بود!؟ @Mojtaba_khorsandi
نشسته سایه‌ای از آفـتاب بر رویش به روی شانه‌ طوفان رهاست گیسویش ز دوردست‌، سواران دوباره می‌آیند که بگذرند به اسبان خویش از رویش کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم که باد از دل صحرا می‌آورَد بـویش کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم کسی چنان که به مذبح بُرید چاقویش نشسته است کنارش کسی که می‌گرید کسی که دست گرفته به روی پـــــهلویش هـزار مرتبه پرسیده‌ام زخود او کیست که این غریب ، نهاده است سر به زانویش کسی در آن طرف دشت‌ها نه معلوم است کجای حادثــه افتاده است بازویـش کسی که با لب خشک و ترک ترک شده‌اش نشسته تـیر به زیر کمان ابـرویش کسی است وارث این دردها که چون کوه است عجب که کوه ز ماتم سپید شد مویـش عجب که کــــــــــوه شده چون نسیم سرگردان که عشق می‌کشد از هر طرف به هر سویش طلوع می‌کند اکنون به روی نیزه سـری به روی شانه طوفان رهاست گیسویش @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا